سیری در آیین ورزش زورخانه ای
اینجا، جایگاه، ناپاکان، چاپلوسان، خودنمایان، فخر فروشان، نابخردان و ناجوانمردان نیست!
آیین باستانی، آیین جوانمردی، میهن دوستی، فداکاری، نوع دوستی، راستی و امانت داری، چشم پاکی، خوش خلقی، خرد و فروتنی است
زورخانه ها، بطور سنتی، در درون کوچه پس کوچه ها، در محله های پیشه وران و در مرکز مردمی ترین محله ها ساخته می شده است. می توان گفت که زورخانه ها، قلب پر تپش محله و مرکز ثقل تربیت جوانمردان و پاکان هر محله را، در جریان روزانه زندگی توده ها، به نمایش می گذاشته است. قشرهای زحمتکش و تولیدی، همانند شاطران، چلینگران و نجاران و غیره، پروتاگونیست های اصلی این "گود" بوده اند.
زورخانه، دارای بامی گنبد شکل بوده، و اکنون نیز چنین است، و کف " گود" آن در پایین تراز سطح کوچه ها قرار دارد. این نوع ساختار ما را به یاد معابد میترا می اندازد که همیشه در اعماق و گودی ها جای داشته است، زیرا میترائیست ها(پیروان مهر) معتقد بودند که برای ستایش نور و خورشید باید در تاریکی جای گرفت، تا لایق ستایش "میترا" شد. بد نیست بدانیم که، مسیحت اروپا که بر ستونهای میترائیسم بناشده است، معابد میترا را که محل تمرکز ستایشگران مهر بود و دراعماق کم زمین جای داشت با خاک پوشانید و بر روی این معابد، کلیساهای مسیحیت را بسوی آسمان کشانید. لختی به اختلاف این دو دید گاه خیره شوید!
شکل مدورخارجی "گود زورخانه"، و جایگاه آن در "گودی"، این اندیشه را به ذهن نویسنده ی این سیاهه راه میدهد که شاید از حوض هایی تقلید شده است که در قدیم در وسط حیاط خانه می کندند تا به جایگاه جمع آوری آب های طبیعی بدل شود. فرهنگ ایران ما، یک فرهنگ "کاریزی" است و آب همیشه برای ما ایرانیان، عنصری تشویش زا و حیاتی بوده است، در نتیجه در نظر گرفتن این عامل در ریشه یابی پدیده ها، شاید بتواند گاهی رهگشا باشد. طرح های موجود در فرشهای ایرانی نیز موید این اندیشه است.
زورخانه ها در ورودی کوتاهی دارند، بگونه ای که فردی که وارد و یا از آن خارج می شود، ضرورتا خم میگردد. این نوع معماری دارای فلسفه ای انسانی و بسیارزیبایی است، زیرا شخص، در هنگام ورود به زورخانه، بدون زبان و کلام به دیگران ادای احترام میکند. وینگونه فضا وترکیب زورخانه در کلیت خویش، فضای نیرومندی و فروتنی است. احترام بدون کلام یکی از زیبایی های برجسته ی فرهنگ دیرین ماست. این عمل را شما در روشن کردن سیگار ازطرف شخص مقابل، که با انگشت کوچک سمت راست انجام میگردد و یا در هنگام بهم زدن دو جام می، که هر کس سعی می کند، جام بی صبر خود را در سطحی پایین تراز حریف قرار دهد، و یا در بسیاری از دیگر موارد، دیده میشود.
آنچه روشن است اینست که، این رسوم بر اساس اشعار حماسی حکیم ابوالقاسم فردوسی استوار است، اشعاری مملو از شور و غرور ملی . باید در نظر داشت که در دوره های مختلف مبارزات ایرانیان بر ضد نیروهای خارجی و یا در مقابل پلیدی های درونی، اشعار حکیم فردوسی الهام بخش ترین اشعار رزمی و حماسی در میهن ما بوده است، و جنبشهای مردمی، و اندیشمندان و استراتژیست هایی چون، حسن صباح و جنبش" باطنیان" نیز در راه زنده کردن و نجات فرهنگ ایران از دست دشمنان، از اکسیر این اشعار شکل گرفته و در پیگره ی تاریخ ایران حکاکی شده اند
" زورخانه ها شباهت زیادی به معابد مهری دارند که در زیرزمین قرار داشتند و دارای پلکان و دری کوتاه بودند که نور اندکی به داخل شان راه می یافت. در معابد مهری، زنگی پیدا شده که گمان می رود آنها را مانند زنگ زورخانه در مراسم دعا به صدا درمی آورده اند. شباهت گود و سکوی اطراف آن مانند معابد مهری است که برای نشستن تماشاگران تعبیه شده است.
سنت برهنگی پهلوان در زورخانه، مانند برهنگی مهر رومی به هنگام زایش است که جامه ای برتن ندارد و با برگی از انجیر خود را می پوشاند. همان طور که پهلوان با لنگی و تنکه ای میان خود را بسته است.
در آیین مهر، کسانی حق تشرف دارند که بالغ شده باشند و نیز در زورخانه کسی می تواند در مسلک پهلوانان درآید که شانه در ریشش بایستد(بالغ باشد). در آیین پهلوانی دستگیری از زیردستان و مبارزه با زورگویان سنت است و در مهریشت آمده است که «باشد که او برای دستگیری ما آید... باشد که او برای دادگری ما آید».
جوانمردی و شوالیه گری رستم، قهرمان افسانه ای با عیاران و پهلوانان زورخانه در قرون اسلامی دارای شباهت است. بنابراین فرهنگ و آیین ورزش زورخانه قطعاً با آیین های پهلوانی دوران باستان پیوند آشکار دارد و همانندی بسیار نزدیک معابد مهری و ساختمان زورخانه از یک سو و رواج آیین های مانی گری((Manicheismoو مهرپرستی))Mitraismoدر سنن زورخانه ارتباط این نهاد را به وضوح با دوره اشکانیان نشان می دهد.
در ضمن باید دانست، که گوهر اندیشه و سیستم فکری- فلسفی "مانی"، یا"Manicheismo" نیزکه از قرن سوم میلادی آغاز شد و همانند "میترائیسم" به اندیشه ای جهانی بدل گشت، عبارت از "هومانیسم صلحجویانه و تمدن گرا، بر پایه ی یک بینش جهانی" است.
"البته ورزش های زورخانه ای، با این مشخصات و آداب به کلی در ایران باستان وجود نداشته است و پیدایش این نهاد ها به تاریخ بعد از اسلام باز میگردد که با توجه به نیازهای مقطعی برای مقابله با ستمگران عرب و مغول بوجود آمده است. در این راستا گروههایی مانند "شاطران" و "عیاران"، جوانمردانی بودند که رسم فتوت و پهلوانی را بنا نهادند و طبعا آداب و آیین آنها از مکتب "عرفان" و "تصوف" نشات می گرفته است، همانگونه که بسیاری از آداب زورخانه، نمادی از مشرب عارفانه و فتوت است."
درازای سنگ یک متر و پهنای آن ۷۰ سانتینتر است. در میان سنگ، سوراخی است که در آن دستگیره ای گذاشته اند و روی آن را با نمد یا کهنه پوشانده اند تا دست ورزشکار را هنگام سنگ گرفتن زخم نکند. وزن هر سنگ از ۲۰ کیلو تا ۱۲۰ کیلو است. سنگ را در قدیم"سنگ زور" و "سنگ نعل" هم می نامیدند، زیرا به شکل نعل است.
منبع:www.vista.ir
آیین باستانی، آیین جوانمردی، میهن دوستی، فداکاری، نوع دوستی، راستی و امانت داری، چشم پاکی، خوش خلقی، خرد و فروتنی است
● ریشه های آیین زورخانه ای و معماری ویژه ی آن
زورخانه ها، بطور سنتی، در درون کوچه پس کوچه ها، در محله های پیشه وران و در مرکز مردمی ترین محله ها ساخته می شده است. می توان گفت که زورخانه ها، قلب پر تپش محله و مرکز ثقل تربیت جوانمردان و پاکان هر محله را، در جریان روزانه زندگی توده ها، به نمایش می گذاشته است. قشرهای زحمتکش و تولیدی، همانند شاطران، چلینگران و نجاران و غیره، پروتاگونیست های اصلی این "گود" بوده اند.
زورخانه، دارای بامی گنبد شکل بوده، و اکنون نیز چنین است، و کف " گود" آن در پایین تراز سطح کوچه ها قرار دارد. این نوع ساختار ما را به یاد معابد میترا می اندازد که همیشه در اعماق و گودی ها جای داشته است، زیرا میترائیست ها(پیروان مهر) معتقد بودند که برای ستایش نور و خورشید باید در تاریکی جای گرفت، تا لایق ستایش "میترا" شد. بد نیست بدانیم که، مسیحت اروپا که بر ستونهای میترائیسم بناشده است، معابد میترا را که محل تمرکز ستایشگران مهر بود و دراعماق کم زمین جای داشت با خاک پوشانید و بر روی این معابد، کلیساهای مسیحیت را بسوی آسمان کشانید. لختی به اختلاف این دو دید گاه خیره شوید!
شکل مدورخارجی "گود زورخانه"، و جایگاه آن در "گودی"، این اندیشه را به ذهن نویسنده ی این سیاهه راه میدهد که شاید از حوض هایی تقلید شده است که در قدیم در وسط حیاط خانه می کندند تا به جایگاه جمع آوری آب های طبیعی بدل شود. فرهنگ ایران ما، یک فرهنگ "کاریزی" است و آب همیشه برای ما ایرانیان، عنصری تشویش زا و حیاتی بوده است، در نتیجه در نظر گرفتن این عامل در ریشه یابی پدیده ها، شاید بتواند گاهی رهگشا باشد. طرح های موجود در فرشهای ایرانی نیز موید این اندیشه است.
زورخانه ها در ورودی کوتاهی دارند، بگونه ای که فردی که وارد و یا از آن خارج می شود، ضرورتا خم میگردد. این نوع معماری دارای فلسفه ای انسانی و بسیارزیبایی است، زیرا شخص، در هنگام ورود به زورخانه، بدون زبان و کلام به دیگران ادای احترام میکند. وینگونه فضا وترکیب زورخانه در کلیت خویش، فضای نیرومندی و فروتنی است. احترام بدون کلام یکی از زیبایی های برجسته ی فرهنگ دیرین ماست. این عمل را شما در روشن کردن سیگار ازطرف شخص مقابل، که با انگشت کوچک سمت راست انجام میگردد و یا در هنگام بهم زدن دو جام می، که هر کس سعی می کند، جام بی صبر خود را در سطحی پایین تراز حریف قرار دهد، و یا در بسیاری از دیگر موارد، دیده میشود.
آنچه روشن است اینست که، این رسوم بر اساس اشعار حماسی حکیم ابوالقاسم فردوسی استوار است، اشعاری مملو از شور و غرور ملی . باید در نظر داشت که در دوره های مختلف مبارزات ایرانیان بر ضد نیروهای خارجی و یا در مقابل پلیدی های درونی، اشعار حکیم فردوسی الهام بخش ترین اشعار رزمی و حماسی در میهن ما بوده است، و جنبشهای مردمی، و اندیشمندان و استراتژیست هایی چون، حسن صباح و جنبش" باطنیان" نیز در راه زنده کردن و نجات فرهنگ ایران از دست دشمنان، از اکسیر این اشعار شکل گرفته و در پیگره ی تاریخ ایران حکاکی شده اند
" زورخانه ها شباهت زیادی به معابد مهری دارند که در زیرزمین قرار داشتند و دارای پلکان و دری کوتاه بودند که نور اندکی به داخل شان راه می یافت. در معابد مهری، زنگی پیدا شده که گمان می رود آنها را مانند زنگ زورخانه در مراسم دعا به صدا درمی آورده اند. شباهت گود و سکوی اطراف آن مانند معابد مهری است که برای نشستن تماشاگران تعبیه شده است.
سنت برهنگی پهلوان در زورخانه، مانند برهنگی مهر رومی به هنگام زایش است که جامه ای برتن ندارد و با برگی از انجیر خود را می پوشاند. همان طور که پهلوان با لنگی و تنکه ای میان خود را بسته است.
در آیین مهر، کسانی حق تشرف دارند که بالغ شده باشند و نیز در زورخانه کسی می تواند در مسلک پهلوانان درآید که شانه در ریشش بایستد(بالغ باشد). در آیین پهلوانی دستگیری از زیردستان و مبارزه با زورگویان سنت است و در مهریشت آمده است که «باشد که او برای دستگیری ما آید... باشد که او برای دادگری ما آید».
جوانمردی و شوالیه گری رستم، قهرمان افسانه ای با عیاران و پهلوانان زورخانه در قرون اسلامی دارای شباهت است. بنابراین فرهنگ و آیین ورزش زورخانه قطعاً با آیین های پهلوانی دوران باستان پیوند آشکار دارد و همانندی بسیار نزدیک معابد مهری و ساختمان زورخانه از یک سو و رواج آیین های مانی گری((Manicheismoو مهرپرستی))Mitraismoدر سنن زورخانه ارتباط این نهاد را به وضوح با دوره اشکانیان نشان می دهد.
در ضمن باید دانست، که گوهر اندیشه و سیستم فکری- فلسفی "مانی"، یا"Manicheismo" نیزکه از قرن سوم میلادی آغاز شد و همانند "میترائیسم" به اندیشه ای جهانی بدل گشت، عبارت از "هومانیسم صلحجویانه و تمدن گرا، بر پایه ی یک بینش جهانی" است.
"البته ورزش های زورخانه ای، با این مشخصات و آداب به کلی در ایران باستان وجود نداشته است و پیدایش این نهاد ها به تاریخ بعد از اسلام باز میگردد که با توجه به نیازهای مقطعی برای مقابله با ستمگران عرب و مغول بوجود آمده است. در این راستا گروههایی مانند "شاطران" و "عیاران"، جوانمردانی بودند که رسم فتوت و پهلوانی را بنا نهادند و طبعا آداب و آیین آنها از مکتب "عرفان" و "تصوف" نشات می گرفته است، همانگونه که بسیاری از آداب زورخانه، نمادی از مشرب عارفانه و فتوت است."
● ابزارهای ورزشی زورخانه
▪ تخته شنا
▪ سنگ
درازای سنگ یک متر و پهنای آن ۷۰ سانتینتر است. در میان سنگ، سوراخی است که در آن دستگیره ای گذاشته اند و روی آن را با نمد یا کهنه پوشانده اند تا دست ورزشکار را هنگام سنگ گرفتن زخم نکند. وزن هر سنگ از ۲۰ کیلو تا ۱۲۰ کیلو است. سنگ را در قدیم"سنگ زور" و "سنگ نعل" هم می نامیدند، زیرا به شکل نعل است.
▪ میل ورزش
▪ میل بازی
▪ کباده
● ویژگی برجسته ی ورزش زورخانه ای
منبع:www.vista.ir