از نشاط آن رخ زيباي تو | | باز افتاديم در سوداي تو |
زان که بنهاديم سر در پاي تو | | دستمان گير الله الله زينهار |
حلقهي زلفين عنبرساي تو | | باز ما را جاودان در بند کرد |
عقل ما را لعل روح افزاي تو | | باز کاسد کرد در بازار عشق |
مردمي کن يک قدم باز آي تو | | ما دو صد منزل دوان باز آمديم |
گر چه آگه نيستيم از راي تو | | روي سوي عشق تو آوردهايم |
نيکويي بر روي چون ديباي تو | | با ملاحت خود سراسر نقش کرد |
آن دو چشم جادوي رعناي تو | | باز ما را عالمي چون حلقه کرد |
در پذيرش تا بود مولاي تو | | مر سنايي را کنون تا جاودان |