چه کسي که هيچ کس را به تو بر نظر نباشد شاعر : سعدي که نه در تو بازماند مگرش بصر نباشد چه کسي که هيچ کس را به تو بر نظر نباشد که ز دوستي بميريم و تو را خبر نباشد نه طريق دوستانست و نه شرط مهرباني نزنند سائلي را که دري دگر نباشد مکن ار چه ميتواني که ز خدمتم براني نکني که چشم مستت ز خمار برنباشد به رهت نشسته بودم که نظر کني به حالم مژهاي به خواب و بختي که به خواب درنباشد همه شب در اين حديثم که خنک تني که دارد من و مرغ خانگي را بکشند و پر...