پدرمرده را سايه بر سر فکن شاعر : سعدي غبارش بيفشان و خارش بکن پدرمرده را سايه بر سر فکن بود تازه بي بيخ هرگز درخت؟ نداني چه بودش فرو مانده سخت؟ مده بوسه بر روي فرزند خويش چو بيني يتيمي سر افگنده پيش وگر خشم گيرد که بارش برد؟ يتيم ار بگريد که نازش خرد؟ بلرزد همي چون بگريد يتيم الا تا نگريد که عرش عظيم به شفقت بيفشانش از چهره خاک به رحمت بکن آبش از ديده پاک تو در سايه خويشتن پرورش اگر سايه خود برفت از سرش که سر بر کنار پدر داشتم...