ميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا

ميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا شاعر : عبيد زاکاني دوستان چيست در اين واقعه تدبير مرا ميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا پند پيرانه مده گو پدر پير مرا من ديوانه نه آنم که نصيحت شنوم کي به فرياد رسد ناله‌ي شبگير مرا منم و ناله‌ي شبگير بدين سان که منم چون فرو رفت غم عشق تو با شير مرا صنما عشق تو با جان بدر آيد ناچار نتوان داشت در اين شهر به زنجير مرا گر نه زنجير سر زلف تو باشد يکدم جز پريشاني از آن خواب چه تعبير مرا حلقه‌ي زلف تو در خواب...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا
ميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا
ميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا

شاعر : عبيد زاکاني

دوستان چيست در اين واقعه تدبير مراميزند غمزه‌ي مرد افکن او تير مرا
پند پيرانه مده گو پدر پير مرامن ديوانه نه آنم که نصيحت شنوم
کي به فرياد رسد ناله‌ي شبگير مرامنم و ناله‌ي شبگير بدين سان که منم
چون فرو رفت غم عشق تو با شير مراصنما عشق تو با جان بدر آيد ناچار
نتوان داشت در اين شهر به زنجير مراگر نه زنجير سر زلف تو باشد يکدم
جز پريشاني از آن خواب چه تعبير مراحلقه‌ي زلف تو در خواب نمودند به من


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط