يکي در بيان سگي تشنه يافت

يکي در بيان سگي تشنه يافت شاعر : سعدي برون از رمق در حياتش نيافت يکي در بيان سگي تشنه يافت چو حبل اندر آن بست دستار خويش کله دلو کرد آن پسنديده کيش سگ ناتوان را دمي آب داد به خدمت ميان بست و بازو گشاد که داور گناهان از او عفو کرد خبر داد پيغمبر از حال مرد وفا پيش گير و کرم پيشه کن الا گر جفا کردي انديشه کن کجا گم شود خير با نيکمرد؟ يکي با سگي نيکويي گم نکرد جهانبان در خير بر کس نبست کرم کن چنان کت برآيد زدست نباشد چو قيراطي از...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
يکي در بيان سگي تشنه يافت
يکي در بيان سگي تشنه يافت
يکي در بيان سگي تشنه يافت

شاعر : سعدي

برون از رمق در حياتش نيافتيکي در بيان سگي تشنه يافت
چو حبل اندر آن بست دستار خويشکله دلو کرد آن پسنديده کيش
سگ ناتوان را دمي آب دادبه خدمت ميان بست و بازو گشاد
که داور گناهان از او عفو کردخبر داد پيغمبر از حال مرد
وفا پيش گير و کرم پيشه کنالا گر جفا کردي انديشه کن
کجا گم شود خير با نيکمرد؟يکي با سگي نيکويي گم نکرد
جهانبان در خير بر کس نبستکرم کن چنان کت برآيد زدست
نباشد چو قيراطي از دسترنجبه قنطار زر بخش کردن ز گنج
گران است پاي ملخ پيش موربرد هر کسي بار در خورد زور


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط