نقدي بر متون فارسي مربوط به اطلاعات، جامعه اطلاعات و و اجلاس جهاني جامعه اطلاعات
اگر مترجمان ما، بدون استثناء، اصطلاحهاي information society , information age را به ترتيب، "جامعه اطلاعات" و "عصراطلاعات" ترجمه ميكردند، هيچ وقت ضرورت نداشت چنين نقدي نوشته شود. اما معلوم نيست به چه دليل، برخي از مترجمان ما، تركيبهاي اسمي مذكور را خوشآهنگ يا با معنا نميدانند و به جاي اسم "اطلاعات" (information)ترجيح ميدهند از صفت "اطلاعاتي" و گاهي نيز از اسم مصدر يا حاصل مصدر "اطلاع رساني"، استفاده كنند. نخستين پرسش سادهاي كه در اين رابطه مطرح ميشود اين است كه ببينيم:
(1) informed به معناي مطلع و آگاه
(2) informative به معناي آموزنده
(3) informational به معناي اطلاعاتي و منسوب به اطلاعات
پس مترجمان ما تنها هنگامي مجاز به استفاده از صفت " اطلاعات" هستند كه در متن مورد ترجمه، صفت informational (در انگليسي) و يا informationelle (در فرانسوي) ذكر شده باشد.
پرسش دوم اين است كه ببينيم:
در هر صورت، آنچه بايد بر آن تاكيد شود، اين است كه:
* "اطلاع رساني"، برابر با اطلاعات (Information) نيست چون اگر منظور از اين اصطلاح صرفا خدمات كتابداران باشد معادل آن ميتواند information delivery باشد.
* و اگر منظور از "اطلاع رساني"، علم اطلاعات و انفورماتيك است، معادل آن: يا information science است و يا informatics .
جفا در حق "اطلاعات" و رواج غلطهاي مصطلح
آن دسته از مترجمان ما كه تركيبهاي اسمي:
information age , information technology و information societyرا (به ترتيب) "فناوري اطلاعاتي" و "جامعه اطلاعاتي" ترجمه كردهاند بي ترديد و بدون شك در حق "اطلاعات" جفا كردهاند. حال، به چند روش ميتوان غلط بودن چنين برابريابيهاي غلط (و نابرابر) را نشان داد. در اين مقال، از دو روش براي غلط بودن و ناموجه بودن چنين ترجمههايي، استفاده ميشود:
1- از روش ترجمه معكوس
2- از روش تطبيق
* در روش ترجمه معكوس، سعي ميكنيم اصطلاح مورد نظر را از فارسي به انگليسي برگردانيم و در معناي آن دقت كنيم.
* در روش تطبيق نيز، معادلهاي اصطلاح مورد نظر در زبان انگليسي را در متون فرانسوي، اسپانيايي و عربي جست وجو ميكنيم و ساخت آنها را با يكديگر و با ساخت پيشنهاد شده از سوي مترجم فارسي زبان، مقايسه ميكنيم.
اگر مترجمي اصطلاح information age را "عصر اطلاعاتي"، ترجمه كند و خوانندهاي از اصطلاح مبداء (انگليسي) بي خبر باشد و بخواهد آن را از زبان مقصد (فارسي) به زبان مبداء (انگليسي) بازگرداند حاصل كار، عبارت بيمعنايي است كه هيچ خواننده آشنا به زبان انگليسي قادر به درك درست آن نيست:(!)informational age
همين طور: informational society كه ترجمه معكوس، از فارسي ناشيانه به انگليسي مندرآوردي غير معيار است، هيچ كس را راضي نميكند. اين كه چرا در تركيبهاي مذكور، صفت "اطلاعاتي" نميتواند، جاي اسم "اطلاعات" بنشيند، دلايل زبان شناختي و مفهومي خاص خود را دارد كه در اين مقال نميتوان به آنها پرداخت اما بيذكر اين دلايل نيز، شم زباني هر كسي كه اندك آگاهياي از زبان انگليسي دارد حكم ميكند كه چنين جايگزيني غلط است.
در روش دوم، روش تطبيق، به ذكر معادلهاي informational society در زبانهاي فرانسوي، اسپانيولي و عربي از زبانهاي بينالمللي هستند، دهها بار، روي اسلايدها، پوسترها و آگهيهاي مربوط به اجلاس جهاني جامعه اطلاعات، ذكر شدهاند:
* la societe de la information (فرانسوي)
* la sociedad de la information (اسپانيولي)
* مجتمعالمعلومات (عربي)
در معادلهاي فوق آنچه ملاحظه ميشود اين است كه، همه آنها تركيباتي صرفا اسمي هستند و نه صفت- موصوفي. در صورتي كه در نزد برخي از مترجمان فارسي زبان و در نتيجه در نزد بسياري از سخنرانان و گويشوران ايراني، تنها شكل درست كه همان"جامعه اطلاعات" باشد، مغفول مانده و نتيجتا تنها شكلي كه رايج شده است، شكل غلط "جامعه اطلاعاتي" است.
بايد توجه داشت كه معادل تركيب اسمي informational society، در زبانهاي فرانسوي، اسپانيولي وفارسي، به همان شكلي كه در زبان انگليسي وجود دارد،وارد نميشود بلكه در زبانهاي مقصد، مثل زبان فارسي، به مضاف- مضافاليه تبديل ميشود. البته اين امر، صرفا به خاطر قواعد دستوري زبانهاي مذكور است كه چنين است وگرنه، در زبان آلماني ميتوان آن را به يك كلمه تبديل و چنين بيان كرد:
Informationsgesellschaf همچنين اگر در در زبان عربي امروز، society را "مجتمع" و"معلومات" را معادلinformation ميگيرند كه با معادلهاي ما؛ "جامعه" و "اطلاعات"، فرق اساسي دارند هيچ غلطي رخ نداده است. اين تفاوتها به طور عمده، به علت جدايي فرهنگستانهاي زبان و يا غفلت آنها از همكاري با يكديگر است.
در هر صورت براي ما كه ميخواستيم از طريق تطبيق پي به غلط بودن يا درستي تركيبهاي صفت- موصوفي خودمان مانند "جامعه اطلاعاتي" ببريم، نمونه معادل سازي informational society در زبان عربي، نيز، صحتي است بر غير معمول بودن اين تركيبهاي صفت- موصوفي در نزد ساير مترجمان و ديگر فرهنگستانها.
يكي ديگر از غلطهاي مصطلح، آوردن "اطلاع رساني" در مواردي است كه منظور گوينده يا نويسنده "اطلاعات" است. براي مثال به طور معمول منظور از "شبكه اطلاع رساني" و "سرويس اطلاع رساني"، همانا شبكه اطلاعات و سرويس اطلاعات است زيرا ما پيش از اين، گفتيم كه اطلاع رساني، معادل علم اطلاعات است و لذا "شبكه علم اطلاعات" و "سرويس علم اطلاعات"، تركيبات "ناهمايي" هستند يعني با هم نميآيند.
در ضمن در حالي كه نام فارسي "شوراي عالي اطلاع رساني"، به همين معناي اخير، درست است، ذكر عبارت
Inforation High Council در سربرگ هاي دبيرخانه اين شورا، غلط است و هنگامي درست ميشود كه به جاي
information از... informatics[يا... information science استفاده شود.
در روش توصيفگري، به بيان مشاهدات خود از يك مقاله ميپردازيم از روش آرمانخواهي، تقاضاي آرماني خود را در رابطه با همان مقوله، بيان ميكنيم. مقولههاي مورد بحث ما نيز "اطلاعات" است و "جامعه اطلاعات".
هدف ما نيز از تعقيب اين دو روش اين است كه، اين بار به نكته مهم ديگري تاكيد كنيم كه در تركيبهاي مذكور، "اطلاعات"، غالب و هسته اصلي اصطلاح "جامعه اطلاعات" (يا "عصر اطلاعات") است و "جامعه" (يا "عصر")، مغلوب و وابسته آن ميباشد و اگر به جاي آن از "جامعه اطلاعاتي" گفت وگو كنيم اين رابطه غالب و مغلوب يا هسته و وابسته، معكوس ميشود!
هر كسي به عنوان توصيفگر، بايد اذعان كند كه اطلاعات، زمانهاي را كه در آن زيست ميكنيم به تسخير خود در آورده است. امروزه، اطلاعات، آن "حاضر مطلق" است كه از طريق نشريات، پست، راديو، تلويزيون، اينترنت، و همايش در جريان است و نوع زيستن، آموختن، خريدن، فروختن، يادگرفتن، كاركردن و تماس برقرار كردنهاي ما را تعيين ميكند. به طوري كه براي بهداشت عمومي، كشاورزي، آموزش و پرورش، توليد صنعتي، تجارت، كارآفريني، حقوق شهروندي و مردم سالاري، نقش زير ساخت، زيرساختها را بر عهده دارد و ايفا ميكند. پس هر كسي به عنوان درخواستي آرماني، اين انتظار به حق را دارد كه اطلاعات و دانش، به ميزان و در زمينهاي كه به آنها نياز دارد، در اختيارش قرار گيرد و جامعه اطلاعات، مديران را در غلبه بر كاغذ و كاغذبازي و انباشت سرسامآور كاغذ در محيط كار و خانه، پيروز و موفق گرداند و بسياري ديگر از اين قبيل آرزوها كه همگي دست يافتني و غيرقابل اجتناباند.
پس آنچه در متون مربوط به IT وICT و در اعلاميههاي مربوط به جامعه اطلاعات نبايد حذف شود و تقليل يابد، "اطلاعات" است كه متاسفانه در اغلب ترجمههاي غلط مترجمان ما، از مفهومي اساسي و از هستهاي وزين، به صفتي بيمفهوم تقليل يافتهاست.
مفهوم والاي "اطلاعات" در اجلاس جهاني جامعه اطلاعات
اكثر قريب به اتفاق سخنرانان اجلاس جهاني جامعه اطلاعات كه از دهم الي دوازدهم دسامبر2003 در ژنو برگزار شد، بر ابهام ذاتي، موجود در مفهوم و مقوله "جامعه اطلاعات" اتفاق نظر داشتند و هر يك به نوبه خود سعي ميكردند آن ابهام را توصيف يا تجسس، در پديدههاي معاصر، رفع كنند.
مروري بر بيانات ايراد شده توسط بيش از هفتاد مقام رسمي از كشورهاي عضو ITU ، نشان ميدهد كه در سطح و در حد توصيف، ميتوان به نكات زير رسيد:
"جامعه اطلاعات"، به قدر مفهوم "اطلاعات"، غير فيزيكي و غير مادي است اما ابهام موجود در آن، حداقل دو چندان است زيرا "جامعه" نيز مفهومي است "نرم" و با تركيب اين دو اسم معنا درك درست آن، به علت پيچيدگي، مشكلتر ميشود.
"جامعه اطلاعات"، اكنون در حد چشمانداز مطرح است و نه به عنوان واقعيت و يا عينيت!
در اوضاع و احوال كنوني كه بشريت از "شكاف ديجيتالي" رنج ميبرد، نه با "جامعه اطلاعات" بلكه با "جوامع اطلاعات" روبرو هستيم به طوري كه حتي در درون يك كشور توسعه يافته نيز نميتوانيم از يك "جامعه اطلاعات" يكپارچه، صحبت كنيم.
اين "شكاف ديجيتالي" كه باعث ناهمگوني "جامعه كنوني اطلاعات"، شده است، داراي جنبههاي متفاوتي است از قبيل:
- شكاف از جنبه دسترسي
- شكاف از جنبه كاربري
- شكاف از جنبه فناوري
- شكاف از جنبه آگاهي و فرهنگسازي
- شكاف از جنبه اخلاق عملي (كلاه سفيدها و كلاه سياهها)
- شكاف از جنبه مخارج و تعرفههاي خدماتي
- شكاف از جنبه موقعيت اجتماعي (اقليت، جنسيت)
- شكاف از جنبه موقعيت مكاني (شهر، روستا)
- شكاف از جنبه موقعيت كشوري (شمال، جنوب)
- شكاف از جنبه سني (كودكان، جوانان و سالمندان)
"جامعه اطلاعات"، چه به معناي محدود آن يعني "جامعه محلي اطلاعات" و چه به عنوان "يگانه جامعه جهاني اطلاعات"، اطلاعات تمام عرصهها را به تسخير خود در ميآورد، محدوديتها ومرزها را در هم مينوردد، حضوري فراگير مييابد، از طريق نشريات، پست، مخابرات، راديو، تلويزيون و اينترنت، همه جا حي وحاضر ميشود، شيوه زيستن، فكر كردن، آموختن، كار كردن وتماس گرفتن ما را دگرگون ميسازد، تمام زمينههاي لازم براي كاركرد درست دمكراسي از قبيل: بهداشت عمومي، كشاورزي، آموزش، بازرگاني، فرهنگسازي و اشتغال را تقويت ميكند.
در واقع، در مقام توصيفگر، ميتوانيم چنين آثاري را حتي در جوامع محدود و محلي اطلاعات، مشاهده كنيم و تعميم جهاني آنها را در جامعه جهاني اطلاعات بشارت دهيم.
پس از نگرش توصيفي (descriptive) به مقوله "جامعه اطلاعات"، ميتوانيم از آن گذر كنيم و به نگرشي آرمانگرايانه (aspirative) رو بياوريم.
در اين رويكرد، چه در جوامع محلي اطلاعات، به فناوريهاي پيشرفته ارتباطات و اطلاعات، رسيده باشيم يا هنوز نرسيده باشيم خواهان همه نوع اطلاعات هستيم و با پديده سر گيجهآور و بحراني انبوه اطلاعات و انفجار اطلاعات، مواجهيم. در مواجهه با چنين توده عظيمي از اطلاعات و معلومات، نگرش پارانوئيد صرفا بدبينانه به مقوله "جامعه اطلاعات"، نه تنها بيفايده بلكه يكسره، زيانبار است. در اين اوضاع و احوال، هر كسي بياختيار، از خود ميپرسد چه بايد كرد تا نه تنها بر اين تنوع و پيچيدگي، تفوق حاصل شود بلكه از رهگذر اين توفيق، مقاصد عالي بشريت جامه عمل پوشد و تحقق يابد، مقاصدي چون: در صلح به سر بردن، توسعه يافتن، به حقوق انسانها احترام گذاشتن، به هماهنگي و همكاري جهاني رسيدن وبه همه اين مقاصد، با هم، نايل شدن.
اين مقاصد در طي تاريخ، همواره مطرح بودهاند. مصلحان جهان، به ويژه ايرانيان باستان كه آغازگران يكتاپرستي و تفكر ديني، بودند، هميشه اطلاعات، آگاهي و شناخت را از مصاديق نور و روشنگري ميدانستند و به كمك علم و دستاوردهاي آن، ميكوشيدند، از قدرت رهاييبخش اطلاعات به منظور رفاه، عدالت و صلح بهرهمند شوند.
آنچه امروز دگرگون شده است و عنصري جديد در آموزش وپرورش، به شمار ميآيد، تاكيد و تمركز بر فناوري به جاي پرداختن به تفكر صرفا علمي است.
فناوري، پارادايم عصر ماست و از ميان همه فناوريها، ICT يا فناوري اطلاعات و ارتباطات، پارادايمي برتر و پوشش دهنده همه فناوريها، محسوب ميشود.
در فناوري اطلاعات و ارتباطات، نيرويي عظيم جهت خلق فرصتها براي مردم، خلقها و ملتها و يكپارچهسازي آنها در اقتصاد جهاني، نهفته است. با اين همه، بسياري از مردم دنيا، هنوز غافل از "انقلاب اطلاعات" (!) هستند. آنهايي هم كه از آن برخوردار هستند، نگرانيهاي به حقي را از ناحيه سوءاستفادههاي احتمالي از آن، ابراز ميدارند.
برگزاري اجلاس جهاني جامعه اطلاعات در ژنو 2003 و در تونس 2005، بايد بتواند تا نگرانيها را به حداقل برساند و چشمانداز روشني را از فرصتها، به دست دهد.
اگر چنين شود، نخست مردم جهان وسپس اعضاي اتحاديه بينالمللي مخابرات كه سازمان دهنده اصلي اين دو اجلاس جهاني است، برگ افتخاري بر افتخارات پيشين خود ميافزايند و ياريگر اصلي آن، سازمان ملل متحد، ميتواند در تمام آژانسها و نهادهاي زير مجموعه خود، شاهد شكل گرفتن همكاري قويتر و قدرتمندتر NGO ها و در نتيجه نزديكتر شدن به آرمان اصلي خويش، "خود سازماندهي مردم جهان" در تعيين سرنوشتشان شود.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :asghods
معادل صفت "اطلاعاتي" در زبان انگليسي چيست؟
(1) informed به معناي مطلع و آگاه
(2) informative به معناي آموزنده
(3) informational به معناي اطلاعاتي و منسوب به اطلاعات
پس مترجمان ما تنها هنگامي مجاز به استفاده از صفت " اطلاعات" هستند كه در متن مورد ترجمه، صفت informational (در انگليسي) و يا informationelle (در فرانسوي) ذكر شده باشد.
پرسش دوم اين است كه ببينيم:
به ازاي اصطلاح "اطلاع رساني"، در زبان انگليسي چه واژههايي را ميتوان گذاشت؟
در هر صورت، آنچه بايد بر آن تاكيد شود، اين است كه:
* "اطلاع رساني"، برابر با اطلاعات (Information) نيست چون اگر منظور از اين اصطلاح صرفا خدمات كتابداران باشد معادل آن ميتواند information delivery باشد.
* و اگر منظور از "اطلاع رساني"، علم اطلاعات و انفورماتيك است، معادل آن: يا information science است و يا informatics .
جفا در حق "اطلاعات" و رواج غلطهاي مصطلح
آن دسته از مترجمان ما كه تركيبهاي اسمي:
information age , information technology و information societyرا (به ترتيب) "فناوري اطلاعاتي" و "جامعه اطلاعاتي" ترجمه كردهاند بي ترديد و بدون شك در حق "اطلاعات" جفا كردهاند. حال، به چند روش ميتوان غلط بودن چنين برابريابيهاي غلط (و نابرابر) را نشان داد. در اين مقال، از دو روش براي غلط بودن و ناموجه بودن چنين ترجمههايي، استفاده ميشود:
1- از روش ترجمه معكوس
2- از روش تطبيق
* در روش ترجمه معكوس، سعي ميكنيم اصطلاح مورد نظر را از فارسي به انگليسي برگردانيم و در معناي آن دقت كنيم.
* در روش تطبيق نيز، معادلهاي اصطلاح مورد نظر در زبان انگليسي را در متون فرانسوي، اسپانيايي و عربي جست وجو ميكنيم و ساخت آنها را با يكديگر و با ساخت پيشنهاد شده از سوي مترجم فارسي زبان، مقايسه ميكنيم.
اگر مترجمي اصطلاح information age را "عصر اطلاعاتي"، ترجمه كند و خوانندهاي از اصطلاح مبداء (انگليسي) بي خبر باشد و بخواهد آن را از زبان مقصد (فارسي) به زبان مبداء (انگليسي) بازگرداند حاصل كار، عبارت بيمعنايي است كه هيچ خواننده آشنا به زبان انگليسي قادر به درك درست آن نيست:(!)informational age
همين طور: informational society كه ترجمه معكوس، از فارسي ناشيانه به انگليسي مندرآوردي غير معيار است، هيچ كس را راضي نميكند. اين كه چرا در تركيبهاي مذكور، صفت "اطلاعاتي" نميتواند، جاي اسم "اطلاعات" بنشيند، دلايل زبان شناختي و مفهومي خاص خود را دارد كه در اين مقال نميتوان به آنها پرداخت اما بيذكر اين دلايل نيز، شم زباني هر كسي كه اندك آگاهياي از زبان انگليسي دارد حكم ميكند كه چنين جايگزيني غلط است.
در روش دوم، روش تطبيق، به ذكر معادلهاي informational society در زبانهاي فرانسوي، اسپانيولي و عربي از زبانهاي بينالمللي هستند، دهها بار، روي اسلايدها، پوسترها و آگهيهاي مربوط به اجلاس جهاني جامعه اطلاعات، ذكر شدهاند:
* la societe de la information (فرانسوي)
* la sociedad de la information (اسپانيولي)
* مجتمعالمعلومات (عربي)
در معادلهاي فوق آنچه ملاحظه ميشود اين است كه، همه آنها تركيباتي صرفا اسمي هستند و نه صفت- موصوفي. در صورتي كه در نزد برخي از مترجمان فارسي زبان و در نتيجه در نزد بسياري از سخنرانان و گويشوران ايراني، تنها شكل درست كه همان"جامعه اطلاعات" باشد، مغفول مانده و نتيجتا تنها شكلي كه رايج شده است، شكل غلط "جامعه اطلاعاتي" است.
بايد توجه داشت كه معادل تركيب اسمي informational society، در زبانهاي فرانسوي، اسپانيولي وفارسي، به همان شكلي كه در زبان انگليسي وجود دارد،وارد نميشود بلكه در زبانهاي مقصد، مثل زبان فارسي، به مضاف- مضافاليه تبديل ميشود. البته اين امر، صرفا به خاطر قواعد دستوري زبانهاي مذكور است كه چنين است وگرنه، در زبان آلماني ميتوان آن را به يك كلمه تبديل و چنين بيان كرد:
Informationsgesellschaf همچنين اگر در در زبان عربي امروز، society را "مجتمع" و"معلومات" را معادلinformation ميگيرند كه با معادلهاي ما؛ "جامعه" و "اطلاعات"، فرق اساسي دارند هيچ غلطي رخ نداده است. اين تفاوتها به طور عمده، به علت جدايي فرهنگستانهاي زبان و يا غفلت آنها از همكاري با يكديگر است.
در هر صورت براي ما كه ميخواستيم از طريق تطبيق پي به غلط بودن يا درستي تركيبهاي صفت- موصوفي خودمان مانند "جامعه اطلاعاتي" ببريم، نمونه معادل سازي informational society در زبان عربي، نيز، صحتي است بر غير معمول بودن اين تركيبهاي صفت- موصوفي در نزد ساير مترجمان و ديگر فرهنگستانها.
يكي ديگر از غلطهاي مصطلح، آوردن "اطلاع رساني" در مواردي است كه منظور گوينده يا نويسنده "اطلاعات" است. براي مثال به طور معمول منظور از "شبكه اطلاع رساني" و "سرويس اطلاع رساني"، همانا شبكه اطلاعات و سرويس اطلاعات است زيرا ما پيش از اين، گفتيم كه اطلاع رساني، معادل علم اطلاعات است و لذا "شبكه علم اطلاعات" و "سرويس علم اطلاعات"، تركيبات "ناهمايي" هستند يعني با هم نميآيند.
در ضمن در حالي كه نام فارسي "شوراي عالي اطلاع رساني"، به همين معناي اخير، درست است، ذكر عبارت
Inforation High Council در سربرگ هاي دبيرخانه اين شورا، غلط است و هنگامي درست ميشود كه به جاي
information از... informatics[يا... information science استفاده شود.
غالب و مغلوب، هسته و وابسته در "جامعه اطلاعات"
در روش توصيفگري، به بيان مشاهدات خود از يك مقاله ميپردازيم از روش آرمانخواهي، تقاضاي آرماني خود را در رابطه با همان مقوله، بيان ميكنيم. مقولههاي مورد بحث ما نيز "اطلاعات" است و "جامعه اطلاعات".
هدف ما نيز از تعقيب اين دو روش اين است كه، اين بار به نكته مهم ديگري تاكيد كنيم كه در تركيبهاي مذكور، "اطلاعات"، غالب و هسته اصلي اصطلاح "جامعه اطلاعات" (يا "عصر اطلاعات") است و "جامعه" (يا "عصر")، مغلوب و وابسته آن ميباشد و اگر به جاي آن از "جامعه اطلاعاتي" گفت وگو كنيم اين رابطه غالب و مغلوب يا هسته و وابسته، معكوس ميشود!
هر كسي به عنوان توصيفگر، بايد اذعان كند كه اطلاعات، زمانهاي را كه در آن زيست ميكنيم به تسخير خود در آورده است. امروزه، اطلاعات، آن "حاضر مطلق" است كه از طريق نشريات، پست، راديو، تلويزيون، اينترنت، و همايش در جريان است و نوع زيستن، آموختن، خريدن، فروختن، يادگرفتن، كاركردن و تماس برقرار كردنهاي ما را تعيين ميكند. به طوري كه براي بهداشت عمومي، كشاورزي، آموزش و پرورش، توليد صنعتي، تجارت، كارآفريني، حقوق شهروندي و مردم سالاري، نقش زير ساخت، زيرساختها را بر عهده دارد و ايفا ميكند. پس هر كسي به عنوان درخواستي آرماني، اين انتظار به حق را دارد كه اطلاعات و دانش، به ميزان و در زمينهاي كه به آنها نياز دارد، در اختيارش قرار گيرد و جامعه اطلاعات، مديران را در غلبه بر كاغذ و كاغذبازي و انباشت سرسامآور كاغذ در محيط كار و خانه، پيروز و موفق گرداند و بسياري ديگر از اين قبيل آرزوها كه همگي دست يافتني و غيرقابل اجتناباند.
پس آنچه در متون مربوط به IT وICT و در اعلاميههاي مربوط به جامعه اطلاعات نبايد حذف شود و تقليل يابد، "اطلاعات" است كه متاسفانه در اغلب ترجمههاي غلط مترجمان ما، از مفهومي اساسي و از هستهاي وزين، به صفتي بيمفهوم تقليل يافتهاست.
مفهوم والاي "اطلاعات" در اجلاس جهاني جامعه اطلاعات
اكثر قريب به اتفاق سخنرانان اجلاس جهاني جامعه اطلاعات كه از دهم الي دوازدهم دسامبر2003 در ژنو برگزار شد، بر ابهام ذاتي، موجود در مفهوم و مقوله "جامعه اطلاعات" اتفاق نظر داشتند و هر يك به نوبه خود سعي ميكردند آن ابهام را توصيف يا تجسس، در پديدههاي معاصر، رفع كنند.
مروري بر بيانات ايراد شده توسط بيش از هفتاد مقام رسمي از كشورهاي عضو ITU ، نشان ميدهد كه در سطح و در حد توصيف، ميتوان به نكات زير رسيد:
"جامعه اطلاعات"، به قدر مفهوم "اطلاعات"، غير فيزيكي و غير مادي است اما ابهام موجود در آن، حداقل دو چندان است زيرا "جامعه" نيز مفهومي است "نرم" و با تركيب اين دو اسم معنا درك درست آن، به علت پيچيدگي، مشكلتر ميشود.
"جامعه اطلاعات"، اكنون در حد چشمانداز مطرح است و نه به عنوان واقعيت و يا عينيت!
در اوضاع و احوال كنوني كه بشريت از "شكاف ديجيتالي" رنج ميبرد، نه با "جامعه اطلاعات" بلكه با "جوامع اطلاعات" روبرو هستيم به طوري كه حتي در درون يك كشور توسعه يافته نيز نميتوانيم از يك "جامعه اطلاعات" يكپارچه، صحبت كنيم.
اين "شكاف ديجيتالي" كه باعث ناهمگوني "جامعه كنوني اطلاعات"، شده است، داراي جنبههاي متفاوتي است از قبيل:
- شكاف از جنبه دسترسي
- شكاف از جنبه كاربري
- شكاف از جنبه فناوري
- شكاف از جنبه آگاهي و فرهنگسازي
- شكاف از جنبه اخلاق عملي (كلاه سفيدها و كلاه سياهها)
- شكاف از جنبه مخارج و تعرفههاي خدماتي
- شكاف از جنبه موقعيت اجتماعي (اقليت، جنسيت)
- شكاف از جنبه موقعيت مكاني (شهر، روستا)
- شكاف از جنبه موقعيت كشوري (شمال، جنوب)
- شكاف از جنبه سني (كودكان، جوانان و سالمندان)
"جامعه اطلاعات"، چه به معناي محدود آن يعني "جامعه محلي اطلاعات" و چه به عنوان "يگانه جامعه جهاني اطلاعات"، اطلاعات تمام عرصهها را به تسخير خود در ميآورد، محدوديتها ومرزها را در هم مينوردد، حضوري فراگير مييابد، از طريق نشريات، پست، مخابرات، راديو، تلويزيون و اينترنت، همه جا حي وحاضر ميشود، شيوه زيستن، فكر كردن، آموختن، كار كردن وتماس گرفتن ما را دگرگون ميسازد، تمام زمينههاي لازم براي كاركرد درست دمكراسي از قبيل: بهداشت عمومي، كشاورزي، آموزش، بازرگاني، فرهنگسازي و اشتغال را تقويت ميكند.
در واقع، در مقام توصيفگر، ميتوانيم چنين آثاري را حتي در جوامع محدود و محلي اطلاعات، مشاهده كنيم و تعميم جهاني آنها را در جامعه جهاني اطلاعات بشارت دهيم.
پس از نگرش توصيفي (descriptive) به مقوله "جامعه اطلاعات"، ميتوانيم از آن گذر كنيم و به نگرشي آرمانگرايانه (aspirative) رو بياوريم.
در اين رويكرد، چه در جوامع محلي اطلاعات، به فناوريهاي پيشرفته ارتباطات و اطلاعات، رسيده باشيم يا هنوز نرسيده باشيم خواهان همه نوع اطلاعات هستيم و با پديده سر گيجهآور و بحراني انبوه اطلاعات و انفجار اطلاعات، مواجهيم. در مواجهه با چنين توده عظيمي از اطلاعات و معلومات، نگرش پارانوئيد صرفا بدبينانه به مقوله "جامعه اطلاعات"، نه تنها بيفايده بلكه يكسره، زيانبار است. در اين اوضاع و احوال، هر كسي بياختيار، از خود ميپرسد چه بايد كرد تا نه تنها بر اين تنوع و پيچيدگي، تفوق حاصل شود بلكه از رهگذر اين توفيق، مقاصد عالي بشريت جامه عمل پوشد و تحقق يابد، مقاصدي چون: در صلح به سر بردن، توسعه يافتن، به حقوق انسانها احترام گذاشتن، به هماهنگي و همكاري جهاني رسيدن وبه همه اين مقاصد، با هم، نايل شدن.
اين مقاصد در طي تاريخ، همواره مطرح بودهاند. مصلحان جهان، به ويژه ايرانيان باستان كه آغازگران يكتاپرستي و تفكر ديني، بودند، هميشه اطلاعات، آگاهي و شناخت را از مصاديق نور و روشنگري ميدانستند و به كمك علم و دستاوردهاي آن، ميكوشيدند، از قدرت رهاييبخش اطلاعات به منظور رفاه، عدالت و صلح بهرهمند شوند.
آنچه امروز دگرگون شده است و عنصري جديد در آموزش وپرورش، به شمار ميآيد، تاكيد و تمركز بر فناوري به جاي پرداختن به تفكر صرفا علمي است.
فناوري، پارادايم عصر ماست و از ميان همه فناوريها، ICT يا فناوري اطلاعات و ارتباطات، پارادايمي برتر و پوشش دهنده همه فناوريها، محسوب ميشود.
در فناوري اطلاعات و ارتباطات، نيرويي عظيم جهت خلق فرصتها براي مردم، خلقها و ملتها و يكپارچهسازي آنها در اقتصاد جهاني، نهفته است. با اين همه، بسياري از مردم دنيا، هنوز غافل از "انقلاب اطلاعات" (!) هستند. آنهايي هم كه از آن برخوردار هستند، نگرانيهاي به حقي را از ناحيه سوءاستفادههاي احتمالي از آن، ابراز ميدارند.
برگزاري اجلاس جهاني جامعه اطلاعات در ژنو 2003 و در تونس 2005، بايد بتواند تا نگرانيها را به حداقل برساند و چشمانداز روشني را از فرصتها، به دست دهد.
اگر چنين شود، نخست مردم جهان وسپس اعضاي اتحاديه بينالمللي مخابرات كه سازمان دهنده اصلي اين دو اجلاس جهاني است، برگ افتخاري بر افتخارات پيشين خود ميافزايند و ياريگر اصلي آن، سازمان ملل متحد، ميتواند در تمام آژانسها و نهادهاي زير مجموعه خود، شاهد شكل گرفتن همكاري قويتر و قدرتمندتر NGO ها و در نتيجه نزديكتر شدن به آرمان اصلي خويش، "خود سازماندهي مردم جهان" در تعيين سرنوشتشان شود.
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :asghods