از دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد

از دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد شاعر : عبيد زاکاني روح را از ناله‌ي او مرحبائي ميرسد از دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد کزدم او دردمندان را دوائي ميرسد گوئيا دارد ز انعامش مسيحا بهره‌اي کز زبان او به هر گوشي صلائي ميرسد يا مگر داود مهمان ميکند ارواح را شعله‌ي او بر در هر آشنائي ميرسد آتشي در سينه دارد ني چو بادش ميدمد بي‌نوايان را ز ساز او نوائي ميرسد بيدلان بر نغمه‌ي او هاي و هوئي ميزنند از پيش حالي به گوش ما صدائي ميرسد نعره‌اي گر...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
از دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد
از دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد
از دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد

شاعر : عبيد زاکاني

روح را از ناله‌ي او مرحبائي ميرسداز دم جان بخش ني‌دل را صفائي ميرسد
کزدم او دردمندان را دوائي ميرسدگوئيا دارد ز انعامش مسيحا بهره‌اي
کز زبان او به هر گوشي صلائي ميرسديا مگر داود مهمان ميکند ارواح را
شعله‌ي او بر در هر آشنائي ميرسدآتشي در سينه دارد ني چو بادش ميدمد
بي‌نوايان را ز ساز او نوائي ميرسدبيدلان بر نغمه‌ي او هاي و هوئي ميزنند
از پيش حالي به گوش ما صدائي ميرسدنعره‌اي گر ميزند شوريده‌اي در بيخودي
ور نه آن ناليدن ني هم بجائي ميرسدناله‌ي مسکين عبيد است آن که ضايع ميشود


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما