بر من که صبوحي زدهام خرقه حرامست شاعر : سعدي اي مجلسيان راه خرابات کدامست بر من که صبوحي زدهام خرقه حرامست ما را غمت اي ماه پري چهره تمامست هر کس به جهان خرميي پيش گرفتند کان جا که تو بنشيني بر سرو قيامست برخيز که در سايه سروي بنشينيم وان خال بناگوش مگر دانه دامست دام دل صاحب نظرانت خم گيسوست گر باده خورم خمر بهشتي نه حرامست با چون تو حريفي به چنين جاي در اين وقت در مجلس ما سنگ مينداز که جامست با محتسب شهر بگوييد که زنهار تا خلق...