ديوان بين المللی دادگستری و حق جبران خسارات بزهديدگان ناشی از ديوار حائل اسرائيل(1)
مترجم : سلمان عمراني / دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی
«آثار حقوقی ايجاد ديوار توسط اسرائيل، به عنوان قدرت اشغالگر، در سرزمينهای فلسطينی اشغال شده، که طبق گزارش دبيرکل، داخل و گرداگرد قدس شرقی را شامل گشته، براساسِ قواعد و اصول حقوق بين الملل، به ويژه کنوانسيون چهارم ژنو 1949 و قطعنامه های شورای امنيت و مجمع عمومی در اين خصوص، چيست؟»
رأی مشورتی ديوان از جنبه های متعددی حاوی نکات قابل توجه بود. يکی از اين نکات، توجه ويژه ديوان به آثار حقوقی نقض تعهدات بين المللی اسرائيل در قبال مردم فلسطين بود. (آثار اقتصادی، اجتماعی و انسانی احداث ديوار حائل در فلسطين، به شکل بسيار گسترده ای، توسط نهادهای مختلف بين المللی بيان شده است[2]، که در اينجا مجال ذکر آن نيست.)
همچنين برای اولين بار بود که ديوان، بر لزوم جبران خسارات جرايم بين المللی و نقض آشکار حقوق بشر تأکيد، و از فرصت بدست آمده برای ابراز نظر مشروح خود در اين باره استفاده کرد. می توان گفت که ديوان به نوعی منتظر فرصتی جهت ابراز نظر در اين موضوع بوده است؛ چرا که «جمهوری دموکراتيک کنگو» در دادخواست ابتدايی خود عليه کشور «رواندا» در 28 مه 2002، از ديوان خواسته بود تا در مورد «جبران خسارات تمام اعمال غارتگرانه، تخريب، کشتار، تبعيد اشخاص و اموال و ساير زيانهايی که از سوی رواندا وارد آمده، همراه با حق تقويم بعدی کنگو در مورد اين خسارات و بازگشت کليه اموال» رأی مقتضی صادر نمايد.
با توجه به اين سابقه، ديوان با چهارده رأی موافق در مقابل يک رأی مخالف، ايجاد ديوار و نظام حاصل از آن را، «مغاير با حقوق بين الملل» معرفی کرد و به بيان نتايج حقوقی ناشی از اين عمل غيرقانونی برای اسرائيل پرداخت.[3] باتوجه به اينکه ديوان نظر خود را به صورت مبهم و ناقص بيان کرد، نحوه تحقق بخشيدن به اين حقوق با ابهام بيشتری مواجه شده است.
الف) مبانی مربوط به حق ترميم بزهديدگان بر اساس حقوق مشترک مربوط به مسؤوليت بين المللی دولتها
- استناد به حق جبران خسارت توسط دولتها
از منظر تاريخی، در عرصه بين الملل، هيچگاه افراد حقيقی، جز در مورد مصونيت ديپلماتيک، به عنوان بزهديدگان جرايم نقض آشکار حقوق بنيادين، مورد توجه قرار نگرفته اند. همچنين در عرصه روابط ميان دولتها، جبران خسارات مالی افراد از طريق تبادل مطالبات ميان دو دولت و بر اساس قواعد روابط دوجانبه دولتها مورد بررسی قرار گرفته است.[4]
با اين همه، به جهت اهميت يافتن جايگاه فرد حقيقی در عرصه حقوق بين الملل، و به تبع تحولات ناشی از آراء دادگاههای منطقه ای حقوق بشر در مورد جبران خسارت بزهديدگان، بتدريج، و نه به طور کامل، لزوم جبران خسارات بزهديدگان جرايم بين المللی در ماده 75 اساسنامه رم {دادگاه بين المللی کيفری} ظهور پيدا کرد.
به موازات فعاليتهای کميسيون حقوق بين الملل در عرصه مسؤوليت بين المللی دولتها که در عمل مانع از توجه به بزهديدگان «حقيقی» شده، کميسيون فرعی «حمايت و ارتقاء حقوق بشر» مطالعاتی در زمينه ماهيت، شکل و چگونگی جبران خسارات افراد حقيقی ناشی از نقض شديد حقوق افراد، و يا ناشی از جرايم بين المللی به عمل آورده است. در اين زمينه می توان به گزارشها و اصول ارائه شد توسط ون بوون و بسيونی اشاره کرد.[5]
ديوان، بدون هيچ اشاره ای به مطالعات کميسيون فرعی و نيز فعاليتهای کميسيون حقوق بين الملل، اسرائيل را ملزم می کند تا نسبت به «جبرانِ تمام خسارات وارده به تمام اشخاص حقيقی و يا حقوقی مربوطه» بر اساسِ «روشهای اصلی جبران خسارت در حقوق عرفی» که توسط ديوان دائمی دادگستری بين المللی در پرونده کارخانهChrozow ذکر شده، اقدام نمايد.
اين نکته قابل توجه است که گزارشهايی که توسط دولتها به جهت صدور رأی مشورتی توسط ديوان ارائه شد، به عنوان منابع قضايی رأی ديوان شناخته شدند[6]. همچنين ديوان در صدور رأی خود از فعاليتهای دو کميسيون فوق الذکر، آراء و نظريات دادگاههای منطقه ای حقوق بشر، همانند دادگاه حقوق بشر آمريکايي (قاره آمريکا) و دادگاه حقوق بشر اروپايي که در مجموع شکلدهنده حقوق بين الملل عمومی و عرفی هستند، در زمينه جبران خسارت بزهديدگان استفاده غير مستقيم کرد.
- استناد به حق جبران خسارت ناشی از جرايم بين المللی حقوق مشترک
- اهميت بنيادين قاعده restitutio in intiegrum
در فرضی که امکان بازگرداندن به وضع سابق وجود نداشته باشد، ديوان نظر خاصی ارائه نکرده است. اين در حالی است که کميسيون حقوق بين الملل سازمان ملل در ماده 35 مصوبه خود جبران خسارت مالی در اين فرض را در جرايم بين المللی نپذيرفته است. آيا سکوت ديوان نشاندهنده موافقت نسبت به ويژگیِ مورد نظر کميسيون حقوق بين الملل است؟
چنانچه بازگرداندن مادی به وضع سابق، ناشی از جرايم بين المللی باشد[11]، و چنانچه منافع دولت بيش از منافع مردم مورد تعرض قرار گرفته باشد، (همانند اين مورد که تعرضات نسبت به حکومت فلسطين بيش از تصاحب اموال و زمينها بوده است،) بازگشت به وضع اوليه از اهميت فوق العاده ای برخوردار می شود. بر اساس گزارش دبيرکل سازمان ملل، مورخ 24 نوامبر 2003 (248/10-A/ES)، «حدود 975 کيلومتر مربع (حوالی 16.6% کل مساحت کرانه غربی رود اردن) در ميان ديوار حائل و خط سبز واقع شده است».[12]
دولت فلسطين نيز در درخواست خود از ديوان متذکر شده است: «دولت اسرائيل بايد پس از بازگرداندن اوضاع به وضع اوليه قبل از تاسيس ديوار، نسبت به برچيدن نظام حاصل از احداث آن در سرزمينهای اشغال شده، به خصوص در قدس شرقی اقدامات لازم به عمل آورد. همچنين اسرائيل تمام اقدامات، سياستها، رفتارها و رويه های اداری و تقنينی تصويب شده درباره ديوار را، منجمله سلب مالکيت از اراضی و اموال واقع در سرزمينهای اشغال شده فلسطينی، لغو کرده و نسبت به ابطال تمام مقررات داخلی مربوطه، بويژه مقررات راجع به محدوديت رفت و آمد افراد و اموال و سازمانهای بشردوستانه در اين سرزمينها، اقدام جدی به عمل آورد. بعلاوه اسرائيل ملزم است تا فوراً نسبت به اتخاذِ تدابيرِ لازم نسبت به بازگشت مردمانی که در سرزمينهای همجوار ديوار، به جهت احداث ديوار، اسکان داده شده اند، و نيز تخريبِ شهرکهای تأسيس شده در اين مناطق، و ارائهِ تضمينات لازم نسبت به تسهيل و امنيت اين بازگشت، و آزادی تمام زندانيان دستگير شده به سبب احداثِ ديوار، اقدام مقتضی به عمل آورد.»[13]
ديوان نيز به نحوی بنيادين رأی خود را به نفع لايحه تقديمی از سوی فلسطين در اين مورد صادر، و بازگشت به وضع اوليه را در مورد اموال غيرمنقول برسميت شناخت. بازگشت مردمانِ کوچ داده شده از اطراف منطقه ديوار، به طور صريح در رأی ديوان مورد توجه قرار نگرفت، لکن در ذيلِ اطلاق «لزوم بازگشت به وضع اوليه» باقی ماند.
جبران مالی خسارات وارد بر بزهديدگان
در گزارش دبيرکل (24 نوامبر 2003)، ضمن اشاره به گزارش اخير برنامه جهانی غذا، آمده است که احداثِ ديوار موجبِ عدم امنيت تغذيه در اين منطقه شده، و به تبع ويرانی 45% از زمينهای زراعی محصور شده در کرانه غربی، نزديک به 25،000 نفر به نيازمندان کمکهای غذايی اضافه شده اند. از ديگر لطمه هايی که به حقوق فلسطينيان وارد شده است می توان به «لطمه به اشتغال، بهداشت، آموزش، و نيازهای ابتدايی حياتی» اشاره کرد (بند 27 گزارش دبيرکل). فلسطين در بند 629 گزارش خود به ديوان، يادآوری می کند که ترميمِ خسارات می بايست مشمولِ «تمامِ خساراتی که با بازگشت به وضع اوليه جبران نمی گردد، شود». «به عنوانِ مثال، چنانچه زمينها به کشاورزان بازگردانده شود، باغها دوباره احياء شود، خانه ها تجديد بنا شوند، معهذا می بايست «منافع» و «بهره» از دست رفته در طی اين سالها به سبب ممانعت از انتفاع، به صاحبان اموال پرداخت شود.»
در اين خصوص، ديوان نظر صريحی ابراز نکرده است که آيا اسرائيل موظف به جبران کاملِ خسارات است. راجع به جرايم بين المللی، همچون جنايات جنگی و يا به عهده گرفتن جبرانِ ضررهای ناشی از نقض شديد حقوق (ناپديد شدن اجباری، قتل،…) توسط نظام داخلی يک دولت، جبران خسارات به طور کلی (و نه کامل) پذيرفته شده است. با اين حال، بزهديدگانِ حمله به کويت از جبران خسارت به شکل کامل، توسط کميسيونِ مربوطه سازمان ملل، بهره مند شدند. اين «مصداق منحصربفرد» در تاريخ حقوق بين الملل، تنها به سبب موافقت اعضای دائم شورای امنيت ممکن گرديد. با اين حال در مورد مسأله فلسطين، در گزارشهای ارائه شده از سوی کشورهای مختلف به ديوان، به جبران خسارات به شکل کامل توجه شده است.[14]
جلب رضايت و ضمانتهای اجرايی مبنی بر عدم تکرار اعمال غيرقانونی:
سکوتِ ديوان
تضمينات مربوط به «عدم تکرار اعمال غيرقانونی»، مذکور در ماده 30 اين مقررات، به همان شکل مربوط به «جلب رضايت» ترسيم شده و بعضاً غير قابل تمييز از آن است.[15] ديوان در رأی مشورتی خود، هيچکدام از روشهای فوق را مورد توجه قرار نداده و به گونه ای ابراز نظر کرده است که گويی راهی جز اعاده به وضع سابق و پرداخت غرامت برای ترميم خسارات بزهديدگان قابل تصور نيست. با اين حال در دکترين حقوق بين الملل، در زمينه جرايم بين المللی و يا نقض آشکار حقوقی، بر جلب رضايت به عنوان يک روش مطرح برای جبران خسارات تاکيد شده است.[16] در عمل، تضمينات مربوط به عدم تکرار اعمال غيرقانونی، به شکل قابل ملاحظه ای در دادگاههای منطقه ای حقوق بشر، (بخلاف جرايم بين المللی)، به جهت احتمال تکرار اين اعمال، مورد توجه جدی قرار گرفته است.
بر اساس رويه موجود، جلب رضايت متضرر، به سه شکل پذيرفته شده است: (1)پذيرش غيرقانونی بودن عمل، ابراز تأسف، و معذرت خواهی. (2)تهيه گزارش و تعقيب عاملين (3)اعمال تنبيهی. عذرخواهی يک دولت از يک ملت پرکاربردترينِ اين روشهاست. تعقيب عاملين عمل غير قانونی به عنوان جلب رضايت متضرر، خود به نوعی تضمينی بر عدم تکرار اين نوع اعمال است. همه اينها را می توان بر اساس ماده 37 مصوبه کميسيون حقوق بين الملل، در ذيل عبارت «… و هر روش مناسب ديگر» دانست. رويه بين المللی در زمينه نحوه اجرای اين روشها متغير بوده است؛ ون بوون و بسيونی در گزارشهای خود برای ارتکاب جرايم حقوق بين الملل، تعقيب کيفری عليه متهمين را پيشنهاد کرده اند. بر اساس تفسيری نيز که از ماده 37 مصوبه کميسيون به عمل آمده است، بدون توجه به شدت عمل ارتکابی، «پاسخ انضباطی و يا کيفری» پيشنهاد شده است. رويه جاری در محاکم بين المللی و اروپايی حقوق بشر و کميته حقوق بشر سازمان ملل، چنين بوده که دولتها را وادار به تحقيق و تعقيب کيفریِ (و نه صرفا انضباطی[17]) مباشرين و مجازات متناسب با جرم ارتکابی، کرده اند.
دولت فلسطين در بند 630 گزارش خود، در خواست کرده است که «مطابق با الزامات ناشی از حقوق بين الملل بشردوستانه، اسرائيل می بايست نسبت به تعقيب و محاکمه اشخاصی که از طريق تهيه نقشه، اجرا و احداث ديوار حائل، موجب نقض آشکار و يا ممانعت از اجرای حقوق بين الملل بشردوستانه شده اند، اقدام نمايد».در همين راستا دولت اندونزی نيز در گزارش خود از اسرائيل خواسته است تا «تمام اشخاصی را که مرتکب جنايت عليه حقوق بشر شده اند را به محاکمه عادلانه کشاند».
اقدامات اين چنينی نه فقط عليه ارتکاب جرايمی چون قتل، ناپديد کردن اجباری، و رفتار نامناسب مربوط به احداث ديوار؛ که حتی می تواند به شکل کلی تر، عليه تصميم به احداث ديوار حائل در سرزمينهای فلسطينی که به نوعی نقض قواعد آمره بين المللی (jus cogens) بوده است، اتخاذ گردد. لکن، رويه بين المللی موجود در اين زمينه به حدی ناقص و گزينشی است که در عمل ويژگیِ بازدارندگی ترميم خسارات را بلا اثر نموده است.[18]
با توجه به خطر ارتکاب مجدد اعمال غير قانونی توسط اسرائيل، تضمنيات راجع به عدم تکرار اين اعمال مورد توجه کشورهای گزارش دهنده از جمله فرانسه قرار گرفت. در بند 68 گزارش فرانسه آمده بود که «لزومِ ارائه تضمينات لازم جهت عدم ارتکاب مجدد اعمال خلاف قانون {…} با توجه به وضعيت ويژه موجود بايد مورد توجه جدی قرار گيرد. در يک نگاه کلی، قبل از ارزيابی وضع موجود، می بايست راجع به «فقدان گسترده مبانی حقوقی» در اين زمينه و نيز «احتمال بروز خطرات مشابه در آينده» توجه ويژه ای مبذول شود. بر اساس اين دو منظر، گرفتن تضمينات و ضمانتهای اجرايی مناسب، در رأی ديوان ضروری به نظر می رسد.» معذلک، با کمال تأسف، ديوان در اين از هر گونه اظهارنظری خودداری کرد.
حال که تعهد دولت اسائيل نسبت به پرداخت غرامت به بزهديدگان دارای شخصيت حقيقی مشخص شد، نوبت به بررسی نحوه اين پرداخت است.
پي نوشت ها :
1.Elisabeth LAMBERT-ABDELGAWAD, “L’avis consultatif sur le Mur en Palestine: la CIJ et le droit à réparation des victimes individuelles de graves violations”, Revue de Science Criminelle et Droit Pénal Comparé, Dalloz, Janvier/Mars 2005, n°1, p.155
[2] برای نمونه ر.ک. :
- Le Rapport d’Amnesty International, MDE 15/016/2004, février 2004, “Israel et Territoires occupés. Le mur/Barriére et le droit international.
- Assembmlée générale des Nations Unies, A/59/35, 8 octobre 2004, Report of the Commitee on the Exercise of the Inalienable Right of the Palestinian People.
- www.un.org/unrwa/emergency/barrier (Office de secours et de travaux des Nations Unies pour les réfugiés de Palestine dans le Proche-Orient)
[3] بند 149 رأی ديوان
[4] ر.ک. به موافقتنامه ميان ژاپن و متفقين (1951):
Emanuela Chiara-Gillard, “Reparation for violations of international humanitarian law”, Rev. CICR, sept. 2003, p.529: “Under the terms of the treaty this was intended to be a full and final settlement precluding claims from individual victimes.”
[5] قطعنامه 28/1996 کميسيون فرعی، مصوب 29 اوت 1996، بر اساس گزارشهای سه گانه . Theo Van Boven و گزارش 18 ژانويه 2000 توسط Sharif Bassiouni .
[6] به عنوان مثال: گزارشهای ارائه شده توسط فلسطين، پادشاهی اردن و فرانسه.
[7] بند 153 رأی ديوان.
[8] ر.ک.:
- “Les regles fondamentales de l’ordre juridique international, Journées franco-allemandes”, Sociétés française et allemande pour le droit international, Berlin, Octobre 2004, à paraitre 2005.
[9] بر اساس ترجمه ارائه شده توسط: ضيائی بيگدلی، دکتر محمد رضا، «حقوق بين الملل عمومی»، چاپ رشديه، چاپ دوم، 1363، تهران، ص 274. / م.
[10] برای مشاهده دکترين ر.ک.
- Bernhard Graefrath, “International Crimes – A specific regime of international responsibility of States and its legal consequences”, ed. By Joseph Heiler, Antonio Cassese, Marina Spinedi, 1989, p.165
[11] در اعمالی همچون نقض حقوق بشر، بردگی، تعرض شديد به محيط زيست و نسل کشی، اغلب بازگشت مادی به وضع اوليه قبل از جرم غير ممکن است.
[12] براساس گزارش دبيرکل «… حوالی 237 هزار فلسطينی در اين منطقه زندگی می کنند: 17 هزار نفر در کرانه غربی و 220 هزار نفر در قدس شرقی. چنانچه ديوار طبق نقشه فعلی به طور کامل ساخته شود، 160هزار فلسطينی ديگر نيز به محاصره ديوار در خواهند آمد. اين محاصره موجب اثراتی همچون از دست دادن زمين، شغل، منابع مالی و تجاری و نابودی 45% از کل محصول کشاورزی در کرانه غربی خواهد شد.»
[13] بندهای 618 و 625 گزارش فلسطين.
[14] گزارشهای ارائه شده توسط فلسطين و اندونزی؛ گزارش فرانسه در اين زمينه از الفاظ ملايم استفاده کرده است: «جبرانِ متناسب».
[15] ر.ک. :
- James Crawford, “Les article de la CDI sur la responsabilité de l’Etat : Introduction, textes et commentaires”, éd. A. Pedone, Paris, 2003, p.238 et p.278
[16] ر.ک.:
- Hans-Martien Ten Napel, “The Concept of International Crimes of States: walking the thin line between progressive development and disintegration of the international legal order”, LJIL, 1988, p.149, p.163 et p.165.
[17] ر.ک.:
- Comite des droits de l’homme des Nations Unies, Vicente et al. Colombia, Communication n° 612/1995, 29 juillet 1997, § 8.8
[18] ر.ک.:
- Philip Allott, “State responsibility and the unmaiking of international law”, vol. 29, n° 1, 1998, p.1
- Harvard International law journal, in R. Provost, “State Responsibility in international law”, 2002, p. 503
- Joe Verhoeven, “Vers un ordre répressif universel?”, AFDI, 1999, p.59