ترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد

ترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد شاعر : عبيد زاکاني دروغ گفت چه باشد چرا نشايد کرد ترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد چنين حکايت شيرين کجا نشايد کرد غلام لعل لب تست جان شيرينم به غمزه گفت نشايد هلا نشايد کرد به بوسه قصد لبت کردم از ميان چشمت در آن ميان سخن از لب رها نشايد کرد ميان موي و ميان تو نکته باريکست هنوز مهر تو از جان جدا نشايد کرد هزار سال تنم گر ز تن جدا ماند حکايتي است که در سالها نشايد کرد حديث درد دل مستمند و سينه‌ي ريش ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد
ترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد
ترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد

شاعر : عبيد زاکاني

دروغ گفت چه باشد چرا نشايد کردترا که گفت که با ما وفا نشايد کرد
چنين حکايت شيرين کجا نشايد کردغلام لعل لب تست جان شيرينم
به غمزه گفت نشايد هلا نشايد کردبه بوسه قصد لبت کردم از ميان چشمت
در آن ميان سخن از لب رها نشايد کردميان موي و ميان تو نکته باريکست
هنوز مهر تو از جان جدا نشايد کردهزار سال تنم گر ز تن جدا ماند
حکايتي است که در سالها نشايد کردحديث درد دل مستمند و سينه‌ي ريش
که اين به مذهب اصحابنا نشايد کردمگر عبيد به جان با لبم مضايقه کرد


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما