اي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان

اي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان شاعر : خواجوي کرماني پرتو روي چو مهت شمع شبستان اي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان سنبل سيراب تو برطرف گلستان تشنه به خون من بيچاره‌ي مسکين با سر کويت چه کنم گلشن و بستان با گل رويت چه زند لاله و نسرين پسته‌ي شکر شکنت يا شکرست آن طلعت خورشيد و شست يا قمرست اين وي دلم از دست برون برده بدستان اي تنم از پاي در آورده بافسوس ياد مي لعل تو در خاطر مستان سوز غم عشق تو در مجلس رندان در سر سرخاب رود رستم دستان گرميم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان
اي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان
اي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان

شاعر : خواجوي کرماني

پرتو روي چو مهت شمع شبستاناي رخ تو قبله‌ي خورشيد پرستان
سنبل سيراب تو برطرف گلستانتشنه به خون من بيچاره‌ي مسکين
با سر کويت چه کنم گلشن و بستانبا گل رويت چه زند لاله و نسرين
پسته‌ي شکر شکنت يا شکرست آنطلعت خورشيد و شست يا قمرست اين
وي دلم از دست برون برده بدستاناي تنم از پاي در آورده بافسوس
ياد مي لعل تو در خاطر مستانسوز غم عشق تو در مجلس رندان
در سر سرخاب رود رستم دستانگرميم از پاي در آرد نبود عيب
داد وي از زلف کژ سر زده بستانخواجو اگر جان بدهد در غم عشقت


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط