زنده کدامست بر هوشيار

زنده کدامست بر هوشيار شاعر : سعدي آن که بميرد به سر کوي يار زنده کدامست بر هوشيار پند خردمند نيايد به کار عاشق ديوانه سرمست را به که بگشتن بنهي در ديار سر که به کشتن بنهي پيش دوست در سر سوداي تو شد روزگار اي که دلم بردي و جان سوختي کوه احد گر تو نهي نيست بار شربت زهر ار تو دهي نيست تلخ غرقه عشق تو نبيند کنار بندي مهر تو نيابد خلاص لاجرمم عشق ببود آشکار درد نهاني دل تنگم بسوخت وز مژه‌ام خواب توقع مدار در دلم آرام تصور مکن ...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زنده کدامست بر هوشيار
زنده کدامست بر هوشيار
زنده کدامست بر هوشيار

شاعر : سعدي

آن که بميرد به سر کوي يارزنده کدامست بر هوشيار
پند خردمند نيايد به کارعاشق ديوانه سرمست را
به که بگشتن بنهي در ديارسر که به کشتن بنهي پيش دوست
در سر سوداي تو شد روزگاراي که دلم بردي و جان سوختي
کوه احد گر تو نهي نيست بارشربت زهر ار تو دهي نيست تلخ
غرقه عشق تو نبيند کناربندي مهر تو نيابد خلاص
لاجرمم عشق ببود آشکاردرد نهاني دل تنگم بسوخت
وز مژه‌ام خواب توقع مداردر دلم آرام تصور مکن
ور گنه از توست غرامت بيارگر گله از ماست شکايت بگوي
تا ننشيني ننشيند غباربر سر پا عذر نباشد قبول
مدعيم گر نکنم جان نثاردل چه محل دارد و دينار چيست
فخر بود داغ خداوندگارسعدي اگر زخم خوري غم مخور


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.