مجنون عشق را دگر امروز حالتست

مجنون عشق را دگر امروز حالتست شاعر : سعدي کاسلام دين ليلي و ديگر ضلالتست مجنون عشق را دگر امروز حالتست اين را شکيب نيست گر آن را ملالتست فرهاد را از آن چه که شيرينترش کند داند که آب ديده وامق رسالتست عذرا که نانوشته بخواند حديث عشق کاين ره که برگرفت به جايي دلالتست مطرب همين طريق غزل گو نگاه دار ما را که غرقه‌ايم نداني چه حالتست اي مدعي که مي‌گذري بر کنار آب و او را به خون ما که بريزد حوالتست زين در کجا رويم که ما را به خاک او سر بر...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مجنون عشق را دگر امروز حالتست
مجنون عشق را دگر امروز حالتست
مجنون عشق را دگر امروز حالتست

شاعر : سعدي

کاسلام دين ليلي و ديگر ضلالتستمجنون عشق را دگر امروز حالتست
اين را شکيب نيست گر آن را ملالتستفرهاد را از آن چه که شيرينترش کند
داند که آب ديده وامق رسالتستعذرا که نانوشته بخواند حديث عشق
کاين ره که برگرفت به جايي دلالتستمطرب همين طريق غزل گو نگاه دار
ما را که غرقه‌ايم نداني چه حالتستاي مدعي که مي‌گذري بر کنار آب
و او را به خون ما که بريزد حوالتستزين در کجا رويم که ما را به خاک او
سر بر نمي‌کنم که مقام خجالتستگر سر قدم نمي‌کنمش پيش اهل دل
جز سر عشق هر چه بگويي بطالتستجز ياد دوست هر چه کني عمر ضايعست
بيعي که بي حضور تو کردم اقالتستما را دگر معامله با هيچ کس نماند
در هر تعنتيت هزار استمالتستاز هر جفات بوي وفايي همي‌دهد
علمي که ره به حق ننمايد جهالتستسعدي بشوي لوح دل از نقش غير او


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط