خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن شاعر : سعدي نبايستي نمود اين روي و ديگربار بنهفتن خلاف دوستي کردن به ترک دوستان گفتن نه بي او ميتوان بودن نه با او ميتوان گفتن گدايي پادشاهي را به شوخي دوست ميدارد لبم با هم نميآيد چو غنچه روز بشکفتن هزارم درد ميباشد که ميگويم نهان دارم روا داري گناه خويش وان گه بر من آشفتن ز دستم بر نميخيزد که انصاف از تو بستانم بياور در چمن سروي که بتواند چنين رفتن که ميگويد به بالاي تو ماند سرو بستاني کمال دوستي...