گلبنان پيرايه بر خود کردهاند شاعر : سعدي بلبلان را در سماع آوردهاند گلبنان پيرايه بر خود کردهاند هوش ميخواران مجلس بردهاند ساقيان لاابالي در طواف تا چه بي هوشانه در ميکردهاند جرعهاي خورديم و کار از دست رفت ديگران چندين قدح چون خوردهاند ما به يک شربت چنين بيخود شديم خام طبعان همچنان افسردهاند آتش اندر پختگان افتاد و سوخت فرش ديبا در چمن گستردهاند خيمه بيرون بر که فراشان باد کاين گروه زندگان دل مردهاند زندگاني چيست مردن...