گر در مسجد نبندي سگ بمسجد در شود شاعر : خواجوي کرماني از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزادهوار گر در مسجد نبندي سگ بمسجد در شود نور نبود هر دروني را که در وي مهر نيست کانکه کوته دست باشد در جهان سرور شود ممني کو دل بدست عشق بت روئي سپرد آتشي چون برفروزي خانه روشنتر شود مينويسم شعر بر طومار و ميشويم باشک گر بکفر زلفش ايمان آورد کافر شود همچو صبح ار صادقي خواجو مشو خالي ز مهر براميد آنکه شعر سوزناکم تر شود ايکه هر دم عنبرت بر نسترن چنبر...