يکي را چو سعدي دلي ساده بود شاعر : سعدي که با ساده رويي در افتاده بود يکي را چو سعدي دلي ساده بود ز چوگان سختي بخستي چو گوي جفا بردي از دشمن سختگوي ز ياري به تندي نپرداختي ز کس چين بر ابرو نينداختي خبر زين همه سيلي و سنگ نيست؟ يکي گفتش آخر تو را ننگ نيست؟ ز دشمن تحمل زبونان کنند تن خويشتن سغبه دونان کنند که گويند يارا و مردي نداشت نشايد ز دشمن خطا درگذاشت جوابي که شايد نبشتن به زر بدو گفت شيداي شوريده سر ازان مينگنجد در آن کين...