کار ما، بنگر، که خام افتاد باز شاعر : فخرالدين عراقي کار با پيک و پيام افتاد باز کار ما، بنگر، که خام افتاد باز دشمن بد گو کدام افتاد باز؟ من چه دانم در ميان دوستان در زبان خاص و عام افتاد باز اين همي دانم که گفت و گوي ما بر من آخر اين چه نام افتاد باز؟ عاشق ديوانه نامم کردهاند صبح اميدم به شام افتاد باز روز بخت من چو شب تاريک شد آن هماکنون بدلگام افتاد باز توسن دولت، که بودي رام من زاغ ادبارم به دام افتاد باز باز اقبال از کف...