کسي را از تو کامي برنيايد

کسي را از تو کامي برنيايد شاعر : خواجوي کرماني که اين از دست عامي برنيايد کسي را از تو کامي برنيايد که از لعل تو کامي برنيايد بنا کام از لبت برداشتم دل به شب صبحي ز شامي برنيايد برون از عارض و زلف سياهت که کار ما به جامي برنيايد بيار آن مي که در خمخانه باقيست نکونامي به نامي برنيايد به ترک نيک نامي کن که در عشق که دود دل ز خامي برنيايد حديث سوز عشق از پختگان پرس ز نوک خامه لامي برنيايد چو نون قامتم در مکتب عشق نواي زير و بامي...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کسي را از تو کامي برنيايد
کسي را از تو کامي برنيايد
کسي را از تو کامي برنيايد

شاعر : خواجوي کرماني

که اين از دست عامي برنيايدکسي را از تو کامي برنيايد
که از لعل تو کامي برنيايدبنا کام از لبت برداشتم دل
به شب صبحي ز شامي برنيايدبرون از عارض و زلف سياهت
که کار ما به جامي برنيايدبيار آن مي که در خمخانه باقيست
نکونامي به نامي برنيايدبه ترک نيک نامي کن که در عشق
که دود دل ز خامي برنيايدحديث سوز عشق از پختگان پرس
ز نوک خامه لامي برنيايدچو نون قامتم در مکتب عشق
نواي زير و بامي برنيايدبسوز ناله‌ي زارم ز عشاق
سهي سروي ببامي برنيايدچه سروست آنکه بر بامست ليکن
ز دست هر غلامي برنيايدبرو خواجو که وصل پادشاهي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط