سلامي به جانان فرستاده‌ام

سلامي به جانان فرستاده‌ام شاعر : خواجوي کرماني به آرام دل جان فرستاده‌ام سلامي به جانان فرستاده‌ام که جان را بجانان فرستاده‌ام زهي شوخ چشمي که من کرده‌ام بگلزار رضوان فرستاده‌ام شکسته گياهي من خشک مغز سوي بحر باران فرستاده‌ام تو اين بي‌حيائي نگر کز هوا بنزد سليمان فرستاده‌ام مرا شرم بادا که پاي ملخ به اردوي خاقان فرستاده‌ام به تحفه کهن زنگي مست را بموسي عمران فرستاده‌ام عصا پاره ئي از کف عاصي بايوان کيوان فرستاده‌ام غباري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سلامي به جانان فرستاده‌ام
سلامي به جانان فرستاده‌ام
سلامي به جانان فرستاده‌ام

شاعر : خواجوي کرماني

به آرام دل جان فرستاده‌امسلامي به جانان فرستاده‌ام
که جان را بجانان فرستاده‌امزهي شوخ چشمي که من کرده‌ام
بگلزار رضوان فرستاده‌امشکسته گياهي من خشک مغز
سوي بحر باران فرستاده‌امتو اين بي‌حيائي نگر کز هوا
بنزد سليمان فرستاده‌اممرا شرم بادا که پاي ملخ
به اردوي خاقان فرستاده‌امبه تحفه کهن زنگي مست را
بموسي عمران فرستاده‌امعصا پاره ئي از کف عاصي
بايوان کيوان فرستاده‌امغباري فرو رفته از آستان
سوي آب حيوان فرستاده‌امز سرچشمه‌ي پارگين قطره‌ئي
بتشريف سلطان فرستاده‌امکهن خرقه‌ي مفلسي ژنده پوش
يکايک بديوان فرستاده‌امسخنهاي خواجو ز ديوانگي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط