ميان دو بد خواه کوتاه دست ميان دو بد خواه کوتاه دستشاعر : سعدي نه فرزانگي باشد ايمن نشستميان دو بد خواه کوتاه دستشود دست کوتاه ايشان درازکه گر هر دو باهم سگالند رازدگر را برآور ز هستي دماريکي را به نيرنگ مشغول داربه شمشير تدبير خونش بريزاگر دشمني پيش گيرد ستيزکه زندان شود پيرهن بر تنشبرو دوستي گير با دشمنشتو بگذار شمشير خود در غلافچو در لشکر دشمن افتد خلافبر آسايد اندر ميان گوسفندچو گرگان پسندند بر هم گزندتو با دوست بنشين به آرام دلچو دشمن به دشمن بود مشتغل