چون سليمان کرد با چندان کمال

چون سليمان کرد با چندان کمال شاعر : عطار پيش موري لنگ از عجز آن سال چون سليمان کرد با چندان کمال تا کدامين گل به غم به سر شسته گفت برگوي اي ز من آغشته‌تر گفت خشت واپسين در گور تنگ داد آن ساعت جوابش مور لنگ منقطع گردد همه اوميد پاک واپسين خشتي که پيوندد به خاک منقطع گردد اميد از کاينات چون مرا در زير خاک اي پاک ذات تو مگردان روي فضل از سوي من پس بپوشد خشت آخر روي من هيچ با رويم ميار از هيچ سوي چون به خاک آرم سرگشته روي هيچ با...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چون سليمان کرد با چندان کمال
چون سليمان کرد با چندان کمال
چون سليمان کرد با چندان کمال

شاعر : عطار

پيش موري لنگ از عجز آن سالچون سليمان کرد با چندان کمال
تا کدامين گل به غم به سر شستهگفت برگوي اي ز من آغشته‌تر
گفت خشت واپسين در گور تنگداد آن ساعت جوابش مور لنگ
منقطع گردد همه اوميد پاکواپسين خشتي که پيوندد به خاک
منقطع گردد اميد از کايناتچون مرا در زير خاک اي پاک ذات
تو مگردان روي فضل از سوي منپس بپوشد خشت آخر روي من
هيچ با رويم ميار از هيچ سويچون به خاک آرم سرگشته روي
هيچ با رويم نياري اي الهروي آن دارد کزان چندان گناه
عفو کن از هرچ رفت و در گذارتو کريم مطلقي اي کردگار


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.