پسر چون زده بر گذشتش سنين شاعر : سعدي ز نامحرمان گو فراتر نشين پسر چون زده بر گذشتش سنين که تا چشم بر هم زني خانه سوخت بر پنبه آتش نشايد فروخت پسر را خردمندي آموز و راي چو خواهي که نامت بماند به جاي بميري و از تو نماند کسي که گر عقل و طبعش نباشد بسي پسر چون پدر نازکش پرورد بسا روزگارا که سختي برد گرش دوست داري بنازش مدار خردمند و پرهيزگارش برآر به نيک و بدش وعده و بيم کن به خردي درش زجر و تعليم کن ز توبيخ و تهديد استاد به ...