الا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن

الا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن شاعر : سنايي غزنوي گه از بن دامنت ماهست و گاهت ماه بر دامن الا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن که گه بر گاوشان جايست و گه بر شيرشان مسکن چراغ افروخته در تو بسي و هفت از آن گردان چو بهرام سپهسالار و چون ناهيد بربط زن چو خورشيد ملک هنجار و برجيس وزير آسا چو تير و ماه ديوان ساز پيک‌انگيز در برزن چو کيوان قوي تاثير دهقان طبع بر گردون همه والاي دون پرور همه زن خوي مردافگن همه داناي نادان سر همه تابان تاري...
چهارشنبه، 3 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
الا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن
الا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن
الا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن

شاعر : سنايي غزنوي

گه از بن دامنت ماهست و گاهت ماه بر دامنالا يا خيمه‌ي گردان به گرد بيستون مسکن
که گه بر گاوشان جايست و گه بر شيرشان مسکنچراغ افروخته در تو بسي و هفت از آن گردان
چو بهرام سپهسالار و چون ناهيد بربط زنچو خورشيد ملک هنجار و برجيس وزير آسا
چو تير و ماه ديوان ساز پيک‌انگيز در برزنچو کيوان قوي تاثير دهقان طبع بر گردون
همه والاي دون پرور همه زن خوي مردافگنهمه داناي نادان سر همه تابان تاري دل
ازين افروخته رويان بر آن افراخته گرزنسر دانا شده پست و دل عاقل شده تاري
گهي رهبر چو يزدانند و گه رهزن چو اهريمنحکيمان را به نور و سير بر گردون به روز و شب
دل عاقل ز زخمش خون زنار تيز نرم آهنکمان کردار گردوني ازو تير بلا پران
دل دانا شدستي چون مشبکهاي پرويزنهدفشان گر پذيرفتي نشان زان تيرها بر دل
نثار سمع هر احمق ازو هر روز «لا تحزن»نداي گوش هر عاقل ازو هر لحظه «لا بشري»
ز سعدش مقتدا گشته هزار ابله به يک برزنز نحسش منزوي مانده دو صد دانا به يک منزل
ليمان را ازو شادي حکيمان را ازو شيونخسيسان را ازو رفعت رييسان را ازو پستي
علي خياط راز و دل نبودي چون دل سوزنامامان را ازو گر رشته تابي نيکويي بودي
که شد رايش ز چرخ اعلا و رويش ز آفتاب احسنامام صنعت تازي علي‌ابن حسن بحري
نه از شام آمد و بصره نه از مرو آمد و زوزنامام عالم کافي که چون او درگه صنعت
بدو فضل و ادب قايم به هر حالي چو جان از تنازو نحو و لغت زنده به هر وقتي چو جسم از جان
طبيعتهاي روشن را ز فضلش هر زمان گلشنقريحتهاي تازي را ز فضلش هر زمان انجم
هزارش صنعت از فضل و به هر صنعت هزاران فنهزارش ديده از عقل و به هر ديده هزاران دل
چو در باد هوا ذره چو در آب روان ارزننمايد پيش قدر او ز بالا گنبد و اختر
هزاران خون دل دارد پس او هر لحظه در گردندل حاسد کشد هزمان چو لفظ تيغ هنجارش
کمال دانش مردان به تو ناقص چو عقل از زنثبات زايش معني به تو کامل چو جان از خون
دلت چون باغ در آذر کفت چون ابر در بهمنتنت چون خاک در باد و زبان چون آب در آبان
ز هر خاطر برون بردي به حجت شک و ريب و ظنبه هر طبع اندر آوردي به تعليم اصل و فضل و دين
ازيرا کل، دانش را نگردد جهل پيرامننه پيوندد به علمت جهل يک جزو از هزار اجزا
و گرنه چرخ بايستي چو کيوان مر ترا معدنتواضع دوستر داري چو گوهر در بن دريا
امامان دگر ليکن به دستار و به پيراهنامام دانش و معني تويي امروز هم هستند
همه بانگند چون طبل و همه رنگند چون روينبجز تو اهل صنعت را ز دعويهاي بي‌معني
همان آبست اگر کوبي هزاران بار در هاونيگانه عالمي بالله چگويم بيش از اين زيرا
تو دانايي و ضد ضد را به گوهر چيست جز دشمنشگفتي نبود از خلقان ترا دشمن بوند ايرا
زمانه فاضل او بارست ازو هيهات «لاتامن»خداي از بد نگهدارست ازو زنهار «لاتياس»
ازيرا سغبه‌ي ژاژند و بسته‌ي رستم و بهمندرين دوران نيارد سنگ نحو و منطق و آداب
ز جامه‌ي بي‌تنه و تيريز و خانه بي در و روزنازين بي رونقي عالم چه نيکوتر بزرگان را
ازين يک مايه بسم‌الله خود اندر گرد حرص افگنزمان شوخ چشمانست و بي اصلان اگر داري
ور آزادي همي خواهي زبان ده دار چون سوسناگر رفعت همي جويي سيه دل باش چون لاله
به دست عقل و خرسندي دو پاي حرص را بشکنچو مرد اين چنين ميدان نه اي از همت عالي
تو روح افزاي در دانش عدو را گو برو جان کنتو نام الفنج در حکمت فلک را گو مده يک نان
که جز فضل و ادب نبود بر آن يک روز پاداشنبه باغ دل ز آب روي تخمي کشتي از حکمت
که از روز درازست اين شب کوتاه آبستنهزاران روشني بيني ازين يک ظلمت گيتي
که اين بودست پيل اندام و آن بودست شيراوژنالا تا در سمر گويند وصف بيژن و رستم
ولي بر گاه چون رستم عدو در چاه چون بيژنز سعي و حشمتت بادا به شادي و به اندوهان
همي تا چيست باشد «ما» همي تا کيست باشد «من»همي تا نفي باشد «لا» همي تا جحد باشد «لم»
جواب دعوتش ز ايزد چو موسل را ز لا و لنهميشه باد حاسد را بدان حاجت که او خواهد
که از عون ملک داري به گرد جان و تن جوشنهميشه بي زبان بادت ز تير حادثه‌ي هستي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.