سياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت

سياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت شاعر : عبيد زاکاني عتاب او چو جفاي فلک ز حد بگذشت سياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت چو مي پرستي ما يک به يک ز حد بگذشت لطافت لب و دندان و مستي چشمش به طنز کفت که بي هيچ شک ز حد بگذشت بلابه گفت که از حد گذشت جور رقيب که بيوفائي چرخ و فلک ز حد بگذشت بنوش باده‌ي صافي ز دست دلبر خويش عيار دوستيش بر محک ز حد بگذشت عبيد را دل سنگينش امتحان کردند
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت
سياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت
سياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت

شاعر : عبيد زاکاني

عتاب او چو جفاي فلک ز حد بگذشتسياه چرده بتم را نمک ز حد بگذشت
چو مي پرستي ما يک به يک ز حد بگذشتلطافت لب و دندان و مستي چشمش
به طنز کفت که بي هيچ شک ز حد بگذشتبلابه گفت که از حد گذشت جور رقيب
که بيوفائي چرخ و فلک ز حد بگذشتبنوش باده‌ي صافي ز دست دلبر خويش
عيار دوستيش بر محک ز حد بگذشتعبيد را دل سنگينش امتحان کردند


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما