تا کي بايد دارو بخورم، دکتر؟!
نويسنده:دکتر فربد فدايي، روان پزشک
معمولا زماني که بيمار با علايم شديد اضطرابي مراجعه ميکند، ميگويد: «آقاي دکتر! من حاضرم هر کاري بکنم و هر دارويي بخورم؛ به شرط اينکه اين اضطراب شديدم فقط مقداري کمتر شود.
اما جالب است پس از آنکه با تجويز دارو اضطراب بيمار کاملا برطرف شد، پس از چند هفته طلبکارانه ميپرسد: «پس کي معالجه ميشوم و داروها را قطع ميکنم؟ يعني من مجبورم تا آخر عمر دارو بخورم؟مبادا به دارو وابسته شوم!» البته همين بيمار زماني که براي عيوب بينايي و انکساري به چشمپزشک مراجعه ميکند و عينک براي او تجويز ميشود، چند هفته بعد نميپرسد: «آقاي دکتر! پس کي ميتوانم عينک را کنار بگذارم؟»
گاهي بيمار ميانديشد همانگونه که براي معالجه گلودرد چرکي يک بار نزد پزشک ميرود و با يک نسخه معالجه ميشود، درباره بيماريهاي رواني هم بايد چنين باشد. نه تنها درباره بيشتر بيماريهاي رواني بلکه اصولا در کل پزشکي درمانهاي يک نسخهاي بسيار معدود است و معالجه گاهي چند هفته، گاهي چند ماه و گاه چند سال به درازا ميانجامد.
اضطراب نشانهاي است که در بسياري از نا به سامانيهاي رواني ديده ميشود. اغلب واکنش به خطري است که جنبه رواندرماني، مبهم و ناشي از تعارض ناخودآگاه دارد. در نابسامانيهاي اضطرابي، اضطراب بارزترين نشانه است.
برحسب نوع اختلال و وضعيت بيمار، روشهاي درماني گوناگوني به کار برده ميشود. درمان دارويي يکي از روشهاي موثر معالجه اضطراب و اختلالات اضطرابي است که ميتواند به تنهايي يا همراه با روشهاي ديگر از جمله انواع رواندرماني به کار رود.
گاهي اضطراب ناشي از عوامل سرشتي و هورمونهاي عصبي يا ناشي از شرايط استرسآور محيطي است که طبعا در اين موارد ممکن است به درازا بکشد؛ به عنوان مثال، اگر خانمي يکبار در خياباني با موتور سيکلت تصادف کند و بار ديگر کيف او در خيابان سرقت شود، ممکن است از آن پس، بدون دليل از حضور در خيابان دچار ترس (فوبيا) و اضطراب شود.
در اين فرد با حساسيتزدايي تدريجي و روشهاي تنآرامي که به او آموخته ميشود کمکم کاري ميکنيم تا پس ازمدتي بتواند بدون اضطراب وارد خيابان شود.شايد چند ماه اين کارهاي درماني را همراه با دارو پيگيري کنيم و به نظر طولاني باشد اما يک نکته مسلم است و آن اينکه زندگي بدون اضطراب گرچه با دارو باشد براي بيشتر انسانها رضايتبخشتر از اضطراب فلجکننده زندگي است.
منبع:www.salamat.com
اما جالب است پس از آنکه با تجويز دارو اضطراب بيمار کاملا برطرف شد، پس از چند هفته طلبکارانه ميپرسد: «پس کي معالجه ميشوم و داروها را قطع ميکنم؟ يعني من مجبورم تا آخر عمر دارو بخورم؟مبادا به دارو وابسته شوم!» البته همين بيمار زماني که براي عيوب بينايي و انکساري به چشمپزشک مراجعه ميکند و عينک براي او تجويز ميشود، چند هفته بعد نميپرسد: «آقاي دکتر! پس کي ميتوانم عينک را کنار بگذارم؟»
گاهي بيمار ميانديشد همانگونه که براي معالجه گلودرد چرکي يک بار نزد پزشک ميرود و با يک نسخه معالجه ميشود، درباره بيماريهاي رواني هم بايد چنين باشد. نه تنها درباره بيشتر بيماريهاي رواني بلکه اصولا در کل پزشکي درمانهاي يک نسخهاي بسيار معدود است و معالجه گاهي چند هفته، گاهي چند ماه و گاه چند سال به درازا ميانجامد.
اضطراب نشانهاي است که در بسياري از نا به سامانيهاي رواني ديده ميشود. اغلب واکنش به خطري است که جنبه رواندرماني، مبهم و ناشي از تعارض ناخودآگاه دارد. در نابسامانيهاي اضطرابي، اضطراب بارزترين نشانه است.
برحسب نوع اختلال و وضعيت بيمار، روشهاي درماني گوناگوني به کار برده ميشود. درمان دارويي يکي از روشهاي موثر معالجه اضطراب و اختلالات اضطرابي است که ميتواند به تنهايي يا همراه با روشهاي ديگر از جمله انواع رواندرماني به کار رود.
گاهي اضطراب ناشي از عوامل سرشتي و هورمونهاي عصبي يا ناشي از شرايط استرسآور محيطي است که طبعا در اين موارد ممکن است به درازا بکشد؛ به عنوان مثال، اگر خانمي يکبار در خياباني با موتور سيکلت تصادف کند و بار ديگر کيف او در خيابان سرقت شود، ممکن است از آن پس، بدون دليل از حضور در خيابان دچار ترس (فوبيا) و اضطراب شود.
در اين فرد با حساسيتزدايي تدريجي و روشهاي تنآرامي که به او آموخته ميشود کمکم کاري ميکنيم تا پس ازمدتي بتواند بدون اضطراب وارد خيابان شود.شايد چند ماه اين کارهاي درماني را همراه با دارو پيگيري کنيم و به نظر طولاني باشد اما يک نکته مسلم است و آن اينکه زندگي بدون اضطراب گرچه با دارو باشد براي بيشتر انسانها رضايتبخشتر از اضطراب فلجکننده زندگي است.
منبع:www.salamat.com