زلفت به پريشاني دل برد به پيشاني

زلفت به پريشاني دل برد به پيشاني شاعر : عبيد زاکاني دل برد به پيشاني زلف به پريشاني زلفت به پريشاني دل برد به پيشاني صد جانش فرو ريزد گر زلف بيفشاني گر زلف بيفشاني صد جانش فرو ريزد گر وصل تو دريابم يک لحظه به پنهاني يک لحظه به پنهاني گر وصل تو دريابم از لعل تو بربايم صد بوسه به آساني صد بوسه به آساني از لعل تو بربايم رحم آر بر اين مسکين آخر نه مسلماني آخر نه مسلماني رحم آر بر اين مسکين احوال عبيد آخر مي‌بيني و مي‌داني مي‌بيني و ميداني...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زلفت به پريشاني دل برد به پيشاني
زلفت به پريشاني دل برد به پيشاني
زلفت به پريشاني دل برد به پيشاني

شاعر : عبيد زاکاني

دل برد به پيشاني زلف به پريشانيزلفت به پريشاني دل برد به پيشاني
صد جانش فرو ريزد گر زلف بيفشانيگر زلف بيفشاني صد جانش فرو ريزد
گر وصل تو دريابم يک لحظه به پنهانييک لحظه به پنهاني گر وصل تو دريابم
از لعل تو بربايم صد بوسه به آسانيصد بوسه به آساني از لعل تو بربايم
رحم آر بر اين مسکين آخر نه مسلمانيآخر نه مسلماني رحم آر بر اين مسکين
احوال عبيد آخر مي‌بيني و مي‌دانيمي‌بيني و ميداني احوال عبيد آخر


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما