خرمشهر شهري كه از خون خرم گرديد
در اين شهر خونين، در هر كوي و برزن آن، آلالهاي سرخ پرپر گرديده است تا شهر براي بار ديگر رنگ سبز خرّمي به خود گيرد، نماد ايثار و مقاومت را ميتوان در اين ناحيه نظارهگر بود، نخلهاي آن مأذنههاي بلند تاريخ استواري، پايداري و شجاعت اين سرزميناند كه اگر به سخن درآيند از فداكاري دلير مرداني به خون خفته حكايت ميكنند و آن روزهاي پرالتهاب را ترسيم خواهند نمود، اين درختان از ايامي حكايت ميكنند كه در هر قدم و هر لحظهاي پيكر شهيدي بر زمين آرام گرفت و روح پاكش به سوي عرش و ملكوت پرواز كرد، نخلهاي بي سر خرمش هر زبان گوياي مظلوميت و غربت بسيجيان اين شهرند كه در هميشه تاريخ در گوش ما زمزمه خواهند كرد :
ياران چه غريبانه رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
خرمشهر همان شهر عشقي است كه بسياري از سالكان حماسه آفرين با قطرات خون خويش آن را پيمودند و يك شبه راه صدساله را در نورديدند :
اين طايفه از تبار عشقند همه
جان سوخته از شرار عشقند همه
ديباچه عمرشان به خون رنگين است
زنهار كه پاسدار عشقند همه
خرمشهر قبل از جنگ تحميلي در رديف يكي از مناطق ممتاز ايران و حتي خاورميانه به شمار ميرفت اين ديار بركرانه اروند رود و همسايه ديوار به ديوار آبادان از تمامي امكانات مناسب براي يك زندگي پوياي شهري استفاده ميكرد، راه آهن پرتحرّك و فعّال كه مبدأ راه آهن جن وب بود، فرودگاه بزرگ و بينالمللي كه روزانه متجاوز از شصت پرواز در آن انجام ميگرفت. بندري فعّال و استراتژيك كه سرآمد بنادر ايران و حتي منطقه آسياي جنوب غربي بود، صاحبان كشتيها علاقه داشتند براي باربري و توقّف در اسكلههاي رودخانه اين شهر لحظاتي در اين سامان بياسايند. بندري كه شاهرگ حياتي ورود و خروج و چرخه اقتصاد ايران بود. شهري با مساجد با صلابت، حسينيههاي متعدّد، مردماني مشتاق به خاندان طهارت به نحوي كه خرمشهر را به نجف ثاني مبدّل كرده بود، شهري با بهترين آب آشاميدني كه كشاورزي نيز در آن رونق فزاين دهاي داشت. اين بندر سوق الجيشي دوبار توسط استعمارگران به اشغال در آمد، يكي توسط دولت عثماني در سال 1262 ه.ش (1883 ميلادي) و ديگر در سال 1235 ه.ش (1856 م) كه متجاوزان انگليسي آن را متصرف گرديدند.(1 )
مردمي صميمي و متدين در اين شهر روزگار ميگذرانيدند تا آن كه رژيم بعثي حاكم بر عراق آسايش آنان را با تحريك استعمار جهاني و براساس محاسبهاي غلط، برهم ريخت.
توفان تهاجم
در پي طراحي تهاجم نظامي عراق به سرزمين ايران، لشكر تقويت شده 3 زرهي عراق پس از آن كه تيپ 33 نيروي مخصوص نيز تحت امر آن قرار گرفت در تاريخ 31 شهريور 1359 به دنبال ده روز درگيري در مرز خرمشهر و هم زمان با حمله سراسري، يورش خود به اين شهر را آغاز كرد. مأمو ريت تصرّف و پاكسازي خرمشهر را به گردانهاي هشتم و نهم از تيپ مذكور واگذار كرده بودند، اين نيروها بر مبناي القاءات فرماندهي سپاه سوم مدافعان شهر را اندك و فاقد روحيه پنداشتند و تصوّر ميكردند كه مأموريت استيلا بر اين شهر را حداكثر طي چند ساعت و با موفقيت به پايان خواهند رساند. امّا مقاومت جانانه و دليرانه رزمندگان اسلام كه خود حماسهاي بينظير در تاريخ سالهاي دفاع مقدّس به شمار ميآيد. ضمن كند كردن سرعت پيشروي دشمن و نيز وارد آوردن ضايعات و خسارات قابل توجّه، هشداري بود به فرماندهان ارتش بعث عراق كه ورو د به خانه شيران چندان هم كه گمان ميكردند سهل و ساده نبود. دشمن بعثي كه در ابتدا تصرّف اين شهر را بسيار ساده و در دسترس پنداشته بود و بر همين اساس تنها دو گردان مخصوص را جهت اجراي مأموريت مزبور اختصاص داده بود، عملاً ناگزير گرديد به منظور مقابله با مدافع ين سلحشور و مظلوم خرّمشهر بيش از دو لشكر را بكار گيرد. بدين ترتيب رزمندگان اسلام طي 34 روز جنگ تمام عيار با دشمن تا بُن دندان مسلح تا آخرين لحظات با مقاومت و جانفشاني خود، حديثي حماسي و انقلابي و در عين حال غمانگيز و مظلومانهاي را رقم زدند و تاريخي پرا فتخار و درخشان از خويشتن برجاي نهادند. آري پس از سي و چهار روز نبرد تن به تن، خانه به خانه اقلّيتي مظلوم و شجاع با اكثريتي متوحش و متجاوز، سرانجام خونين شهر در سوم آبان 1359 به اشغال ناجوانمردانه ارتش بعث عراق درآمد و در شامگاه سوم آبان به مدافعين دستور عقب نشيني داده شد و از اوايل بامداد روز بعد، آخرين مدافعين با عبور از كارون به سوي بخش جنوبي خرمشهر عقب نشست .
هجوم غافل گيرانه دشمن و اين كه شهروندان خرمشهري تاكنون جنگي تمام عيار آن هم با سلاحهاي مدرن روز نديده بودند به مردم امان آن را نداد كه حتي لباسهاي خود را به همراه ببرند و اصولاً حوادث به شكلي بود كه به كسي اجازه نميداد در فكر اموال و حتّي حفظ جانش با شد، روزهاي آغازين تهاجم، اين شهر را به فضايي آغشته به آتش و خون مبدّل ساخت. خمپارهها و خمسه خمسههاي دشمن رعب و هراس ايجاد مينمود، حتي بيمارستانها از جنايات بعثيها مصون نبود، بدين گونه خرمشهر خونين شهر شد. مدافعان شهر با سازماندهي نيروهاي مردمي به دف اع پرداختند، خيانت و نفاق داخلي نيز به آشفتگي اوضاع دامن ميزد و وقعي به درخواستهاي فرمانده شجاع و دلير سپاه خرمشهر شهيد محمد جهان آراء نميگذاشت.
فرمانده سپاه وقت خوزستان - علي شمخاني - با توجّه به اين كه اقدامات مكرّر سپاه منطقه براي تهيّه امكانات، تجهيزات و نيروي لازم، براي نجات خرمشهر نتيجهاي نداد و از جانب مسؤولين همكاري لازم به عمل نيامده بود و علاوه بر خرمشهر، آبادان نيز در معرض سقوط قرار داشت، در روز سوّم آبان 1359 طي نامهاي به دست اندكاران اجرايي چنين نوشت: و انزلنا الحديد فيه بأس شديد، مسؤولين، مسلمين به داد ما برسيد، چه بگويم كه شما را به تحرّك وادارم، اين را بگويم كه از 150 پاسدار خرمشهر تنها سينفر باقي مانده است و ما ميتوانيم خون ين شهر را با سيخمپاره براي مدّتي نگه داريم و امروز سي تفنگ نداريم و در حالي كه اين سازمان رسمي شناخته شده كشور از نظر سلاح در مضيقه نگاه داشته شده است برخي جريانهاي ضد انقلاب و منافق با امكانات فراوان بر عليه ما بسيج گرديدهاند. اسراي پاسدار يا از پشت ت يرباران شدهاند يا زير تانكها له گرديدهاند. پناهندگان عراقي همواره ترس نيروهاي دشمن را از پاسداران انقلاب به عنوان يك معجزه الهي مطرح ميكنند. سلاح را به دست صالحين بدهيد، تا بحال دشمن حسرت گرفتن يك اسلحه كمري را از پاسداران به دل داشته و خواهد داشت، م ا شهداي زنده فراوان داريم، ما برپا دارندگان كربلاي سي روزه خونين شهريم، ما بهشت را زير سايه شمشيرها مشاهده ميكنيم، شهداي 25 روزه ما هنوز دفن نشدهاند.(2 )
محسن رضايي ( فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ) نيز خاطرنشان نموده است. نيروهاي سپاه و داوطلب مردمي با كمك عدّهاي از برادران ارتشي با توجّه به محدوديتهاي بني صدر در خرمشهر مقاومت مينمودند. دشمن فكر نميكرد وقتي خرمشهر در محاصره است نيرويي بتوا ند با تنها پل آن كه زير بمباران شديد است اين كار را صورت دهد اگرچه همه ميدانستند با آن حجم تهاجم خرمشهر در حال سقوط است ولي مقاومت نيروهاي حزب اللهي همچنان ادامه داشت و همين مقاومت جدّي مانع از پيشروي دشمن گرديد و موجب شد متجاوزان نتوانند به سرعت آبادان و اهواز را تسخير كنند، نظر سپاه اين بود كه نبايد شهرها را از دست داد و اين كه بني صدر ميگفت: زمين بدهيم و زمان بگيريم مورد قبول نبود زيرا مقاومت در شهرها تأثير جدّي در سست نمودن تصميم دشمن و خنثي كردن نقشههاي آنان داشت و اين موضوع به اثبات رسيد و تحلي ل گران اعلام نمودند با وجود حملههاي شديد متجاوزين، به اهداف خود نرسيدهاند زيرا خرمشهري كه در 12 كيلومتري مرز است به سهولت تصرّف نشد و با اين وصف چطور بعثيها ميخواهند نواحي مركزي ايران را به تصرّف درآورند همين كه سپاهيان صدامي، مدّت 35 روز پشت دروازه هاي خرمشهر توقف كردند، دشمن حساب كار خود را كرد، آنها فكر نكرده بودند كه مردم ميتوانند در مدّت كوتاهي سازماندهي شوند و آن چنان پايداري و رشادت نشان دهند.(3 )
آري خرمشهر، حكايت مقاومت روزهاي نخست جنگ تحميلي و سرگذشت سلحشوراني است كه با دست خالي، متجاوز مسلح را در بيش از يك ماه نبرد به روز سياه نشاندند و جسم خود را سنگر كردند تا از كيان اسلامي و سرزمين ايران دفاع كنند. ارتش بعثي در فكر تصرّف سريع اين شهر و از آنجا محاصره و تسخير آبادان بود، همچنين رؤيايي هجوم همه جانبه به دشتهاي خوزستان و سيطره بر اهواز را در ذهن مخدوش خويش ميپرورانيد امّا هيچ وقت فكر نميكرد در خرمشهر تلفات سنگيني را متحمل شود و چون موفق نشدند از طريق جاده شلمچه و صد دستگاه و انبارهاي عموم ي، بندر شهر را تصرّف كنند ناگزير گرديدند شهر را دور بزنند كه در آنجا هم مردم چون سدي استوار در برابر دشمن قرار گرفتند. با كدام معيار ميتوان جنگ نابرابر تفنگ را با سلاحهاي سنگين و پيشرفته و ارتشي كار آزموده و تعليم ديده به قياس نشست و اگر نبود خيانت كسا ني كه دل در تعلّقات دنيا داشتند و مشغول هواي نفس بودند دشمن كينه توز براي هميشه نابود ومأيوس ميگرديد. وقتي بخشي از خرمشهر اشغال گشت دلاوران، سنگرهاي مقاومت را به آن سوي كارون و اروند بردند و به انتظار روزهاي فتح و ظفر نشستند البته آنان از خيانت منافقين و ليبرالها كه به ظاهر براي دفاع از انقلاب آمده بودند و در باطن ميخواستند مقاومت نيروهاي ارزشي را مخدوش سازند، رنج فراوان ميبردند.
طلوع صبح صادق
عمليات بيت المقدس در سه مرحله صورت گرفت، مرحله اوّل در ساعت سي دقيقه بامداد 10 ارديبهشت 1361 با رمز علي بن ابيطالب(عليه السلام) در منطقه عملياتي جنوب غربي اهواز و شمال خرمشهر آغاز گشت . نيروهاي پياده با عبور برق آسا از مواضع گوناگون و با انهدام جنگ افزار ها و استعدادهاي ارتش متجاوز 800 كيلومتر مربع از خاك اشغال شده را آزاد كردند و يگانهاي زرهي با استفاده از پلهاي شناور از كارون عبور كرده، به غرب آن ميرسند . نفرات پياده و شكارچيان تانك با حمايت يگانهاي زرهي خود را به بخش هايي از جاده مهم اهواز - خرمشهر ميرسانند و سرانجام رزمندگان با به هلاك رسانيدن تعداد زيادي از بعثيها در اطراف خرمشهر به تثبيت مواضع ميپردازند .
دومين مرحله از عمليات، در تاريخ 16 ارديبهشت 1361 با هجومي گسترده از محور جنوب و شمال منطقه آغاز شد در محور جنوبي قسمت هايي از جادهاي كه توسط پاتك دشمن اشغال شده بود آزاد گرديد و رزمندگان اين بار موفق شدند كليه خطوط را در دست گيرند، قواي مسلّح با درهم ك وبيدن اشغال گران لحظه به لحظه به پيروزيهاي خود ميافزايند و دژهاي به ظاهر تسخيرناپذير دشمن يكي پس از ديگري با نداي تكبير و هجوم بيامان فتح ميشوند نيروهاي عمل كننده پس از نبردهاي سنگين از شمال منطقه درگيري، از محور كرخه عبور كرده، به حوالي مرزهاي بين المللي ميرسند و با جهشي بلند از جاده اهواز - خرمشهر و استقرار در 17 كيلومتري نوار مرزي، شهر هويزه را از تصرف دشمن آزاد مينمايند. پادگان حميد، جاده مورد اشاره، ايستگاه حسنينه و جفير نيز به تصرف سپاهيان اسلام درآمد .
سومين مرحله عمليات كه با رمز مبارك محمد بن عبداللّه (صلي اللّه عليه و آله و سلّم) در ساعت 30/12 دقيقه بامداد اول خرداد 1361 آغاز گشت كه در نخستين ساعات خاكريزهاي اول و دوم دشمن در منطقه نور و شلمچه توسط لشكر نصر سقوط كرد و لشكر فجر از نهر عريض عبور نمود ، با فشار گاز انبري نيروهاي ايراني، ارتش بعثي به سرعت به سوي پل تداركاتي اروند رود گريخت و حدود پنج هزار نفر اسير و تعداد زيادي تانك و نفربر منهدم و يا به غنيمت درآمد، رزمندگان، خصوص لشكر امام حسين (عليه السلام) پلهاي تداركاتي اروند رود را تصرّف و يا من هدم كردند و با اين عمليات درخشان حلقه محاصره تكميل گرديد. در گرماگرم جنگ لشكر نصر سپاه پاسداران به تعقيب پس مانده متجاوزان پرداخت و با موشك باران شديد آنها را درهم كوبيد. نيروهاي هوايي قهرمان و شجاعان هوانيروز با بمباران مكرر عقبه و شكار هواپيماهاي دشمن و نيز تانكهاي آنان، عرصه را بر آنها تنگ نمودند. به هنگام ظهر اوّلين درگيري براي ورود به خرمشهر انجام شد و به رغم مقاومت سرسختانه بعثيها، قواي اسلام پس از سه روز نبرد خونين در ساعت 50/13 بعداز ظهر سوم خرداد 1361، خرمشهر را از چنگال متجاوزان آزاد نمود، ر زمندگان پس از پاك سازي شهر به تعقيب دشمن پرداختند و آنها را تا محور شلمچه - بصره وادار به فرار نمودند.(4 )
آري به تعبير قرآن كريم: فَوَقَعَ الحَقُ وَ بَطَلَ ماكانوا يَعمَلُون، فَغُلِبُوا هُنا لِكَ و انقَلِبُوا صاغِرين، عَسي رَبُّكُم اَن يُهلِكَ عدوّكُم و يَستَخلِفكُم فِي الاَرضِ فَيَنظُر كَيف تَعمَلُون(5)؛ يعني: پس حق به ثبوت رسيد و كارهاي آنان باطل شد. در ه مان جا مغلوب شدند و خوار و زبون بازگشتند، اميد است كه پروردگارتان دشمنان شما را هلاك كند و شما را در روي زمين جانشين او نمايد، آنگاه بنگرد كه چه ميكنيد.
پژواك پيروزي
هنوز سه روز از آغاز سومين ماه از دومين سال جنگ نگذشته بود كه طبل پيروزي نواخته شد و سرزمين خسته خرمشهر كه به دليل خونهاي پاك جوانان غيور خود خونين شهر نام گرفته بود در آغوش مام وطن جاي گرفت و بدين گونه 575 روز پس از تجاوزي ناجوانمردانه توسط ديو سي رتان سيه روز، صبح ظفر فرا رسيد و اشك شوق بر گونههاي مشتاقان حقيقت جاري شد، موج پيروزي بر كوي و برزن شهرها و روستاهاي ايران جاري شد، كارون همچنان پايدار و مقاوم پيش ميرفت و اروند رود خروشانتر از هميشه ميخراميد .
امام خميني در فراز پيامي كه به مناسبت عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر صادر فرمودند، نوشتند: «سپاس بيحد برخداوند قادر كه كشور اسلامي و رزمندگان متعهد و فداكار آن را مورد عنايت و حمايت خويش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصيب ما فرمود و با يقين به آن كه «ما ا لنصر الّا من عند اللّه » از فرزندان اسلام و قواي سلحشور و مسلح كه دست قدرت حق از آستين آنان بيرون آمد و كشور بقية اللّه الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار كه آلت هايي در دست ابرقدرتان خصوصاً آمريكاي جهانخوارند بيرون آورد و نداي اللّه اكبر را در خرمشهر طنين انداز كرد و پرچم پر افتخار لا اله الّا اللّه را بر فراز آن شهر خرّم كه با دست پليد جنايتكاران... به خون كشيده شد و خونين شهر نام گرفت تشكر كنم.»(6 )
فتح خرمشهر ثمراتي ثمين به دنبال داشت زيرا موقعيت نظامي و استراتژيكي جنگ تحميلي را وارد مرحلهاي تازه نمود و نيروهاي اسلام با تكرار تهاجمات گسترده و بيامان خود در مراحل بعدي پيروزيهايي ديگر را براي ملت مسلمان به ارمغان آوردند، با اين فتح غرور آفرين خون ي تازه در شريانهاي اين سرزمين جاري گرديد و سلحشوران مسلمان با روحيه بسيار قويتر از گذشته به ادامه دفاع از مرزهاي اين كشور و تداوم عمليات و باز پسگيري مناطق اشغالي از چنگال دشمن متجاوز پرداختند. كمر رژيم بعثي عراق در اين عمليات درخشان درهم شكست و از آن پس حاميان وي در منطقه كمكهاي خود را چندين برابر افزايش دادند تا او را براي مدّتي ديگر بر سرپا نگه دارند، آمريكاي جهانخوار و ساير ابرقدرتها نيز حساب كار خود را كردند آنان كه قبل از فتح خرمشهر تصوّر مينمودند عراق خواهد توانست پس از پيروزي بر ايران جايگز ين رژيم دست نشانده سابق ايران گردد و حافظ منافع آنان در منطقه شود اما با اين پيروزي تمامي معادلات سياسي آنان درهم ريخت و بعد از آن تمام تلاش آنان معطوف به حفظ صدام و جلوگيري از سقوط او گرديد. از اين جهت سوم خرداد سال 1361 همواره در تاريخ كشور ايران اسلام ي يادآور حماسهاي پرشور و فراموش نشدني و تداعي كننده رشادتها و فداكاريهاي دليران اين مرز و بوم بوده و خرمشهر به عنوان سمبل مقاومت در تاريخ دفاع مقدس به شمار آمد و به فرمايش مقام معظم رهبري حضرت آية اللّه خامنهاي «حماسه (آزاد سازي) خرمشهر و عمليات عظيم بيت المقدس در تاريخ اين كشور خواهد ماند، هم در آن روزي كه اين حادثه اتفاق افتاد و هم هر وقتي كه اين گونه حوادث براي افكار مردم تشريح بشود و توضيح داده بشود. اين جور حوادث وسيلهاي ميشود براي تجديد حيات ملّي، براي آسان كردن راه عزت و عظمت يك ملّت».(7 )
در خاتمه بايد از حماسه آفرينان به خون خفتهاي كه در اين فتح بزرگ نقشي ارزشمند داشتند يادي نمود:
شهيد صياد شيرازي
شهيد حسين خرازي
شهيد حاج محمد ابراهيم همت
شهيد مهندس حاج محمود شهبازي
شهيد محمد جهان آراء
شهيد حسن باقري(غلامحسين افشردي)
شهيد احمد با بايي، شهيد بهمن نجفي
شهيد علي اصغر بشكيده
شهيد حبيب اللّه مظاهري
شهيد احمد متوسليان
شهيد بهروز مرادي
شهيد سيد عبدالرضا موسوي و ...
اين نوشتار را با رباعي ذيل به پايان ميبريم :
آزاد شدي ولي نه آسان به خدا
آباد شدي ولي نه از آب و هوا
آزاد شدي و خرّم آباد شدي
با خون شهيدان و دم روح خدا(8)
پينوشتها:
1. بررسي مراكز فرهنگي شهرهاي استان خوزستان، كتاب دوم خرمشهر، ص 16 - 14 .
2. برگي از حماسه (ويژه بيستمين سالروز حماسه آزاد سازي خرمشهر)، خرداد 1381، ص 11
3. گفتگو با سردار سرلشكر محسن رضايي، روزنامه ايران، سال اول، شماره 88، ص 8 .
4. مجله پيام انقلاب، شماره 85، 7 خرداد 1363، ص 14، روزنامه اطلاعات 3 خرداد 1378، شماره 21630 ، ص 4 و 5، كارنامه عمليات سپاه اسلام در هشت سال دفاع مقدس، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ص 25 26؛ گذري بر دو سال جنگ، دفتر سياسي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، ص 16 0 - 139 .
5. سوره اعراف، آيات 118، 119، 129 .
6. روزنامه اطلاعات، شماره 22202، ص 2(بخش ضميمه )
7. برگي از حماسه، ص 2 .
8. شعر از ابوالفضل فيروزي متخلّص به نينوا ميباشد .
پایگاه اطلاع رسانی فرهنگ ایثار وشهادت
ارسال توسط کاربر محترم سایت : j133719
/ج