تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد

تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد شاعر : سعدي ترسم از تنهايي احوالم به رسوايي کشد تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد عاقلي بايد که پاي اندر شکيبايي کشد کي شکيبايي توان کردن چو عقل از دست رفت خاک پايت نرگس اندر چشم بينايي کشد سروبالاي منا گر چون گل آيي به چمن آسمان بر چهره ترکان يغمايي کشد روي تاجيکانه‌ات بنماي تا داغ حبش فتنه انگيزي چو زلفت سر به رعنايي کشد شهد ريزي چون دهانت دم به شيريني زند ساحر چشمت به مقناطيس زيبايي کشد دل نماند...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد
تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد
تا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد

شاعر : سعدي

ترسم از تنهايي احوالم به رسوايي کشدتا کي اي دلبر دل من بار تنهايي کشد
عاقلي بايد که پاي اندر شکيبايي کشدکي شکيبايي توان کردن چو عقل از دست رفت
خاک پايت نرگس اندر چشم بينايي کشدسروبالاي منا گر چون گل آيي به چمن
آسمان بر چهره ترکان يغمايي کشدروي تاجيکانه‌ات بنماي تا داغ حبش
فتنه انگيزي چو زلفت سر به رعنايي کشدشهد ريزي چون دهانت دم به شيريني زند
ساحر چشمت به مقناطيس زيبايي کشددل نماند بعد از اين با کس که گر خود آهنست
باش تا گردش قضا پرگار مينايي کشدخود هنوزت پسته خندان عقيقين نقطه‌ايست
گر چه از صاحب دلي خيزد به شيدايي کشدسعديا دم درکش ار ديوانه خوانندت که عشق


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط