صبر کن اي دل که صبر سيرت اهل صفاست شاعر : سعدي چاره عشق احتمال شرط محبت وفاست صبر کن اي دل که صبر سيرت اهل صفاست گر بزند حاکمست ور بنوازد رواست مالک رد و قبول هر چه کند پادشاست ور چه براند هنوز روي اميد از قفاست گر چه بخواند هنوز دست جزع بر دعاست طاقت مجنون برفت خيمه ليلي کجاست برق يماني بجست باد بهاري بخاست اول صبحست خيز کخر دنيا فناست غفلت از ايام عشق پيش محقق خطاست يک دمه ديدار دوست هر دو جهانش بهاست صحبت يار عزيز حاصل دور بقاست ...