خرم آن بقعه که آرامگه يار آن جاست شاعر : سعدي راحت جان و شفاي دل بيمار آن جاست خرم آن بقعه که آرامگه يار آن جاست دلم آن جاست که آن دلبر عيار آن جاست من در اين جاي همين صورت بي جانم و بس فلک اين جاست ولي کوکب سيار آن جاست تنم اين جاست سقيم و دلم آن جاست مقيم سوي شيراز گذر کن که مرا يار آن جاست آخر اي باد صبا بويي اگر ميآري روم آن جا که مرا محرم اسرار آن جاست درد دل پيش که گويم غم دل با که خورم که تماشاي دل آن جاست که دلدار آن جاست نکند...