تا ترا برگ ما نخواهد بود شاعر : خواجوي کرماني کار ما را نوا نخواهد بود تا ترا برگ ما نخواهد بود کام جانم روا نخواهد بود از دهانت چنين که ميبينيم مشک خوانم خطا نخواهد بود چين زلف ترا اگر بمثل خواهدت بود يا نخواهد بود سر پيوند آرزومندان هسچ بي مي صفا نخواهد بود مي صافي بده که صوفي را با کسي آشنا نخواهد بود آنکه بيگانه دارد از خويشم کالتفاتش بما نخواهد بود چند را نيم اشک در عقبش ورد ما جز دعا نخواهد بود سخن يار اگر بود دشنام...