هشدار به والدين سيگاري

داشتم کاربراتور ماشين را تميز مي‌کردم. پارسا هم پشت ماشين نشسته بود و داشت با آچار و پيچ‌گوشتي‌ها ور مي‌رفت. کلافه بودم. دست انداختم و جعبه سيگار را از جلوي داشبورد برداشتم. خالي بود. کيف پولم همراهم نبود. يک دويست توماني تا شده از بين صندلي‌هاي جلو پيدا کردم و گفتم: «بابايي، مي‌ري از سرکوچه دو تا دونه سيگار براي بابا بخري؟» خوشحال شد. آچار را زمين گذاشت. دويست توماني را از دستم قاپيد و بدو بدو از در حياط بيرون رفت.
سه‌شنبه، 9 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هشدار به والدين سيگاري

هشدار به والدين سيگاري
هشدار به والدين سيگاري


 





 
کودکان را دنبال سيگار خريدن نفرستيد
گفتگو با خانم دکتر مريم بختياري
داشتم کاربراتور ماشين را تميز مي‌کردم. پارسا هم پشت ماشين نشسته بود و داشت با آچار و پيچ‌گوشتي‌ها ور مي‌رفت. کلافه بودم. دست انداختم و جعبه سيگار را از جلوي داشبورد برداشتم. خالي بود. کيف پولم همراهم نبود. يک دويست توماني تا شده از بين صندلي‌هاي جلو پيدا کردم و گفتم: «بابايي، مي‌ري از سرکوچه دو تا دونه سيگار براي بابا بخري؟» خوشحال شد. آچار را زمين گذاشت. دويست توماني را از دستم قاپيد و بدو بدو از در حياط بيرون رفت. چند دقيقه بعد پارسا برگشت. حواسم به او نبود. گفت: «بفرما اوستا.» برگشتم که سيگارها را از او بگيرم. خشكم زد. يکي از سيگارها را به طرف من گرفته بود و آن يکي را خاموش گوشه‌ لبش گذاشته بود. آچار از دستم افتاد زمين. داد زدم: «پارسا؟!» نمي‌دانست چه شده. در حالي که بغض کرده بود، سيگار را از روي لبش برداشت و گفت: «ببخشيد!»... و اين، بهانه‌اي شد براي گفتگو با دکتر مريم بختياري، روان‌شناس باليني و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي.

خانم دكتر! چه چيزي باعث اين تقليد در كودكان مي‌شود؟
 

کودکان هميشه در حال همانندسازي با اطراف خود هستند. اين فقط گفته‌هاي ما نيست که به آنها راه را نشان مي‌دهد. آنها از آنچه در اطراف خود مي‌بينند برداشت مي‌کنند. خريد سيگار و الگوبرداري ازآن نيز يكي از همين موارد است.

پس چرا كودكان فقط در اين موارد تقليد مي‌كنند؟
 

نه؛ اين تقليد در همه موارد وجود دارد ولي در اين نوع مسايل به دليل حساسيت والدين بيشتر به چشم مي‌آيد. حتما اگر کودکان خردسال در خانواده داشته باشيد، ديده‌ايد که اين کودکان کارهايي انجام مي‌دهند که به نوعي انجام آن را در بزرگ‌ترهاي اطراف خود ديده‌اند. دختربچه‌ها کفش‌هاي پاشنه‌بلند مادران را مي‌پوشند و مي‌گويند من مامان هستم يا پسربچه‌ها ابزار کار پدر خود را برمي‌دارند و ادعا مي‌کنند مي‌خواهند فلان وسيله را تعمير کنند. آنها در واقع شخصيت افراد بزرگسال اطراف خود را برداشت مي‌کنند.

خواست پدر و مادر هم در اين موارد اثر دارد؟
 

به‌طور مستقيم، نه. کسي از آنها نخواسته اداي پدر يا مادر خود را در انجام کارها درآورند. اين، خود آنها هستند که اين برداشت را دارند. آنها از بزرگسالان الگوبرداري مي‌کنند. در واقع، تمام رفتارهاي والدين در ضمير ناهوشيار کودکان تاثير مي‌گذارد.

در مورد خريد سيگار هم همين‌طور است؟
 

بله؛ وقتي به کودک خردسالي اجازه خريد کالايي داده مي‌شود که متناسب با سن و رفتار او نيست حرمت و قباحت آن براي کودک از بين مي‌رود. ممکن است والدين چند بار به کودک سفارش کنند که اين کالا به اين دلايل براي انسان ضرر دارد ولي وقتي مجوز به او داده شد و کودک اين مجوز را به صورت ملموس حس کرد، نمي‌تواند برداشت درستي از پند و موعظه داشته باشد.

خريد سيگار چه ارتباطي با مصرف آن دارد؟
 

يک عده بر همين باورند که ما فقط به کودک اجازه مي‌دهيم که سيگار را خريداري کنند و آنها را به کشيدن و استعمال آن دعوت نمي‌کنيم. ولي همين برداشت اشتباه باعث مي‌شود که مشکلات فراواني در آينده کودک به وجود آيد. اگر اين مساله واقعا مورد تاييد خانواده‌ها باشد، مي‌توانند کودک را براي خريد خيلي ديگر از کالاهاي ممنوعه نيز بفرستند ولي مي‌بينيم اين کار را نمي‌کنند.

چرا؟
 

مشکل اين است که در فرهنگ ما اين باور به غلط جايگزين شده که سيگار يک کالاي مجاز است و خريداري کردن آن توسط کودک نيز نبايد مانعي داشته باشد ولي در واقع اين طور نيست. ما با اين کار تمام خطوط قرمز ذهن کودک را در مورد سيگار از بين مي‌بريم و او را از طريق مشاهده به اين کار نزديک مي‌کنيم. بررسي‌ها نشان داده است که کودکان و نوجوانان علاقه فراواني به تجربه سيگار دارند و علاقه‌مندند که يک بار در تنهايي آن را امتحان کنند. اين تجربه شايد در بسياري ديگر از موارد تنها يک تجربه باشد ولي در مورد سيگار همين يک تجربه مي‌تواند مقدمه يک گرفتاري دايمي براي کودک امروز ما باشد


يعني اگر كودك را براي اين كار نفرستيم، همه مشكلات حل مي‌شود؟
 

نه! ترغيب کودک براي مصرف سيگار تنها در مورد فرستادن کودک براي خريد آن نيست. ديدن استعمال سيگار در ميان خانواده و افراد فاميل، اظهارنظرهاي تحريک‌کننده در مورد‌ آن، فيلم‌هاي سينمايي با محتواي اين کالا و بسياري از موارد ديگر هستند که کودک آن را به منزله پله‌هاي نردباني براي کم کردن ترس از نزديک شدن به سيگار طي مي‌کند و قدم به قدم به مصرف آن نزديک‌تر مي‌شود. حتي حالت سيگار کشيدن در بزرگسالان و به خصوص در مورد پدر يکي از عوامل تحريک‌کننده براي اين کار محسوب مي‌شود.

آيا عامل ديگري هم در اين مورد دخيل است؟
 

بله؛ فرهنگ غلط. نکته ديگري که در اين مورد وجود دارد، تلقي کودک از نزديک شدن به سيگار است. يکي از فرهنگ‌هاي غلط ديگري که متاسفانه در جامعه ما جا افتاده، اين است که به طور غيرمستقيم به او تلقين مي‌شود که سيگار نشانه بزرگ شدن و بلوغ است؛ يعني کساني سيگار مي‌کشند که بزرگ شده باشند و اين عامل نيز به عنوان يکي از عوامل قابل توجه و از چالش‌هاي ما در مورد مصرف سيگار است. شايد ديده باشيد کودکاني را که زماني که از خريد سيگار براي والدين خود بازمي‌گردند، پاکت سيگار را به گونه‌اي در دست مي‌گيرند که بيشتر قابل مشاهده باشد. اين کار يعني اينکه ناآگاهي و بي‌توجهي ما کار خودش را کرده و کودک ما راه ديده شدن و بزرگ ديده شدن را در اتصال به سيگار پيدا کرده است.

چرا اين باور در جامعه ما وجود دارد؟
 

اينکه چرا داشتن سيگار مي‌تواند نشانه‌اي براي بزرگ شدن و بالغ شدن باشد نکته ديگري است که رسيدن به پاسخ آن هم ريشه در فرهنگ ما و تعريف ما از هويت يک فرد بالغ دارد. خيلي از اعمال ديگر وجود دارند که بزرگ‌ترها انجام مي‌دهند ولي به عنوان الگويي براي بلوغ به شمار مي‌آيند. چرا؟! بايد ببينيم که ما و اجتماع‌ ما چه چيزي را در باور خودمان و فرزندان‌مان به عنوان هويت جا انداخته؟ چرا داشتن سيگار نشانه بلوغ است؟ چرا ارتباط با جنس مخالف نشانه بزرگ شدن است؟ چرا در برخي خرده‌فرهنگ‌ها همراه داشتن چاقو به عنوان مرد شدن تلقي مي‌شود؟ اينها مسايلي است که بايد به طور جدي و اساسي به آنها توجه شود.

مگر با اين كار چه نيازي در کودک ارضا مي شود؟
 

کودک با خريد اين کالا و نشان دادن آن مي‌خواهد بگويد که من شبيه کسي هستم که او را به عنوان الگو انتخاب کرده‌ام. مي‌خواهد بگويد من الگوي مناسبي از پدر، مادر يا بزرگ‌ترم دارم. هيچ بعيد نيست که کودک در قدم بعدي براي نزديک‌تر شدن به الگوهاي خود، سيگار کشيدن را هم تجربه کند و آن‌وقت، چون خود ما بوده‌ايم که قبح اين کار را در او از بين برده‌ايم ديگر نمي‌توانيم الگوي مناسبي براي جلوگيري از اين کار باشيم.

يعني اين كودكان در آينده به هر طريقي به اين مسير وارد مي‌شوند؟
 

نه؛ به هيچ وجه! تمام اين صحبت‌ها توجيهي براي اين مساله نيست که اگر فردي در دوران کودکي براي خريد سيگار به فروشگاه فرستاده شد يا اينکه سيگار کشيدن والدين خود را مشاهده کرد، ديگر ناگزير به استعمال دخانيات است و کشيدن سيگار براي او داراي توجيه است. ما در روان‌شناسي معتقديم فرد از 18 سالگي به بعد، يک فرد بالغ و عاقل محسوب مي‌شود و مي‌تواند خودش راه خوب و بد را از هم تفکيک کند. هر فرد بالغ در هر زمان مي‌تواند با توجه به انتخاب‌هاي درست يا غلط خود مسير آينده را تعيين کند و اين مساله جدا از تاثيرپذيري افراد از الگوهاي دوران کودکي است.
منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط