کسي که روي تو ديدست حال من داند شاعر : سعدي که هر که دل به تو پرداخت صبر نتواند کسي که روي تو ديدست حال من داند که آدمي که تو بيند نظر بپوشاند مگر تو روي بپوشي و گر نه ممکن نيست دلش ببخشد و بر جانت آفرين خواند هر آفريده که چشمش بر آن جمال افتاد چه جاي چشمه که بر چشمهات بنشاند اگر به دست کند باغبان چنين سروي به بوي آن که شبي با تو روز گرداند چه روزها به شب آورد جان منتظرم و گر نبينمت آن روز هم به شب ماند به چند حيله شبي در فراق روز کنم...