سه کس را شنيدم که غيبت رواست شاعر : سعدي وز اين درگذشتي چهارم خطاست سه کس را شنيدم که غيبت رواست کز او بر دل خلق بيني گزند يکي پادشاهي ملامت پسند مگر خلق باشند از او بر حذر حلال است از او نقل کردن خبر که خود ميدرد پرده بر خويشتن دوم پرده بر بي حيائي متن که او ميدرافتد به گردن به چاه ز حوضش مدار اي برادر نگاه ز فعل بدش هرچه داني بگوي سوم کژ ترازوي ناراست خوي