مهدويت و فرقه حسينيّه زيديه (4)

امام احمد بن سليمان (م 566 ق) از شخصى كه تاكيد مى كند مورد اعتماد اوست، ولى نام او را نمى برد، نقل مى كند كه قاسم بن محمد بن قاسم بن جعفر[139] احمد بن عبدالله وزير (م 985 ق) نيز به نقل از داماد نشوان بن سعيد حميرى كه نام او «جعيد» ذكر شده است، نقل مى كند كه او قاسميه[140] را متهم مى كرد كه آنها
يکشنبه، 21 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مهدويت و فرقه حسينيّه زيديه (4)

مهدويت و فرقه حسينيّه زيديه (4)
مهدويت و فرقه حسينيّه زيديه (4)


 

نويسنده:سيد على موسوى نژاد




 

انجام حج در كنار قبر قاسم بن على در عِيان
 

امام احمد بن سليمان (م 566 ق) از شخصى كه تاكيد مى كند مورد اعتماد اوست، ولى نام او را نمى برد، نقل مى كند كه قاسم بن محمد بن قاسم بن جعفر[139]
احمد بن عبدالله وزير (م 985 ق) نيز به نقل از داماد نشوان بن سعيد حميرى كه نام او «جعيد» ذكر شده است، نقل مى كند كه او قاسميه[140] را متهم مى كرد كه آنها در كنار قبر قاسم عِيانى حج بجاى مى آورند و در مذمت آنان اشعارى سروده بود و از آن جمله اين بيت كه در آن مى گويد:
«مردم به سوى سرزمين منا حج كرده اند و خاندان قاسم به سوى مذاقه حج مى كنند».[141]
ولى روشن است نسبت دادن چنين اعتقاد و رفتارى به همه حسينيه ممكن نيست به ويژه آن كه گزارش هاى ناهمساز ديگر تاريخى و از جمله اعمال حجى كه شخصيت هاى حسينيه به جاى مى آورده اند،[142] چنين تعميمى را رد مى كند. بنابراين اگر چنين گزارش هايى صحت داشته باشد تنها محدود به جمع خاصى از حسينيه و در مقطع خاصى از زمان بوده است.

صحت تيمم با وجود آب
 

يكى ديگر از باورهاى ويژه اى كه در فروعات فقهى به حسينيه نسبت داده شده اين است كه آنها تيمم را حتى در صورت وجود آب، صحيح و كافى مى دانستند.[144]

حشر و نشر حيوانات و به بهشت رفتن آنها
 

مسلّم لحجى پس از داستانى جالب در خصوص اين اعتقاد حسينيه، به نقل از كتاب هاى حسين بن قاسم آورده است كه بنا به باور او حيوانات در روز قيامت برانگيخته مى شوند و به بهشت رفته، در نعمت خواهند بود، زيرا آنها نيز عقل دارند و اهل تشخيص هستند، از اين رو روا نيست كه در شكل نازيبا و زشت باقى بمانند; بنابراين خداوند آنان را به صورت هايى نيكو در خواهد آورد. مسلّم لحجى اضافه مى كند كه اين نظر برخى از معتقدان به تناسخ است.[145]

انجام اعمال خارق العاده حسين بن قاسم
 

احمد بن سليمان از شخص مورد اعتماد خود، نقل مى كند كه او به قاسم بن محمد بن قاسم بن جعفر گفته است كه آيا تو خود مهدى (حسين بن قاسم) را ديده اى؟! و او پاسخ داده كه: «بله! با او در خانه بودم و او ايستاد و آماده رفتن شد. ناگهان ديوار خانه شكافت و او از آن بيرون رفت و از در خانه بيرون نرفت!»[146]

جهنمى و كافر بودن غير معتقدان به عقايد حسينيه
 

نشوان بن سعيد حميرى (م 573 ق) و محمد بن حسن ديلمى (م 711 ق) پس از بر شمردن سه اعتقاد نخست و اساسى حسينيه، اضافه كرده اند كه به باورِ آنها هر كس بر عقيده آنان نباشد، از جهنميان است.[147]
احمد بن سليمان (م 566 ق) نيز نقل مى كند كه آنان غير معتقدان به باورهاى خود را كافر مى دانند.[148]
درستى اين گزارش ها به اين معناست كه حسينيه علاوه بر آن كه از ميان فرقه هاى اسلامى تنها خود را اهل نجات مى دانستند، همچون خوارج، ديگران را از دائره اسلام نيز خارج مى پنداشتند!
ولى مطالعه تاريخ يمن در سه قرن حضور فرقه حسينيه كه در برخى مقاطع با حاكميت و قدرت يافتن آنها نيز همراه بوده است، پذيرش چنين نسبت هايى را دشوار مى سازد. به نظر مى رسد كه اين نسبت ها بيشتر بايد به نوعى برخورد حذفى و تخريبى از جانب رقيبان حسينيه، تفسير شود، به ويژه اين كه به خوبى مى دانيم كه شخصيت هايى همچون نشوان بن سعيد حميرى و احمد بن سليمان با حسينيه درگير بوده و سابقه دشمنى نيز داشته اند.[149]

انشعاب حسينيه
 

بر اساس گزارش هاى موجود در اين كه آيا پس از حسين بن قاسم مى توان با او ارتباط ديدارى و شفاهى داشت، پيروان او دچار اختلاف نظر بوده، به دو دسته تقسيم شدند. نشوان بن سعيد حميرى (م 573 ق) و محمد بن حسن ديلمى (م 711 ق) به صراحت از اين تقسيم سخن گفته و آورده اند:
آنان به دو گروه تقسيم شدند; گروهى كه معتقد بودند حسين به صورت پنهانى با آنان ارتباط دارد و در حال غيبتش ديدار با او قطع نشده است و همه اعمال آنها تنها به فرمان او انجام مى شود. و گروه ديگرى كه اين عقيده را باطل شمرده، مى گفتند او را در دوره غيبت و تا زمان ظهورش نمى توان ديد و آنها تنها به آنچه او در كتاب هايش به جاى گذاشته عمل مى كنند.[150]
مسلّم لحجى (زنده در 552 ق) در تاريخ خود در داستان هاى متعددى از حسينيه مطالبى را نقل مى كند كه از آنها به خوبى استفاده مى شود كه حسينيه در عصر او نه تنها مانعى از ارتباط با حسين بن قاسم نمى ديدند، بلكه مدعى چنين ديدارهايى بودند و يا سخن مدعيان ديدار حسين را باور مى كردند.[151]
احمد بن سليمان (م 566 ق) نيز نقل مى كند كه قاسم بن محمد بن قاسم بن جعفر مدعى بود كه با حسين بن قاسم هم سخن مى شود و با او ديدار مى كند (م قرن ششم ق)![152]

امتداد زمانى حسينيه
 

حسينيه در طول قرن پنجم هجرى قمرى حضورى نمايان و آشكار داشتند. در اين مقطع اميرانى از خاندان قاسم عيانى بر بخش هايى از شمال يمن و به ويژه در منطقه «شهاره» حكومت مى كردند كه همگى معتقد به باورهاى حسينيه بودند و على رغم وجود شرايط امامت زيديه در برخى از آنان همچون قاسم بن جعفر بن قاسم عِيانى (411ـ468 ق)،
اعتقاد آنان به مهدويت و غيبت حسين بن قاسم مانعى بر سر راه اعلام امامتشان بود.[155]
در قرن ششم نيز گزارش ها همچنان از حضور جدى حسينيه حكايت دارد. در همين مقطع مسلّم لحجى (زنده در 552 ق) داستان ها و حكايت هاى شيرينى از باورهاى حسينيه نقل مى كند. در دوران امامت امام متوكل على الله احمد بن سليمان، يعنى در فاصله سال هاى 532 تا 566 هجرى قمرى نيز علاوه بر آنچه در خصوص مشاجرات نشوان بن سعيد حميرى و اطرافيان او با حسينيه آمده و همچنين آنچه در كتاب هاى امام احمد بن سليمان منعكس شده و پيش از اين به هر دو اشاراتى داشتيم، گزارش هاى تاريخى پراكنده اى نيز از حضور حسينيه در دست داريم; از جمله آن كه در گزارش هاى متعددى از حاكميت و قدرت اميرى با نام فليته بن قاسم قاسمى ياد شده كه بر مذهب حسينيه بوده و در نيمه اين قرن با امام زيديه متوكل على الله احمد بن سليمان درگير بوده، در يكى از آخرين نبردها در سال 565 هجرى قمرى آن امام را به اسارت در مى آورد و پس از وساطت و دخالت قبايل او را آزاد مى كند.[157]
در قرن هفتم نيز حميد بن احمد محلّى (م 652 ق) تصريح مى كند كه تا زمان او معتقدان به زنده بودن و مهدويت حسين حضور دارند و او در رد آنان تأليف مستقلى با نام الرسالة الزاجرة نگاشته است.[159]
در قرن هشتم محمد بن حسن ديلمى (م 711 ق) پس از اشاره به حسينيه و باورهاى آنان مى گويد: «امروزه از آنان كسى باقى نمانده، مگر تعداد اندكى».[161]
در قرن نهم هادى بن ابراهيم وزير (م 822 ق) از حضور حسينيه تا چندى قبل از زمان تاليف كتاب خود، هداية الراغبين خبر مى دهد و از شخصى به نام يحيى بن محمد عمرانى نقل مى كند كه او و يا كسى كه وى او را ديده، پيروان حسينيه را درك كرده است![162]
محمد بن ابراهيم وزير (م 840 ق) براى اولين بار به صراحت از انقراض كامل حسينيه خبر مى دهد:
«زيديه با آنان مقابله كردند و تا نابودى آنان جهاد نمودند و اينك خداى را سپاس كه كسى از آنان باقى نمانده است.»[163]
امام احمد بن يحيى بن مرتضى (م840 ق) نيز از انقراض حسينيه خبر داده است.[164]
احمد بن عبدالله وزير (م 985 ق) نيز كه پيش از اين، سخن او را در خصوص امتداد حسينيه تا زمان امام يحيى بن حمزه آورديم، از شخصيتى كه از او با عنوان و نام فقيه عبدالله ورد ياد كرده، نقل مى كند كه او تا قبل از سال 840 هجرى قمرى كه مرگ و ميرى فراگير در يمن اتفاق افتاد، يكى از بزرگان «ثلا» را مى شناخته كه به زنده بودن حسين و اعتقادات حسينيه معتقد بوده است.[165]
ابن ابى رجال (م 1092 ق) هم مى گويد:
اعتقادات حسينيه در طول حدود 300 سال و تا حدود سال 700 هجرى قمرى در ميان مردم و جاهلان شيعه ادامه يافت. و از آن پس آنان متلاشى شده، رو به كمى گذاشتند و باقى مانده اى از آنان در ميان جاهلان شيعه و غير شيعه در مناطق «حيام» و اطراف آن و در مناطقى در غرب صنعاء باقى ماندند تا اين كه در رأس سال 800 هجرى قمرى قبر حسين بن قاسم در «ذى عرار» آشكار شد، و توهمات آنان درهم ريخت.[166]
و بالاخره در آخرين گزارش هايى از اين دست، در قرن يازدهم هجرى قمرى از شخصيتى نام برده مى شود به نام حسين بن على بن صلاح عبالى (م 1080 ق) كه على رغم انقراض كامل حسينيه از چند قرن قبل، به عقايد آنان معتقد بوده، ارادتى ويژه به حسين بن قاسم و تأليفات او داشته است![167]
از مجموع گزارش هاى متعدد و مختلفى كه نقل شد، مى توان دريافت كه فرقه حسينيه در طول قرن پنجم تا هفتم هجرى قمرى به مدت سه قرن حضورى جدى و مطرح داشته و در قرن هشتم حضور آنان كم فروغ و كم تعداد بوده است و در نيمه اول قرن نهم ديگر چيزى به نام حسينيه مطرح نبوده و حداكثر تا سال 840 هجرى قمرى، تنها افراد معدودى به باورهاى آنان وفادار بوده اند و از آن پس به كلى ناپديد شده اند. در اين خصوص نسبت هايى كه در قرن يازدهم هجرى قمرى به حسين بن على عبالى داده شده، يك مورد كاملا استثنايى است.
كتابنامه
آملى، على بن بلال (م قرن پنجم ق)، تتمة المصابيح. منتشر شده با المصابيح.
ابن مرتضى، مهدى لدين الله احمد بن يحيى (م 840 ق)، المنية و الأمل فى شرح الملل و النحل. مؤسسة الكتاب الثقافية، 1988.
ابن يعقوب، حسين بن احمد (زنده در 393 ق)، سيرة الإمام المنصوربالله القاسم بن على العيانى. صنعاء: دارالحكمة اليمانية، چاپ اول، 1417/1996.
اشعرى، ابوالحسن على بن اسماعيل (م 303 ق)، مقالات الإسلاميين و اختلاف المصلين. فرانتز اشتاينر، چاپ سوم، 1400/1980 م.
اصفهانى، ابوالفرج على بن حسين (م 356 ق)، مقاتل الطالبيين. قم: منشورات الشريف الرضى، چاپ اول، 1414.
اكوع، اسماعيل بن على (معاصر)، نشوان بن سعيد الحميرى و الصراع الفكرى و السياسى و المذهبى فى عصره. دمشق: دار الفكر، چاپ اول، 1417/1997.
ــــــــــــــ هجر العلم و معاقله فى اليمن. دمشق: دار الفكر، چاپ اول، 1416/1995.
بروكلمان، كارل، تاريخ الأدب العربى. بيروت: دارالكتاب الإسلامى، چاپ دوم.
جرموزى، مطهر بن محمد بن احمد (م 1076 ق)، النبذة المشيرة إلى جمل من عيون السيرة القاسمية. صنعاء: مكتبة اليمن الكبرى، تصوير نسخه خطى.
حبشى، عبدالله بن محمد (معاصر)، مصادر الفكر الإسلامى فى اليمن. ابوظبى: المجمع الثقافى، 1425/2004.
حسنى، ابوالعباس احمد بن ابراهيم (م 353 ق)، المصابيح. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1422/2002.
حسنى، متوكل على الله احمد بن سليمان (م 566 ق)، حقائق المعرفة. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1424/2003.
ــــــــــــــ الحكمة الدُريّة، بخش منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين.
حسنى، منصور بالله حسن بن بدرالدين (م 670 ق)، أنوار اليقين فى إمامة أميرالمؤمنين. نسخه خطى، تصوير نسخه 1298 ق.
حسنى، منصور بالله عبدالله بن حمزه (م 614 ق)، الشافى. بيروت: مؤسسه الأعلمى، چاپ اول، 1406/1986.
ــــــــــــــ العقد الثمين فى أحكام الأئمة الطاهرين. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1421/2001.
ــــــــــــــ المجموع المنصورى. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1422/2002.
ــــــــــــــ شرح الرسالة الناصحة. صعده: مركز أهل البيت للدراسات الإسلامية، چاپ اول، 1423/2002.
حميرى، نشوان بن سعيد (م 573 ق)، (رسالة) الحور العين. مكتبة الخانجى، چاپ اول، 1948.
ــــــــــــــ شرح رسالة الحور العين. منتشر شده با رسالة الحور العين.
خزرجى، العسجد المسبوك، فيمن ولى اليمن من الملوك، صنعاء: وزاره الإعلام و الثقافة، تصوير نسخه خطى، چاپ دوم، 1981م.
دفترى، فرهاد (معاصر)، تاريخ و عقايد اسماعيليه، ترجمه فريدون بدره اى. تهران: فروزان، چاپ اول، 1375 ش.
ديلمى، محمد بن حسن (م 711 ق) قواعد عقائد آل محمد(ص). نسخه خطى، تصوير نسخه 1328 ق.
ربعى، مفرح بن احمد (زنده در 485 ق)، سيرة الأميرين الجليلين الفاضلين القاسم و محمد ابنى جعفر بن الإمام القاسم بن على العيانى. بيروت: دارالمنتخب العربى، چاپ اول، 1413/1993.
زحيف، ابن فند محمد بن على (م 916 ق)، مآثر الأبرار فى تفصيل مجملات جواهر الأخبار. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1423/2002.
زركلى، خيرالدين، الأعلام. بيروت: دار العلم للملايين، چاپ نهم، 1990.
زيد بن على بن حسين (م 122 ق)، مجموع كتب ورسائل الإمام الأعظم زيد بن على(ع). صعده: مركز أهل البيت للدراسات الإسلامية، چاپ دوم، 1424/2003.
زيد بن على، تيارات معتزلة اليمن. صنعاء: المركز الفرنسى للدراسات اليمنية، چاپ اول، 1997.
شامى، احمد بن محمد (م 1426 ق)، تاريخ اليمن الفكرى فى العصر العباسى. بيروت: منشورات العصر الحديث، چاپ اول، 1407/1987.
شرفى، احمد بن محمد بن صلاح (م 1055 ق)، اللئالى المضيئة فى أخبار الأئمة. نسخه خطى، تصوير نسخه 1034 ق.
عباسى علوى، على بن محمد بن عبيدالله (قرن سوم)، سيرة الهادى إلى الحق يحيى بن الحسين. بيروت: دارالفكر، چاپ دوم، 1401/1981.
عِيانى، مهدى لدين الله حسين بن قاسم (م 404 ق)، المعجز الباهر، فى العدل و التوحيد لله العزيز القاهر. منتشر شده در من مجموع كتب و رسائل الإمام العيانى.
ــــــــــــــ من مجموع كتب و رسائل الإمام العيانى. صنعاء: مركز التراث و البحوث اليمنى، چاپ اول، 1424/2003.
قاسمى، حميدان بن يحيى بن حميدان (م قرن هفتم ق)، بيان الإشكال فيما حكى عن المهدى من الأقوال. منتشر شده در مجموع السيد حميدان.
ــــــــــــــ التصريح بالمذهب الصحيح. منتشر شده در مجموع السيد حميدان.
ــــــــــــــ مجموع السيد حميدان. صعده: مركز أهل البيت للدراسات الإسلامية، چاپ اول، 1424/2003.
قاسمى، يحيى بن حسين، طبقات الزيدية الصغرى. نسخه خطى، تصوير نسخه 1094 ق.
ــــــــــــــ غاية الأمانى فى أخبار القطر اليمانى. القاهره: دار الكتاب العربى، 1388/1968.
لحجى، مسلّم بن محمد بن جعفر (زنده در 552 ق)، تاريخ مسلّم اللحجى. بخش هاى منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين.
مانگديم حسينى، مستظهر بالله احمد بن حسين (م 425 ق)، شرح الأصول الخمسة. قاهره: مكتبة وهبة، چاپ دوم، 1408/1988.
محلّى، حميد بن احمد (م 562 ق)، الحدائق الوردية فى مناقب الأئمة الزيدية. صنعاء: مركز بدر العلمى و الثقافى، چاپ اول، 1423/2002.
ــــــــــــــ الرسالة الزاجرة. نسخه خطى، تصوير نسخه 1049 ق.
مسعودى، على بن حسين (م 346 ق)، مروج الذهب و معادن الجوهر. بيروت: مؤسسة الأعلمى للمطبوعات، چاپ اول، 1411/1991.
مؤيدى، مجدالدين بن محمد (معاصر)، التحف شرح الزلف. صنعاء: مكتبة بدر، چاپ سوم، 1417/1997.
ناشىء اكبر (م 293 ق)، مسائل الإمامة. بيروت: المعهد الآلمانى للأبحاث الشرقية،
چاپ دوم، 2003.
نوبختى، حسن بن موسى (م قرن چهارم ق)، فرق الشيعة. بيروت: دار الأضواء، چاپ دوم، 1404/1984.
وجيه، عبدالسلام بن عباس (معاصر)، أعلام المؤلفين الزيدية. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1420/1999.
ــــــــــــــ مصادر التراث فى المكتبات الخاصة فى اليمن. صنعاء: مؤسسة الإمام زيد بن على الثقافية، چاپ اول، 1422/2002.
وزير، احمد بن عبدالله (م 985 ق)، الفضائل (تاريخ بنى الوزير). نسخه خطى، تصوير نسخه 1053 ق.
وزير، عبدالله بن على (م 1147 ق)، طبق الحلوى و صحاف المن و السلوى. صنعاء: مركز الدراسات و البحوث اليمنى، چاپ اول، 1405/1985.
وزير، محمد بن ابراهيم (م 840 ق)، العواصم و القواصم فى الذبّ عن سنة أبى القاسم. بيروت: مؤسسة الرسالة، چاپ سوم، 1415/1994.
وزير، هادى بن ابراهيم (م 822 ق)، هداية الراغبين إلى مذهب العترة الطاهرين. صعده: مركز أهل البيت للدراسات الإسلامية، چاپ اول، 2002/1423.
هارونى، ابوطالب يحيى ين حسين (م 424 ق)، الإفادة فى تاريخ الأئمة الزيدية. تحقيق محمد يحيى سالم عزان، صنعاء: دار الحكمة اليمانية، چاپ اول، 1417/1996.
ــــــــــــــ الإفادة فى تاريخ الأئمة السادة. تحقيق هادى بن حسن بن هادى الحمزى، صعده: مركز أهل البيت للدراسات الإسلامية، چاپ اول، 1422/2001.

پي نوشت ها :
 

[138]. نواده قاسم بن جعفر مشهور به شريف فاضل (م 469 ق) كه بنابر نقل احمد بن مفرح پدرش محمد در سال 478 ق بر جنازه عموى خود محمد بن جعفر مشهور به ذوالشرفين نماز گذارده است; (سيرة الأميرين، ص281) و به همراه پسر عمويش جعفر بن محمد بن جعفر كه جانشين پدر خود ذوالشرفين شد، پس از ذوالشرفين به عنوان دو بزرگ خاندان در اواخر قرن پنجم مطرح بوده است; (همان، ص284) بنابراين مى توان تاريخ زندگانى شخصيت مورد نظر ما را كه فرزند اوست، نيمه اول قرن ششم دانست.
[139]. الحكمة الدُريّة، بخش منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين، ص353.
[140]. در اينجا ظاهرا مراد از قاسميه همان حسينيه است كه از پيروان آن به دليل انتساب نسبى سركردگانشان به قاسم عيانى (م 393 ق) با اين تعبير ياد شده است و نبايد آن را با قاسميه كه گرايشى از زيديان پيرو مكتب قاسم بن ابراهيم رسى (م 246 ق) است، اشتباه گرفت.
[141]. حجّ الأنام إلى المخصب من منى 000 و إلى مذاقة حجّ آل قاسم (الفضائل، نسخه خطى، برگ216).
[142]. گزارش دو سفر حج امير ذوالشرفين را ببينيد: سيرة الأميرين، ص125 و ص127.
[143]. طبقات الزيدية الصغرى، نسخه خطى، برگ2/58; نشوان بن سعيد، ص20 به نقل از الفضائل.
[144]. رك: سيرة الأميرين، ص110 و ص114
[145]. تاريخ مسلّم اللحجى، بخش هاى منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين، ص343.
[146]. الحكمة الدُريّة، بخش منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين، ص353.
[147]. شرح رسالة الحور العين، ص157; قواعد عقائد آل محمد(ص)، نسخه خطى، برگ392.
[148]. حقائق المعرفة، ص493.
[149]. پيش از اين در همين نوشتار به برخى از درگيرى هاى امام احمد بن سليمان با حسينيه در قرن ششم اشاره كرديم. و پس از اين هم اشاره خواهيم كرد در خصوص نشوان بن سعيد نيز هر چند صاحب الفضائل نقل كرده كه پدر او سعيد بن نشوان و خود او در آغاز از حسينيه بوده است، در ادامه تصريح دارد كه او از اين مذهب برگشته و ميان او و پيروان حسينيه دشمنى و درگيرى بالا گرفته است. ببينيد: الفضائل، نسخه خطى، برگ 215ـ216; مآثر الأبرار، ج2، صص712ـ714 و صص778ـ781.
[150]. شرح رسالة الحور العين، ص157; قواعد عقائد آل محمد(ص)، نسخه خطى، برگ392.
[151]. رك: تاريخ مسلّم اللحجى، بخش هاى منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين، ص329، ص332، صص334ـ335 و ص340.
[152]. الحكمة الدُريّة، بخش منتشر شده در ملحقات سيرة الأميرين، ص353.
[153]. مآثر الأبرار، ج2، ص717; طبقات الزيدية الصغرى، نسخه خطى، برگ1/59; غاية الأمانى، ص251.
[154]. امام ابوهاشم حسن بن عبدالرحمن (م 431 ق) در سال 426 هجرى قمرى، امام ناصر ابوالفتح ديلمى (م444 ق) در سال 437 هجرى قمرى و امام حمزة بن أبى هاشم (م 458 ق) در سال 458 هجرى قمرى سه شخصيت مدعى مقام امامت زيديه يمن در قرن پنجم بودند كه حسينيه و اَشراف قاسمى كم و بيش با آنان همكارى نيز كرده اند. رك: غاية الأمانى، ذيل سال هاى مذكور.
[155]. به عنوان نمونه امام ابوالفتح ديلمى، منصب امير الامرايى را در سال 438 هجرى قمرى به جعفر بن قاسم عيانى مى سپارد. رك: غاية الأمانى، ص247.
[156]. رك: مآثر الآبرار، ج2، صص766ـ768; الفضائل، نسخه خطى، برگ216; اللئالى المضيئة، ج2، نسخه خطى، برگ229; غاية الأمانى، صص317ـ318.
[157]. رك: الفضائل، نسخه خطى، برگ 215 و 219.
[158]. الحدائق الوردية، ج2، ص121.
[159]. هداية الراغبين، پاورقى، ص296.
[160]. قواعد عقائد آل محمد(ص)، نسخه خطى، برگ392.
[161]. الفضائل، نسخه خطى، برگ217.
[162]. هداية الراغبين، ص296.
[163]. العواصم و القواصم، ج3، ص421.
[164]. المنية و الأمل، ص92.
[165]. الفضائل، نسخه خطى، برگ217.
[166]. مقدمه من مجموع كتب و رسائل الإمام العيانى، ص29.
[167]. طبق الحلوى، ص254; هجر العلم و معاقله فى اليمن، ج3، صص1388ـ1389.
 

منبع: پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما