تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم

تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم شاعر : سعدي مثل تو کيست در جهان تا ز تو مهر بگسلم تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم داروي دوستي بود هر چه برويد از گلم من چو به آخرت روم رفته به داغ دوستي ريزم و همچنان بود مهر تو در مفاصلم ميرم و همچنان رود نام تو بر زبان من با همه سعي اگر به خود ره ندهي چه حاصلم حاصل عمر صرف شد در طلب وصال تو گر نکند معاونت دور زمان مقبلم باد به دست آرزو در طلب هواي دل ور تو قبول مي‌کني با همه نقص فاضلم لايق بندگي نيم...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم
تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم
تا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم

شاعر : سعدي

مثل تو کيست در جهان تا ز تو مهر بگسلمتا تو به خاطر مني کس نگذشت بر دلم
داروي دوستي بود هر چه برويد از گلممن چو به آخرت روم رفته به داغ دوستي
ريزم و همچنان بود مهر تو در مفاصلمميرم و همچنان رود نام تو بر زبان من
با همه سعي اگر به خود ره ندهي چه حاصلمحاصل عمر صرف شد در طلب وصال تو
گر نکند معاونت دور زمان مقبلمباد به دست آرزو در طلب هواي دل
ور تو قبول مي‌کني با همه نقص فاضلملايق بندگي نيم بي هنري و قيمتي
کس نکند مطالبت زان که غلام قاتلممثل تو را به خون من ور بکشي به باطلم
گر بود استخوان برد باد صبا به ساحلمکشتي من که در ميان آب گرفت و غرق شد
مي‌نرود صنوبري بيخ گرفته در دلمسرو برفت و بوستان از نظرم به جملگي
اين همه ياد مي‌رود وز تو هنوز غافلمفکرت من کجا رسد در طلب وصال تو
تا تو دگر به خويشتن ظن نبري که عاقلملشکر عشق سعديا غارت عقل مي‌کند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.