ميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا

ميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا شاعر : عبيد زاکاني ميکشد نرگس مست تو به ميخانه مرا ميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا از کجا يافت در اين گوشه‌ي ويرانه مرا متحير شده‌ام تا غم عشقت ناگاه قطره‌ي اشگ از آنست چو دردانه مرا هوس در بناگوش تو دارد دل من کشته و سوخته يابند چو پروانه مرا دولتي يابم اگر در نظر شمع رخت کالتفاتست بدان بيهده افسانه مرا درد سر ميدهد اين واعظ و ميپندارد تا فراموش کند واعظ فرزانه مرا چاره آنست که ديوانگيي پيش آرم نيست...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا
ميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا
ميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا

شاعر : عبيد زاکاني

ميکشد نرگس مست تو به ميخانه مراميکند سلسله‌ي زلف تو ديوانه مرا
از کجا يافت در اين گوشه‌ي ويرانه مرامتحير شده‌ام تا غم عشقت ناگاه
قطره‌ي اشگ از آنست چو دردانه مراهوس در بناگوش تو دارد دل من
کشته و سوخته يابند چو پروانه مرادولتي يابم اگر در نظر شمع رخت
کالتفاتست بدان بيهده افسانه مرادرد سر ميدهد اين واعظ و ميپندارد
تا فراموش کند واعظ فرزانه مراچاره آنست که ديوانگيي پيش آرم
نيست ديگر هوس ساغر و پيمانه مرااز مي مهر تو تا مست شدم همچو عبيد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط