اي روي تو راحت دل من شاعر : سعدي چشم تو چراغ منزل من اي روي تو راحت دل من کميختهاند با گل من آبيست محبت تو گويي اي بخت سعيد مقبل من شادم به تو مرحبا و اهلا بي تو همه هيچ حاصل من با تو همه برگها مهياست هر جا که تويي مقابل من گويي که نشستهاي شب و روز آنچ از غم توست بر دل من گفتم که مگر نهان بماند بر دور حيات باطل من بعد از تو هزار نوبت افسوس هنگامه توست و محفل من هر جا که حکايتي و جمعي تا خون چکد از مفاصل من گر تيغ...