جانا نخست ما را مرد مدام گردان
جانا نخست ما را مرد مدام گردان
شاعر : سنايي غزنوي
وانگه مدام در ده مست مدام گردان جانا نخست ما را مرد مدام گردان بر خصم ما ز غيرت گل را حرام گردان بر ما چو از لطافت مل را حلال کردي درالملام ما را دارالسلام گردان دارالغرور ما را دارالسرور کردي در خام پخته گردان در پخته خام گردان خامند و پخته مانا تو دو شراب داري بهرام تيغزن را از جام رام گردان ناهيد زخمهزن را از لحنه سير کردي يا هوشيار دفتر يا مست جام گردان ما را به نام خود کن زان پس چنانکه خواهي از عکس روي مي را بيجاده فام گردان اکنون که روي ما را از غم چو کاه کردي از جزع دانه کردي از مشک دام گردان خواهي که نسر طاير پران به دامت افتد در ده دو جام ديگر ما را چو نام گردان گمنام کرد ما را يک جام بادهي تو هم تو بنا نهادي هم تو تمام گردان از ما و خدمت ما چيزي نخيزد اي جان پيش غلام و دربان او را غلام گردان خواهي که گر سنايي گردد سمايي از عز