مگر نسيم سحر بوي زلف يار منست

مگر نسيم سحر بوي زلف يار منست شاعر : سعدي که راحت دل رنجور بي‌قرار منست مگر نسيم سحر بوي زلف يار منست گرش به خواب ببينم که در کنار منست به خواب درنرود چشم بخت من همه...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مگر نسيم سحر بوي زلف يار منست
مگر نسيم سحر بوي زلف يار منست
مگر نسيم سحر بوي زلف يار منست

شاعر : سعدي

که راحت دل رنجور بي‌قرار منستمگر نسيم سحر بوي زلف يار منست
گرش به خواب ببينم که در کنار منستبه خواب درنرود چشم بخت من همه عمر
به جان مضايقه با دوستان نه کار منستاگر معاينه بينم که قصد جان دارد
وليک درخور امکان و اقتدار منستحقيقت آن که نه درخورد اوست جان عزيز
رضاي دوست مقدم بر اختيار منستنه اختيار منست اين معاملت ليکن
هنوز بنده اويم که غمگسار منستاگر هزار غمست از جفاي او بر دل
برو که هر که نه يار منست بار منستدرون خلوت ما غير در نمي‌گنجد
که ياد دوست گلستان و لاله زار منستبه لاله زار و گلستان نمي‌رود دل من
دلت نسوخت که مسکين اميدوار منستستمگرا دل سعدي بسوخت در طلبت
تفاوتي نکند چون مراد يار منستو گر مراد تو اينست بي مرادي من


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط