مگو جاهي از سلطنت بيش نيست

مگو جاهي از سلطنت بيش نيست شاعر : سعدي که ايمن‌تر از ملک درويش نيست مگو جاهي از سلطنت بيش نيست حق اين است و صاحبدلان بشنوند سبکبار مردم سبک‌تر روند جهانبان بقدر جهاني خورد تهيدست تشويش ناني خورد چنان خوش بخسبد که سلطان شام گدا را چو حاصل شود نان شام به مرگ اين دو از سر بدر مي‌رود غم و شادماني بسر مي‌رود چه آن را که بر گردن آمد خراج چه آن را که بر سر نهادند تاج وگر تنگدستي به زندان درست اگر سرفرازي به کيوان برست نمي شايد از يکدگرشان...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مگو جاهي از سلطنت بيش نيست
مگو جاهي از سلطنت بيش نيست
مگو جاهي از سلطنت بيش نيست

شاعر : سعدي

که ايمن‌تر از ملک درويش نيستمگو جاهي از سلطنت بيش نيست
حق اين است و صاحبدلان بشنوندسبکبار مردم سبک‌تر روند
جهانبان بقدر جهاني خوردتهيدست تشويش ناني خورد
چنان خوش بخسبد که سلطان شامگدا را چو حاصل شود نان شام
به مرگ اين دو از سر بدر مي‌رودغم و شادماني بسر مي‌رود
چه آن را که بر گردن آمد خراجچه آن را که بر سر نهادند تاج
وگر تنگدستي به زندان درستاگر سرفرازي به کيوان برست
نمي شايد از يکدگرشان شناختچو خيل اجل در سر هر دو تاخت


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.