به بيش فعالي کودکان کمتوجهي نکنيد
نويسنده:دکتر سيد وحيد شريعت
امروزه همه ما گاهي با افرادي برخورد ميکنيم که بدون هيچ محرکي از کوره درميروند، به هم پرخاش ميکنند، کارهايشان را نيمهکاره رها ميکنند و از اين شاخه به شاخه ديگر ميپرند، تحمل حرف کسي را ندارند و اکثرا بيقرارند.
ميدانيد اين بزرگسالان چه مشکلي دارند؟ اين گروه، بيشفعالاند و چون در کودکي مشکلشان را تشخيص ندادهاند يا درمان نکردهاند، حالا با اين مشکل و دردسر مواجه هستند. آنها نه خودشان از زندگي لذت ميبرند، نه خانوادهشان. جالب اينکه مردم فکر ميکنند اين حالتهاي آنها جزو خصوصيات رفتاريشان است و ميگويند اخلاق فلاني اين طور است! آنها نميدانند که اين رفتارهاي خاص ناشي از بيماري بيشفعالي درماننشدهشان است. در قديم، چون شرايط زندگي و سيستم خانوادهها متفاوت بوده، اين بچهها همينطور بزرگ ميشدند و در کنار بچههاي همسن و سال خانه اين عدم مهارتها و علايم بيماري ناشناخته ميماند. اگر هم مشکل تشخيص داده ميشد، والدين حاضر به درمان و ارجاع بچهها به روانپزشک نميشدند و از اينکه فرزندشان انگ بيمار رواني بخورد، ميترسيدند اما امروز که تا حدي اين مساله انگزدايي شده است، باز هم مشکل ديگري با اين خانوادهها داريم و آنها باز هم به اين دليل حاضر به پذيرش درمان نيستند. به محض اينکه به آنها درخصوص اهميت درمان دارويي توضيح ميدهيم، گارد ميگيرند و ميگويند:
«بچهام به دارو معتاد ميشود و تا آخر عمر بايد دارو بخورد! حاضريم همه رفتارهاي غيرمعمول و آزاردهنده فرزندمان را تحمل کنيم!»
گاهي نيز از سايتهاي غيرمعتبر اينترنتي و افراد ناآگاه اطلاعاتي ميگيرند و بيجهت از درمان دارويي، مضطرب و وحشتزده ميشوند. از والدين ميخواهم به هزينهاي که اين عدم درمان براي خود آنها، بچههايشان و حتي جامعه دارد، فکر کنند. شما بهعنوان والدين چنين بچههايي دايم در تنش هستيد که آنها مايه خجالتتان در جمع ميشوند، درس نميخوانند و هزار و يک مشکل ديگر.
در مورد خود بچه به دليل اينکه رفتارهايش هميشه باعث تنبيه و نکوهش ميشوند، کاهش اعتمادبهنفس، تنها يکي از هزينههاي عدم درمان است. براي جامعه نيز وجود آدمهايي که مهارتهاي زندگي را ندارند و بار اقتصادياي (بيماران روانپزشکي به دليل بازدهي پايين کار و غيبتهاي مکرر سربار جامعهاند) که بر جامعه دارند، بسيار هزينهبر است.
ما در طب به جز بيماريهاي عفوني يا مشکلاتي که با جراحي کاملا قابلرفع هستند، هيچ بيمارياي را نداريم که مفهوم بهبود برايش صدق کند. تمام بيماريها فقط تحت کنترل قرار ميگيرند تا علايم آنها رفع شود. براي بسياري از بيماريهاي جسمي نيز تا مدتها دارودرماني ميشويد و از رفع علايمتان لذت هم ميبريد، پس چرا در خصوص اين قبيل بيماريها رفتارتان متفاوت است؟ کمي درباره يادداشت امروز و واقعيتهايي که برايتان گفتيم، بينديشيد و اگر با چنين مشکلي مواجهيد، بهموقع اقدامي عاقلانه انجام دهيد و خودتان و فرزندتان را نجات دهيد.
منبع: www.salamat.com
/ج
ميدانيد اين بزرگسالان چه مشکلي دارند؟ اين گروه، بيشفعالاند و چون در کودکي مشکلشان را تشخيص ندادهاند يا درمان نکردهاند، حالا با اين مشکل و دردسر مواجه هستند. آنها نه خودشان از زندگي لذت ميبرند، نه خانوادهشان. جالب اينکه مردم فکر ميکنند اين حالتهاي آنها جزو خصوصيات رفتاريشان است و ميگويند اخلاق فلاني اين طور است! آنها نميدانند که اين رفتارهاي خاص ناشي از بيماري بيشفعالي درماننشدهشان است. در قديم، چون شرايط زندگي و سيستم خانوادهها متفاوت بوده، اين بچهها همينطور بزرگ ميشدند و در کنار بچههاي همسن و سال خانه اين عدم مهارتها و علايم بيماري ناشناخته ميماند. اگر هم مشکل تشخيص داده ميشد، والدين حاضر به درمان و ارجاع بچهها به روانپزشک نميشدند و از اينکه فرزندشان انگ بيمار رواني بخورد، ميترسيدند اما امروز که تا حدي اين مساله انگزدايي شده است، باز هم مشکل ديگري با اين خانوادهها داريم و آنها باز هم به اين دليل حاضر به پذيرش درمان نيستند. به محض اينکه به آنها درخصوص اهميت درمان دارويي توضيح ميدهيم، گارد ميگيرند و ميگويند:
«بچهام به دارو معتاد ميشود و تا آخر عمر بايد دارو بخورد! حاضريم همه رفتارهاي غيرمعمول و آزاردهنده فرزندمان را تحمل کنيم!»
گاهي نيز از سايتهاي غيرمعتبر اينترنتي و افراد ناآگاه اطلاعاتي ميگيرند و بيجهت از درمان دارويي، مضطرب و وحشتزده ميشوند. از والدين ميخواهم به هزينهاي که اين عدم درمان براي خود آنها، بچههايشان و حتي جامعه دارد، فکر کنند. شما بهعنوان والدين چنين بچههايي دايم در تنش هستيد که آنها مايه خجالتتان در جمع ميشوند، درس نميخوانند و هزار و يک مشکل ديگر.
در مورد خود بچه به دليل اينکه رفتارهايش هميشه باعث تنبيه و نکوهش ميشوند، کاهش اعتمادبهنفس، تنها يکي از هزينههاي عدم درمان است. براي جامعه نيز وجود آدمهايي که مهارتهاي زندگي را ندارند و بار اقتصادياي (بيماران روانپزشکي به دليل بازدهي پايين کار و غيبتهاي مکرر سربار جامعهاند) که بر جامعه دارند، بسيار هزينهبر است.
ما در طب به جز بيماريهاي عفوني يا مشکلاتي که با جراحي کاملا قابلرفع هستند، هيچ بيمارياي را نداريم که مفهوم بهبود برايش صدق کند. تمام بيماريها فقط تحت کنترل قرار ميگيرند تا علايم آنها رفع شود. براي بسياري از بيماريهاي جسمي نيز تا مدتها دارودرماني ميشويد و از رفع علايمتان لذت هم ميبريد، پس چرا در خصوص اين قبيل بيماريها رفتارتان متفاوت است؟ کمي درباره يادداشت امروز و واقعيتهايي که برايتان گفتيم، بينديشيد و اگر با چنين مشکلي مواجهيد، بهموقع اقدامي عاقلانه انجام دهيد و خودتان و فرزندتان را نجات دهيد.
منبع: www.salamat.com
/ج