کارآفريني چيست، کارآفرين کيست؟
نويسنده: سيد عليرضا حجازي
کارآفريني موضوعي است که از اواخر قرن بيستم مورد توجه محافل آموزشي کشورهاي جهان قرار گرفته است. بررسي تاريخ ادبيات کارآفريني مؤيد آن است که اين واژه اولين بار در تئوري هاي اقتصادي و توسط اقتصاد دانان ايجاد شده و سپس وارد مکاتب و تئوري هاي ساير رشته هاي علوم گرديده است.
کانتيلون (1755) که ابداع کننده واژه کارآفريني است، کارآفرين را فردي ريسک پذير مي داند که کالا را با قيمت معلوم خريداري مي کند و با قيمت نامعلوم مي فروشد. جين بپنتيست سي کارآفرين را هماهنگ کننده و ترکيب کننده عوامل توليد مي داند اما ويژگي خاصي را براي او در نظر نمي گيرد. به عبارت ديگر فردي بايد عوامل توليد (زمين، نيروي کار و سرمايه) را جهت توليد، تجارت يا ارائه خدمات ترکيب کند که به اين شخص "کارآفرين" و به کار او "کارآفريني" گفته مي شود.
يکي ديگر از تعاريف کامل و جامع کارآفريني توسط شومپيترارائه شده است. وي در کتاب خود با عنوان "ئئوري توسعه اقتصادي" بين مفهوم واژه نوآوري و اختراع تفاوت قائل شده است و نوآوري را استفاده از خطرپذيري اختراع براي ايجاد يک محصول يا خدمت تجاري مي داند. به نظر وي نوآوري عامل اصلي ثروت و ايجاد تقاضاست. بنا بر اين کارآفرينان مديران يا مالکاني هستند که با راه اندازي يک واحد توليدي- تجاري از اختراع بهره برداري مي کنند.
با توجه به تعاريف ارائه شده در اين خصوص مي توان گفت کارآفرين کسي است که:
- کار و شغل ايجاد کند.
- خوداشتغالي و ديگر اشتغالي ايجاد کند.
- ارزش افزوده ايجاد کند.
- محصولات يا خدمات جديد به وجود آورد.
- خلاقيت و نوآوري کاربردي داشته باشد.
- با خطرپذيري، فعاليت هاي توليدي و اقتصادي انجام دهد.
- نيازها را شناسايي و آنها را برآورده سازد.
- فرصت ها را به دست آورد ها تبديل کند.
- منابع و امکانات را به سوي هدف هدايت کند.
- براي تقاضاهاي بالقوه محصول بيافريند (پيش بيني در عرضه و تقاضا).
- ايده خلاق را به ثروت تبديل کند.
بسياري از کارآفرينان کار خود را در قالب ايجاد شرکت هاي کوچک و متوسط (SMEها) شروع مي نمايند. اين شرکت ها سهم به سزايي در توسعه صنايع پيشرفته وايجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکت هاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولت ها متقاعد شده اند که بايد بستر رشد را براي واحدهاي کوچک و متوسط در قالب انکوباتورها (مراکز رشد فناوري)، پارک هاي صنعتي و فناوري فراهم نمايند و آنها را تا زماني که بتوانند به صورت يک شرکت مستقل وارد بازار شوند، حمايت کنند. در کشورهاي جنوب شرقي آسيا 95% کل بنيادهاي اقتصادي و صنعتي کشورها را SMEها تشکيل داده و به عنوان رکن اساسي در اقتصاد و اشتغال اين کشورها تاثيرگذارند.
اطلاعات و ارتباطات دو ابزار اساسي مورد نياز هر فعاليت كارآفريني هستند. كارآفريني در انزوا و بدون حمايت نهادها، سازمانها و انسانها امكانپذير نيست. كارآفريني مستلزم كشف يك نياز اجتماعي است. و كشف نيازهاي اجتماعي به شناخت اجتماع، نيازهاي آن و بافت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آن وابسته ميباشد. در شناسايي نياز هر فعاليت كارآفرينانه، ايدهپرداز يا تئوريسين ميبايست نسبت به محيط بينش و بصيرت داشته باشد و بداند چه راهحلهايي براي رفعآن نياز، در نقاط ديگري از دنيا ارائه شده است. بنابراين اطلاعات و دانش مانند ارتباطات از ملزومات هر فعاليت كارآفريني است.
فناوري اطلاعات و در رأس آن اينترنت شرايط تازهاي را پديد آورده است كه در آن توليدكنندگان، تامينكنندگان، فروشندگان و مشتريان، و تقريباً همه عوامل دستاندركار يك چرخه اقتصادي قادرند در يك فضاي مجازي مشترك با يكديگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اينترنت تئوريها و نظريات جديدي را به ميان آورده است كه يكي از آنها اشتغال پيوسته است.
در اين نوع اشتغال فرد شاغل کار خود را با استفاده از امکانات رايانه اي انجام مي دهد و حاصل کار را (که مي تواند محصولي مانند يک نرم افزار يا خدمتي نظير کاوش باشد) از طريق اينترنت در اختيار کارفرما يا مشتريان قرار مي دهد. جالب تر آنکه دريافت دستمزد يا پرداخت مبالغ نيز با استفاده از اينترنت و از طريق مجاري اعتباري اينترنتي نظير حسابهاي اينترنتي و کارتهاي اعتباري صورت مي گيرد. مجموعه اين فعاليت ها و تعاملات در قالب آنچه که امروزه تجارت الکترونيک ناميده مي شود، قابل بررسي است.
در حقيقت تجارت الكترونيكي يكي از نمودها و كاربردهاي ويژه فناوري اطلاعات است و هم اكنون حجم وسيعي از تعاملات بازرگاني در كشورهاي پيشرفته به شيوه الكترونيكي صورت ميپذيرد. بر اساس آمارهاي رسمي اعلام شده، تجارت الكترونيكي آمريكا طي سال 2002 بالغ بر 6/1 هزار ميليارد دلار بوده است كه پيش بيني ميشود در سال 2006 به 1/7 هزار ميليارد دلار برسد. تجارت الكترونيكي مالزي در سال 2002، 7/13 ميليارد دلار بود كه پيش بيني مي شود در سال 2006 به بيش از 158 ميليارد دلار خواهد رسيد . بديهي است كه رسيدن به چنين حجمهاي دلاري در تجارت الكترونيكي بر اساس برنامهريزي و استفاده از فرصتهاي تجاري امكانپذير خواهد بود.
شركتهايي مانند Yahoo، eBay،Amazon و ديگران در مدت كوتاهي توانستهاند ارزش بسياري را كسب نمايند. آمارها نشان ميدهد كه در طي 5 سال آخر قرن گذشته ارزش برخي از اين شركتها بيش از 200 برابر شده است. كارآفريني در اينترنت به اين موارد خلاصه نميشود و موارد بسياري خصوصاً در زمينه نرمافزارهاي مبتني بر شبكه و همچنين محتويات شبكه وجود دارد. كارآفريني در شيوههاي جذب مشتريان اينترنتي، بازاريابي اينترنتي، همكاريها و شبكههاي مجازي، واقعيت مجازي، آموزش و كار از راه دور و ... همه و همه گستردگي كارآفريني در عصر اطلاعات را نشان ميدهند.
اينترنت شبكهاي مجازي است كه تا حد زيادي مستقل از محل مي باشد. اين شبكه بازاري بدون مرز است كه ميتوان به راحتي در آن تجارت نمود. براي اين منظور ميبايست افراد كارآفرين با ايدههايي نو، شركتهايي اينترنتي را تاسيس كنند و پس از مدتي كه ارزش فوقالعادهاي يافتند آنها را بفروشند.
گسترش روز افزون اينترنت در عرصه هاي گوناگون خدمات که بر مبناي پيدايش نيازهاي جديد صورت مي گيرد، سبب شده است تا هر روز افراد بيشتري جذب اين بازار کار مجازي شوند و شانس خود را در يافتن مشاغل مناسب امتحان کنند. مؤسسات، سازمانها و نهادهاي خصوصي و دولتي در همه کشورها بر آن شده اند تا معرفي محصولات و خدمات خود را در بستر اينترنت انجام دهند، از اين رو اولين نيازي که فرا روي آنها قرار مي گيرد؛ مراجعه به افرادي است که از دانش و مهارت كافي براي انجام چنين
فعاليت هايي برخوردار باشند. طبيعي است که امروز نميتوان مؤسسهاي را عاري از متخصصان فناوري اطلاعات يافت. ورود رايانه و فناوريهاي مرتبط با آن به بازار کار و تجارت و کاربرد روز افزون تعاملات اينترنتي سبب شده است که بازاري دائمي براي متخصصان فناوري اطلاعات به وجود آيد. بنا براين فناوري اطلاعات به عنوان يک پديده به نوبه خود سبب کارآفريني در حوزه هاي مختلف گرديده است.
در حال حاضر از هر 10 نفر کارمند IT ، 9 نفر در بانکها، شرکت هاي بيمه، کارخانه هاي توليدي و ديگر سازمانهاي غير IT کار مي کنند. بررسي جديدي که توسط مجمع فوق الذكر به عمل آمده است، نشان مي دهد که نه تنها اکثريت کارکنان IT در خارج از صنعت IT فعاليت دارند، بلکه ديدگاه و اميدهايي که از دو گروه کارکنان IT و غير IT وجود دارد، کاملًا متفاوت است. در سالهاي گذشته مشاغل IT با يک ضريب رشد دو رقمي به عنوان راهي براي پيشرفت مطرح بودند، حداقل براي کساني که به دنبال سريع ترين روش استخدام بودند. اکنون نسبت به سالهاي قبل چيزهاي زيادي تغيير کرده است، حتي اقتصاد هم روند بهبود خود را خيلي آرام و به تدريج طي مي کند.
امکان استخدام خارج از صنعت IT مطمئن تر به نظر مي رسد و به آشفتگي کمتري دچار مي شود. شرکتهاي غير IT استعداد بيشتري در استخدام نيروي کار مطابق برنامه هاي خود دارند و مشاغل را به ندرت به خارج از کشور منتقل مي کنند، ضمن آنکه روند افزايش حقوق در آنها طبيعي تر است و پرداخت ما به التفاوت يا مساعده به پرسنلشان را قطع نمي کنند.
واقعيت در آمريکا اين است که شرکت هاي IT 41219 نفر از کارمندان خود را بين فصل اول سال 2002 و فصل اول سال 2003 اخراج کردند که اين رقم در مورد شرکتهاي غير IT بالغ بر 438924 بود. استخدام در شرکتهاي IT طي يک دوره 12 ماهه همچنان ناچيز بود. اين داده ها به معناي آن هستند که نيروي کار IT در كشورهاي پيشرفته و صنعتي در حال ثبات و استقرار است.
بازار نرم مشاغل IT نشان دهنده اين حقيقت بوده است که از هر چهار شرکت سه شرکت مي گويند طي دوازده ماه گذشته تغييري در پرداخت حقوق کارکنان IT خود نداشته اند. 76 درصد از شرکت هاي غير IT و 49 درصد از شرکت هاي IT که اين تغيير را داده اند، مي گويند طي سال گذشته پرداخت ها را افزايش داده اند. فقط 8 درصد از شرکت ها که دست به کار شده اند، مي گويند که طي 12 ماه گذشته پرداختهايشان همچنان در سطح پاييني قرار داشته است. شرکت هاي IT بيش از 20 برابر بيشتر از اين رقم نسبت به شرکت هاي غير IT سهم داشته اند. 17 درصد از شرکتها مي گويند که براي تغيير در پرداخت ها برنامه ريزي کرده اند و اين کار را در ارتباط با کارکنان IT طي 12 ماه آينده انجام خواهند داد. 65 درصد از شرکتهاي IT مي گويند دستمزدها را افزايش خواهند داد، در حاليکه 11 درصد مي گويند حقوقها را کاهش خواهند داد.
اما در کنار اين واقعيت ها افق هاي اميد بخشي نيز به چشم مي خورند. همانطور که اقتصاد تعداد فزاينده اي از متقاضيان واجد شرايط کار را به وجود آورده است، مديران کارفرما نيز مي توانند در پرکردن مشاعل خود آزادي انتخاب بيشتري داشته باشند. در اواخر دهه 1990 و در بازارهاي رقابتي، کارفرمايان بيشتر مايل به دادن آموزش رسمي و گرفتن تجربه مشخص کاري بودند. با نرمتر شدن بازار، کارفرمايان نيز بيشتر مايل به جذب آموزش و تجارب کاري ويژه شدند. اکنون شرکتها مي خواهند مشاغل IT خود را به چند دليل به خارج از کشور منتقل کنند. اين دلايل شامل نياز به بومي سازي گسترده محصولات و خدمات، توانايي استفاده از اختلافات زماني و جغرافيايي براي ايجاد شيفت هاي دوم يا سوم کاري به عنوان وسيله اي جهت باز نگه داشتن بازارها و نيز يک استراتژي براي کاهش هزينه ها مي باشد. از آنجايي که طبيعت شرکت هاي خارجي جمعيت هاي نيروي کاري IT را بيش از گذشته پيچيده ساخته است، تعادل سنتي ميان هزينه و کيفيت به تدريج از ميان مي رود. در نتيجه، توسعه خارجي مشاغل بيشتر به عنوان يک گزينه مطرح مي شود و کارفرمايان بيشتري اين راه حل را در ارتباط با انواع بيشتري از مشاغل IT در نظر مي گيرند.
از سوي ديگر در بخشهاي خصوصي شرکت هاي IT در حال افزايش کارکنان پشتيباني فني هستند و اين نشان دهنده آن است که همواره در ارتباط با محصولات يا برنامه هاي جديد نيازمند نيروهاي انساني تازه نفس هستند. اين گونه فعاليتها علاوه بر آنكه سبب رشد سرمايه IT مي شوند، جذب منابع انساني را نيز در پي دارند. بنابراين به نظر مي رسد اين شرکت ها بتوانند فراتر از اهداف استخدامي خود بروند و سهم بيشتري در كارآفريني داشته باشند. همچنين انتقال مشاغل IT به خارج مي تواند به عنوان يكي از قابليت هاي بالقوه بازار كار فناوري اطلاعات در نظر گرفته شود.
منبع:مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران
ارسال توسط کاربر محترم سایت : alirezarajabipoor
کانتيلون (1755) که ابداع کننده واژه کارآفريني است، کارآفرين را فردي ريسک پذير مي داند که کالا را با قيمت معلوم خريداري مي کند و با قيمت نامعلوم مي فروشد. جين بپنتيست سي کارآفرين را هماهنگ کننده و ترکيب کننده عوامل توليد مي داند اما ويژگي خاصي را براي او در نظر نمي گيرد. به عبارت ديگر فردي بايد عوامل توليد (زمين، نيروي کار و سرمايه) را جهت توليد، تجارت يا ارائه خدمات ترکيب کند که به اين شخص "کارآفرين" و به کار او "کارآفريني" گفته مي شود.
يکي ديگر از تعاريف کامل و جامع کارآفريني توسط شومپيترارائه شده است. وي در کتاب خود با عنوان "ئئوري توسعه اقتصادي" بين مفهوم واژه نوآوري و اختراع تفاوت قائل شده است و نوآوري را استفاده از خطرپذيري اختراع براي ايجاد يک محصول يا خدمت تجاري مي داند. به نظر وي نوآوري عامل اصلي ثروت و ايجاد تقاضاست. بنا بر اين کارآفرينان مديران يا مالکاني هستند که با راه اندازي يک واحد توليدي- تجاري از اختراع بهره برداري مي کنند.
با توجه به تعاريف ارائه شده در اين خصوص مي توان گفت کارآفرين کسي است که:
- کار و شغل ايجاد کند.
- خوداشتغالي و ديگر اشتغالي ايجاد کند.
- ارزش افزوده ايجاد کند.
- محصولات يا خدمات جديد به وجود آورد.
- خلاقيت و نوآوري کاربردي داشته باشد.
- با خطرپذيري، فعاليت هاي توليدي و اقتصادي انجام دهد.
- نيازها را شناسايي و آنها را برآورده سازد.
- فرصت ها را به دست آورد ها تبديل کند.
- منابع و امکانات را به سوي هدف هدايت کند.
- براي تقاضاهاي بالقوه محصول بيافريند (پيش بيني در عرضه و تقاضا).
- ايده خلاق را به ثروت تبديل کند.
انواع کارآفريني
بسياري از کارآفرينان کار خود را در قالب ايجاد شرکت هاي کوچک و متوسط (SMEها) شروع مي نمايند. اين شرکت ها سهم به سزايي در توسعه صنايع پيشرفته وايجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکت هاي بزرگ از انعطاف پذيري بالايي برخوردارند. لذا بسياري از دولت ها متقاعد شده اند که بايد بستر رشد را براي واحدهاي کوچک و متوسط در قالب انکوباتورها (مراکز رشد فناوري)، پارک هاي صنعتي و فناوري فراهم نمايند و آنها را تا زماني که بتوانند به صورت يک شرکت مستقل وارد بازار شوند، حمايت کنند. در کشورهاي جنوب شرقي آسيا 95% کل بنيادهاي اقتصادي و صنعتي کشورها را SMEها تشکيل داده و به عنوان رکن اساسي در اقتصاد و اشتغال اين کشورها تاثيرگذارند.
مشارکت فناوري اطلاعات در کارآفريني
اطلاعات و ارتباطات دو ابزار اساسي مورد نياز هر فعاليت كارآفريني هستند. كارآفريني در انزوا و بدون حمايت نهادها، سازمانها و انسانها امكانپذير نيست. كارآفريني مستلزم كشف يك نياز اجتماعي است. و كشف نيازهاي اجتماعي به شناخت اجتماع، نيازهاي آن و بافت فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي آن وابسته ميباشد. در شناسايي نياز هر فعاليت كارآفرينانه، ايدهپرداز يا تئوريسين ميبايست نسبت به محيط بينش و بصيرت داشته باشد و بداند چه راهحلهايي براي رفعآن نياز، در نقاط ديگري از دنيا ارائه شده است. بنابراين اطلاعات و دانش مانند ارتباطات از ملزومات هر فعاليت كارآفريني است.
فناوري اطلاعات و در رأس آن اينترنت شرايط تازهاي را پديد آورده است كه در آن توليدكنندگان، تامينكنندگان، فروشندگان و مشتريان، و تقريباً همه عوامل دستاندركار يك چرخه اقتصادي قادرند در يك فضاي مجازي مشترك با يكديگر در ارتباط باشند و به تبادل اطلاعات، خدمات، محصولات و پول بپردازند. اينترنت تئوريها و نظريات جديدي را به ميان آورده است كه يكي از آنها اشتغال پيوسته است.
در اين نوع اشتغال فرد شاغل کار خود را با استفاده از امکانات رايانه اي انجام مي دهد و حاصل کار را (که مي تواند محصولي مانند يک نرم افزار يا خدمتي نظير کاوش باشد) از طريق اينترنت در اختيار کارفرما يا مشتريان قرار مي دهد. جالب تر آنکه دريافت دستمزد يا پرداخت مبالغ نيز با استفاده از اينترنت و از طريق مجاري اعتباري اينترنتي نظير حسابهاي اينترنتي و کارتهاي اعتباري صورت مي گيرد. مجموعه اين فعاليت ها و تعاملات در قالب آنچه که امروزه تجارت الکترونيک ناميده مي شود، قابل بررسي است.
در حقيقت تجارت الكترونيكي يكي از نمودها و كاربردهاي ويژه فناوري اطلاعات است و هم اكنون حجم وسيعي از تعاملات بازرگاني در كشورهاي پيشرفته به شيوه الكترونيكي صورت ميپذيرد. بر اساس آمارهاي رسمي اعلام شده، تجارت الكترونيكي آمريكا طي سال 2002 بالغ بر 6/1 هزار ميليارد دلار بوده است كه پيش بيني ميشود در سال 2006 به 1/7 هزار ميليارد دلار برسد. تجارت الكترونيكي مالزي در سال 2002، 7/13 ميليارد دلار بود كه پيش بيني مي شود در سال 2006 به بيش از 158 ميليارد دلار خواهد رسيد . بديهي است كه رسيدن به چنين حجمهاي دلاري در تجارت الكترونيكي بر اساس برنامهريزي و استفاده از فرصتهاي تجاري امكانپذير خواهد بود.
شركتهايي مانند Yahoo، eBay،Amazon و ديگران در مدت كوتاهي توانستهاند ارزش بسياري را كسب نمايند. آمارها نشان ميدهد كه در طي 5 سال آخر قرن گذشته ارزش برخي از اين شركتها بيش از 200 برابر شده است. كارآفريني در اينترنت به اين موارد خلاصه نميشود و موارد بسياري خصوصاً در زمينه نرمافزارهاي مبتني بر شبكه و همچنين محتويات شبكه وجود دارد. كارآفريني در شيوههاي جذب مشتريان اينترنتي، بازاريابي اينترنتي، همكاريها و شبكههاي مجازي، واقعيت مجازي، آموزش و كار از راه دور و ... همه و همه گستردگي كارآفريني در عصر اطلاعات را نشان ميدهند.
اينترنت شبكهاي مجازي است كه تا حد زيادي مستقل از محل مي باشد. اين شبكه بازاري بدون مرز است كه ميتوان به راحتي در آن تجارت نمود. براي اين منظور ميبايست افراد كارآفرين با ايدههايي نو، شركتهايي اينترنتي را تاسيس كنند و پس از مدتي كه ارزش فوقالعادهاي يافتند آنها را بفروشند.
گسترش روز افزون اينترنت در عرصه هاي گوناگون خدمات که بر مبناي پيدايش نيازهاي جديد صورت مي گيرد، سبب شده است تا هر روز افراد بيشتري جذب اين بازار کار مجازي شوند و شانس خود را در يافتن مشاغل مناسب امتحان کنند. مؤسسات، سازمانها و نهادهاي خصوصي و دولتي در همه کشورها بر آن شده اند تا معرفي محصولات و خدمات خود را در بستر اينترنت انجام دهند، از اين رو اولين نيازي که فرا روي آنها قرار مي گيرد؛ مراجعه به افرادي است که از دانش و مهارت كافي براي انجام چنين
فعاليت هايي برخوردار باشند. طبيعي است که امروز نميتوان مؤسسهاي را عاري از متخصصان فناوري اطلاعات يافت. ورود رايانه و فناوريهاي مرتبط با آن به بازار کار و تجارت و کاربرد روز افزون تعاملات اينترنتي سبب شده است که بازاري دائمي براي متخصصان فناوري اطلاعات به وجود آيد. بنا براين فناوري اطلاعات به عنوان يک پديده به نوبه خود سبب کارآفريني در حوزه هاي مختلف گرديده است.
ويژگي هاي مؤثر فناوري اطلاعات در كارآفريني
افزايش سرعت
افزايش دقت
كاهش اندازه فيزيكي مخازن اطلاعات
رفع برخي از فسادهاي اداري
ايجاد امكان كار تمام وقت
ايجاد امكان همكاري از راه دور
كاهش هزينههاي سيستم يا سازمان
وضعيت فعلي و آينده در بازار کار فناوري اطلاعات
در حال حاضر از هر 10 نفر کارمند IT ، 9 نفر در بانکها، شرکت هاي بيمه، کارخانه هاي توليدي و ديگر سازمانهاي غير IT کار مي کنند. بررسي جديدي که توسط مجمع فوق الذكر به عمل آمده است، نشان مي دهد که نه تنها اکثريت کارکنان IT در خارج از صنعت IT فعاليت دارند، بلکه ديدگاه و اميدهايي که از دو گروه کارکنان IT و غير IT وجود دارد، کاملًا متفاوت است. در سالهاي گذشته مشاغل IT با يک ضريب رشد دو رقمي به عنوان راهي براي پيشرفت مطرح بودند، حداقل براي کساني که به دنبال سريع ترين روش استخدام بودند. اکنون نسبت به سالهاي قبل چيزهاي زيادي تغيير کرده است، حتي اقتصاد هم روند بهبود خود را خيلي آرام و به تدريج طي مي کند.
امکان استخدام خارج از صنعت IT مطمئن تر به نظر مي رسد و به آشفتگي کمتري دچار مي شود. شرکتهاي غير IT استعداد بيشتري در استخدام نيروي کار مطابق برنامه هاي خود دارند و مشاغل را به ندرت به خارج از کشور منتقل مي کنند، ضمن آنکه روند افزايش حقوق در آنها طبيعي تر است و پرداخت ما به التفاوت يا مساعده به پرسنلشان را قطع نمي کنند.
واقعيت در آمريکا اين است که شرکت هاي IT 41219 نفر از کارمندان خود را بين فصل اول سال 2002 و فصل اول سال 2003 اخراج کردند که اين رقم در مورد شرکتهاي غير IT بالغ بر 438924 بود. استخدام در شرکتهاي IT طي يک دوره 12 ماهه همچنان ناچيز بود. اين داده ها به معناي آن هستند که نيروي کار IT در كشورهاي پيشرفته و صنعتي در حال ثبات و استقرار است.
بازار نرم مشاغل IT نشان دهنده اين حقيقت بوده است که از هر چهار شرکت سه شرکت مي گويند طي دوازده ماه گذشته تغييري در پرداخت حقوق کارکنان IT خود نداشته اند. 76 درصد از شرکت هاي غير IT و 49 درصد از شرکت هاي IT که اين تغيير را داده اند، مي گويند طي سال گذشته پرداخت ها را افزايش داده اند. فقط 8 درصد از شرکت ها که دست به کار شده اند، مي گويند که طي 12 ماه گذشته پرداختهايشان همچنان در سطح پاييني قرار داشته است. شرکت هاي IT بيش از 20 برابر بيشتر از اين رقم نسبت به شرکت هاي غير IT سهم داشته اند. 17 درصد از شرکتها مي گويند که براي تغيير در پرداخت ها برنامه ريزي کرده اند و اين کار را در ارتباط با کارکنان IT طي 12 ماه آينده انجام خواهند داد. 65 درصد از شرکتهاي IT مي گويند دستمزدها را افزايش خواهند داد، در حاليکه 11 درصد مي گويند حقوقها را کاهش خواهند داد.
اما در کنار اين واقعيت ها افق هاي اميد بخشي نيز به چشم مي خورند. همانطور که اقتصاد تعداد فزاينده اي از متقاضيان واجد شرايط کار را به وجود آورده است، مديران کارفرما نيز مي توانند در پرکردن مشاعل خود آزادي انتخاب بيشتري داشته باشند. در اواخر دهه 1990 و در بازارهاي رقابتي، کارفرمايان بيشتر مايل به دادن آموزش رسمي و گرفتن تجربه مشخص کاري بودند. با نرمتر شدن بازار، کارفرمايان نيز بيشتر مايل به جذب آموزش و تجارب کاري ويژه شدند. اکنون شرکتها مي خواهند مشاغل IT خود را به چند دليل به خارج از کشور منتقل کنند. اين دلايل شامل نياز به بومي سازي گسترده محصولات و خدمات، توانايي استفاده از اختلافات زماني و جغرافيايي براي ايجاد شيفت هاي دوم يا سوم کاري به عنوان وسيله اي جهت باز نگه داشتن بازارها و نيز يک استراتژي براي کاهش هزينه ها مي باشد. از آنجايي که طبيعت شرکت هاي خارجي جمعيت هاي نيروي کاري IT را بيش از گذشته پيچيده ساخته است، تعادل سنتي ميان هزينه و کيفيت به تدريج از ميان مي رود. در نتيجه، توسعه خارجي مشاغل بيشتر به عنوان يک گزينه مطرح مي شود و کارفرمايان بيشتري اين راه حل را در ارتباط با انواع بيشتري از مشاغل IT در نظر مي گيرند.
نتيجه گيري
از سوي ديگر در بخشهاي خصوصي شرکت هاي IT در حال افزايش کارکنان پشتيباني فني هستند و اين نشان دهنده آن است که همواره در ارتباط با محصولات يا برنامه هاي جديد نيازمند نيروهاي انساني تازه نفس هستند. اين گونه فعاليتها علاوه بر آنكه سبب رشد سرمايه IT مي شوند، جذب منابع انساني را نيز در پي دارند. بنابراين به نظر مي رسد اين شرکت ها بتوانند فراتر از اهداف استخدامي خود بروند و سهم بيشتري در كارآفريني داشته باشند. همچنين انتقال مشاغل IT به خارج مي تواند به عنوان يكي از قابليت هاي بالقوه بازار كار فناوري اطلاعات در نظر گرفته شود.
منبع:مركز اطلاعات و مدارك علمي ايران
ارسال توسط کاربر محترم سایت : alirezarajabipoor