عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت با تاكيد بر قرآن و سنّت

ايثار و شهادت ، مفاهيمي ارزشمند در همه ي جوامع بشري هستند . همه ي ملّت ها به فداكاران ، جانبازان و سلحشوران خود به ديده احترام مي نگرند ؛ ليكن شيوه هاي اين تقدسگرايي و احترام متفاوت است . درآموزه هاي اسلامي ، جوهره فرهنگ ايثار و شهادت از خودگذشتگي ، اخلاص و آزادمنشي هوشمندانه و هدفمند است.ترويج و
دوشنبه، 19 ارديبهشت 1390
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدامیرحسین موسوی‌‌تبار
موارد بیشتر برای شما
عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت با تاكيد بر قرآن و سنّت

عوامل رشد و انحطاط فرهنگ ايثار وشهادت با تاكيد بر قرآن وسنّت
 


 






 

چكيده
 

ايثار و شهادت ، مفاهيمي ارزشمند در همه ي جوامع بشري هستند . همه ي ملّت ها به فداكاران ، جانبازان و سلحشوران خود به ديده احترام مي نگرند ؛ ليكن شيوه هاي اين تقدسگرايي و احترام متفاوت است . درآموزه هاي اسلامي ، جوهره فرهنگ ايثار و شهادت از خودگذشتگي ، اخلاص و آزادمنشي هوشمندانه و هدفمند است.ترويج و اشاعه ي فرهنگ ايثارو شهادت ، آثار بسيار مثبت اخلاقي ،اعتقادي ، سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي را در بر دارد . اين مقاله، عواملي كه موجب رشد و انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت بوده را با تاكيد بر قرآن و روايت جستجو كرده و هريك از عوامل رشد وانحطاط را مورد بررسي قرار داده است.
آن گاه پس از بيان عوامل ، راهكارهايي را اشاره مي كند كه اعتقاد به آن ، اين فرهنگ را پوياتر خواهد نمود و تأثير بسزايي در جامعه ، خصوصاً نسل جوان خواهد داشت.

1- پيش درآمد:
 

فرهنگ ايثاروشهادت،مجموعه دستاوردهاي نظري وفكري است كه قابليت اكتساب داشته و بر اساس موازين الهي و از طريق همسان كردن رفتارها و ارزش ها و هنجارها در جامعه موجب انسجام يك جامعه ولايي مي شود و نيز به سبب نوع نگرش، بستري ازكمال و حركت به سوي قرب الهي را براي افراد مهيا مي سازد. اين امر، جامعه ولايي را از جوامع ديگر متمايز مي سازد ؛ به تعبير ديگر فرهنگ ايثار و شهاد ت ارزش هايي را مطرح و نهادينه مي سازد كه در آن افراد يك جامعه به منظور تحقّق خواست ها و اهداف الهي خود بر اساس ارزش هاي الهي حاضر به جان فشاني و حضور در صحنه هاي مجاهده مي شوند.
دوران هشت سال دفاع مقدس ، به عنوان نقطه عطفي در نماياندن توان، شجاعت و استعداد بي نظير جوانمردان و غيرتمندان ايران زمين به شمار مي رود ؛ در اين دوران جامعه توانست با اتكاي بر آموزه هاي ديني در اين آزمون الهي ، پيروزمند ظاهر شود. دستاوردهاي ديرين تاريخ ، مبين اين واقعيت است كه ايثار و شهادت به عنوان كارآمدترين عنصر فرهنگي در تأثير بر فرآيندها و پديده هاي اجتماعي تلقي مي شود . اعتلاي فكري و معنوي جامعه منوط به مؤلّفه هايي است كه در ساختار جامعه، ترسيم وجهت يابي مي شوند ودر راستاي اين هدف ، تأثير فرهنگ ايثارو شهادت بر حركت و پويايي، آزادي و آزادگي، تعهد ومسؤليت و حتّي ارزش هاي ملي و مذهبي بسيار بارز و برجسته است.
هدف از ترويج فرهنگ ايثار و شهادت ، فروزان نگه داشتن اين چراغ رهايي بخش، براي هر زماني است كه دشمنان خيره سر ، قصد و آهنگ نابودي دين و ايمان و تعرّض به ميهن و ناموس نمايند ؛ و ليكن لازمه ي تحقّق اين هدف مهم ، ترويج و گسترش سيره و روش زندگي رهايي بخش شهدا و ايثارگران است. چنان چه واقعيت وزيبايي دروني و ظاهري فرهنگ ايثاروشهادت با شيوه هايي اثر بخش براي عامه مردم به ويژه نسل جوان به تصوير كشيده شود و در عمق وجود آناني كه، ايثارو شهادت را تجربه نكرده اند،ريشه دواند، مي توان شاهد الگوپذيري هرچه بيشتر از اين گنجينه گران مايه بود. اين مقاله برآن است تا با توجه به آيات و روايات،به اين سؤالات پاسخ دهد:عوامل ارتقاي فرهنگ ايثار و شهادت كدامند؟ عوامل كاهنده در فرهنگ ايثارگري و شهادت طلبي چه مي باشد؟ ما در بررسي عوامل رشد و ارتقاءفرهنگ ايثار و شهادت به روش استقرايي» روش استقرايي : شيوه اي است كه درآن بسياري از قواعد كلي و قابل تعميم ، از جزء به كل است.« (1) عمل نموده ايم. اين مقاله با روش استقرائي به استخراج عوامل رشد و عوامل انحطاط اي ن فرهنگ پرداخته است.

-2 معناشناسي واژگان:
 

1-2 واژه ايثار: ازريشه ي» اَثَرَ« و باب »افعال« است .و به معناي بذل و گذشت كردن ازحق خود براي ديگران،نفع ديگري يا ديگران را به خود ترجيح دادن است . (2)در ايثار، خيرخواهي نهفته است ؛ به همين دليل مقابل خودخواهي است. ميل به فايده رساني و خدمت به ديگران ، جلوه اي از ميل به حق است . رفتاري كه ازاين محرّك برمي خيزد، به قصد تقرّب و در جهت كمك و خدمت به ديگران ، همراه با از دست دادن نعمت ، فرصت ، عمر و امثال آن است. (3) همچنين ايثار، از خود گذشتگي و مقدم داشتن ديگران بر خود، از ارزش هاي متعالي اسلامي است. (4) بنابراين حقيقت ايثار يعني برتري بخشيدن و مقدم داشتن آن چيزي كه فضيلت دارد، است(5)
2-2 واژه ي شهادت: از ريشه »شَهِد «به معناي حضور، مشاهده، معاينه ي ادراك ،گواهي و خبر قاطع است ).فَمنْ شَهِد منْكُم الشَّهرَ فَلْيصمه... بقره 185) (6)
شهيد به كسي گفته مي شود كه ناظر و شاهد بر اشياء است . به عبارت ديگر شهيد كسي است كه شخصي يا چيزي را مشاهده مي كند و هم براي كسي يا چيزي و هم عليه آن شهادت مي دهد. (7) و به عبارتي ديگر؛
شهيد كسي است كه درگواهي دادن امين است. دراين معنا بيشتربه صورت مشاهده استفاده مي شود، شهيد كسي است كه درراه خدا كشته شده است (8)
در برخي از آيات قرآن كريم ، كلمه شهيد به معني» يعني كشته شده ي در راه خدا« است مانند:
" و من يطعِ اللَّه و الرَّسولَ فَأُولَئك مع الَّذينَ أَنْعم اللَّه علَيهِم منَ النَّبِينَ و الصديقين و الشهَداء و الصالحينَ و حسنَ أُولَئك رفيقًا " (نساء/69)
بنابراين معناي واژه ي شهيد ، از معناي كشته شده ي در راه خدا فراتر مي رود و هر كسي كه به مقام شهود حقيقت مي رسد و به يگانگي و حقّانيت خداوند شهادت مي دهد . شهيد است اگر چه در جهاد كشته نشود و با مرگ طبيعي از دنيا برود (9)
( 2-3 فرهنگ: واژه ي فرهنگ ازدوجزء تركيب شده است (فر) و (هنگ) " فر" به دو معني است: اگر به عنوان يك واژه ي مستقل باشد به معني نيروي معنوي ، شكوه ، عظمت، درخشندگي و جلال است ولي اگر به عنوان يك پسوند باشد ، در اين صورت به معني جلو ، بالا ، و پيش و بيرون است.
»فر« در تركيب كلمه فرهنگ، پيشوند )هنگ( ازريشه اوستايي) تنگ (thang به معناي كشيدن و فرهيختن (ادب آموختن) مي باشد. همچنين به معني فرهنچ است، كه همان علم و دانش و ادب است. (10) واژه فرهنگ علاوه برعلم و دانش، معرفت، ادب، تعليم و تربيت، آثارعلمي و ادبي يك قوم يا ملت است (11)
فرهنگ خاص انسان است و اين نكته كه تنها انسان داراي فرهنگ است ، مورد تأييد همگان است. با اين نگاه »فرهنگ مجموع روشها ، آداب و رسوم ، ارزش هاي يك اجتماع معين كه متضمن نظام اقتصادي اجتماعي، ساخت سياسي، علم ، دين، تربيت ،هنر و سرگرمي هاست« (12)

3-عوامل رشد:
 

علاوه براين كه در آموزه هاي ديني تلاش مي گردد تا ريشه ها و موانع ايثار و شهادت را خشكانده و به جاي آن حب الهي وايمان و اعتقاد به خدا و روز رستاخيز ،جايگزين گردد، عواملي وجود دارند كه بستررا براي ايثاروازخود گذشتگي فراهم مي سازد. اين عوامل عمدتاً اعتقادي يا فرهنگي مي باشند.

1-3 اعتقادي:
 

: -1-1-3 اصل قداست عدالت و تنفّر از ستم
در تعاليم قرآن وسنّت ، عدالت امر مقدسي است و ظلم و ستم از امور چيز زشت و ناخوشايند. اين آموزه ها و تعاليم به گونه اي است كه اگر عدالت (آرمان نهايي همه ي انبياء) به خطر افتد و ظلم وستم جايگزين آن شود ، احساسات فطري و پاك انسان ها ،عليه ظلم و به نفع عدالت برخاسته خواهد شد .(13) براي اثبات مدعا نمونه هايي ازاين آموزه ها بيان مي شود»: لَقَد أَرسلْنَا رسلَنَا بِالْبينَات و أَنزَلْنَا معهم الْكتَاب والْميزَانَ ليقُوم النَّاس بِالْقسط «(ما رسولان خود را با دلايل روشن فرستاديم، وبا ) آنها كتاب (آسماني) و ميزان (شناسايي حقّ از باطل و قوانين عادلانه نازل كرديم تا مردم قيام به عدالت كنند» (حديد/25 « از اين آيه استفاده مي شود كه هدف از ارسال پيامبران و انزال كتاب هاي آسماني، اقامة عدل و قسط
به وسيله ي مردم است.در آيه ي ديگر ، خداوند ما را به اجراي عدالت و احسان به بندگان دستور داده است »:إِنَّ اللَّه يأْمرُ بِالْعدلِ و الْإحسنِ و إِيتَاء ذي الْقُرْبي و ينْهي عنِ الْفَحشَاء و الْمنكَرِ و الْبغْيِ يعظُكُم لَعلَّكُم تَذَكَّرُونَ« ) خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزديكان فرمان مي دهد و ازفحشا و منكر و ستم، نهي مي كند خداوند به شما اندرز مي دهد، شايد متذكّر شويد) ( نحل/90)
-2-1-3 اصل وجوب دفاع و وجوب جهاد با ظالمان
در نظام پرورشي مبتني بر فرهنگ اسلام كه هدف غايي خلقت انسان ،عبادت و نيل به مقام عبوديت(به استناد آيه: وما خَلَقْت الجِنَّ والْانس إِلَّا ليعبدون" ذاريات/56 ") است ،ايثاروجهاد وشهادت داراي جايگاه رفيع و قابل تأمل است(14)
جهاد با دشمن،يكي از فروع دين مقّدس اسلام است و با فرمان امام واجب مي شود و زماني كه بلاد مسلمين يا مرزهاي آن مورد هجوم قرار گيرد، برمسلمانان ،واجب است كه از آن به هر وسيله اي كه ممكن است با بذل جان و مال خويش دفاع نمايند .اين دفاع مشروط به اذن امام معصوم يا نايب خاص و عام او نيست . (15) درقرآن مجيد بارها فرمان جهاد ومقاتله با دشمن صادر شده است.
3-1-3 اصل ارزش دادن به شهيد و شهادت
علاوه بر مطالب ذكر شده كه حس ايثار و از خود گذشتگي را در انسان تقويت مي كند ، باور داشتن امور ذيل كه در ارزش شهيد و شهادت است ، انسان را مشتاق كشته شدن در راه خدا مي سازد و آن را همانند اولياي الهي در دعاي خويش از خدا مي طلبد . چرا كه:
شهيدان زنده و غرق در نعمت خدايند.
ابن مسعود از پيامبر اكرم 6 نقل مي كند كه خداوند به ارواح شهيدان احد خطاب كرد و از آنها پرسيد: چه آرزويي داريد؟ آنها گفتند: پروردگارا! ما بالاتر از اين چه آرزويي مي توانيم داشته باشيم كه غرق نعمتهاي جاويدان توايم و در سايه عرش تو مسكن داريم ، تنها تقاضاي ما اين است كه بار ديگر به جهان برگرديم و مجدداً در راه تو شهيد شويم، خداوند فرمود: فرمان تخلّف ناپذير من اين است كه كسي دوباره به دنيا بازنگردد ، عرض كردند: حالا كه چنين است تقاضاي ما اين است كه سلام ما را به پيامبر 6 برساني و به بازماندگان مان ، حال ما را بگويي و از وضع ما به آن ها بشارت دهي كه هيچ گونه نگران نباشند در اين هنگام آيات ذيل نازل شد(16)
"و لا تَحسبنَّ الَّذينَ قُتلُوا في سبِيلِ اللَّه أَمواتاً بلْ أَحياء عنْد ربهِم يرْزقُونَ فَرِحينَ بِما آتاهم اللَّه منْ فَضْله و يستَبشرُونَ بِالَّذينَ لَم يلْحقُوا بِهِم منْ خَلْفهِم أَلاَّ خَوف علَيهِم و لا هم يحزَنُونَ ** يستَبشرُونَ بِنعمةٍ منَ اللَّه و فَضْلٍ و أَنَّ اللَّه لا يضيع أَجرَ الْمؤْمنينَ "
امام علي بن موسي الرضا 7از امير مؤمنان علي 7چنين نقل مي كند كه هنگامي كه حضرت، مشغول خطبه بود و مردم را تشويق به جهاد مي كرد، جواني برخاست و عرض كرد: اي امير مؤمنان! فضيلت جنگ جويان در راه خدا را براي من تشريح كن امام در پاسخ فرمود: من بر مركب پيغمبر 6و پشت سر آن حضرت سوار بودم و ازغزوه ذات السلاسل برم يگشتيم همين سؤالي را كه تو از من نمودي من از پيامبر 6كردم.پيامبر 6فرمود: هنگامي كه جنگجويان، تصميم بر شركت در ميدان جهاد مي گيرند خداوند آزادي از آتش دوزخ را براي آنها مقرّر مي دارد.و هنگامي كه سلاح بر مي دارند و آماده ميدان مي شوند فرشتگان به وجود آنها افتخارمي كنند وهنگامي كه همسرو فرزندوبستگان آنهابا آنها خداحافظي مي كنند،از گناهان خود خارج مي شوند. ازاين موقع آنها هيچ كاري نمي كنند مگر اينكه پاداش آن، مضاعف مي گردد و دربرابرهر روز پاداش عبادت هزار عابد براي آنها نوشته مي شود ...
و هنگامي كه با دشمنان روبرو مي شوند ، مردم جهان ، نمي توانند ميزان ثواب آن ها را درك كنند.و هنگامي كه گام به ميدان براي نبرد بگذارند و نيز هها و تيرها رد و بدل شود ، و جنگ تن به تن شروع گردد ، فرشتگان با پر و بال خود اطراف آنها را مي گيرند و از خدا تقاضا مي كنند كه در ميدان ، ثابت قدم باشند ، در اين هنگام منادي صدا مي زند: »الجنة تحت ظلال السيوف« » بهشت در سايه شمشيرها است « دراين هنگام ضربات دشمن بر پيكر شهيد ، ساده تر و گواراتر از نوشيدن آب خنك در روز گرم تابستان است وهنگامي كه شهيد ازمركب فرو مي غلطد، هنوز به زمين نرسيده ، حوريان بهشتي به استقبال او مي شتابند و نعمت هاي بزرگ معنوي و مادي كه خدا براي او فراهم ساخته است ، براي او شرح مي دهند.و هنگامي كه شهيد به روي زمين قرار مي گيرد، زمين مي گويد: آفرين بر روح پاكيزه اي كه از بدن پاكيزه پرواز مي كند ، بشارت باد برتو: » انّ لك ما لا عين رأت و لا اذن سمعت و لا خطرعلي قلب بشر« )نعمت هايي در انتظار تو است كه هيچ چشمي نديده و هيچ گوشي نشنيده و بر قلب هيچ انساني خطور نكرده است ) وخداوند مي فرمايد: من سرپرست بازماندگان اويم، هركس آنها را خشنود كند مرا خشنود كرده است و هركس آنها را به خشم آورد مرا به خشم آورده است . (17)

-2-3 فرهنگي
 

-1-2-3 نمايه سازي وصاياي شهدا
وصيت نامه از سنّت هاي مؤكّد در فرهنگ اسلامي ماست و در جريان دفاع مقّدس وصيت نامه ها ازعرف عادي خارج شده و تغييرات محتوايي يافتند . به طوري كه رزمندگان اسلام دروصيت نامه هاي خود به اعتقادات و آرمانها، ارزشها و انگيزه هاي و مسائل مهم اجتماعي و سياسي و ديني توجه مي نمودند .
وصيت نامه از جمله آثار به جاي مانده از شهداي انقلاب اسلامي است كه در نوع خود بي نظير و حاوي اطّلاعات بسيار ارزشمندي بوده است. يكي از مسائل بسيار مهمي كه در خصوص اين آثار بايد مورد توجه قرار گيرد مسئله دسترسي و اشاعه اطّلاعات آن ها در سطح وسيع است كه اين دسترسي با توجه به انبوه اطّلاعات و مدارك جزازطريق نمايه سازي ميسر نخواهد بود .نمايه سازي فرآيند تعيين و توصيف محتوايي مدرك در قالب كليد واژه هاي موضوعي متناسب و مرتبط است به نحوي كه كليد واژه ها بيان كننده محتوا و موضوع مدرك باشند. در اين فرآيند مفاهيم از مدرك استخراج شده و در قالب عناصر زبان نمايه سازي ارائه گردد.
2-3- 2 موزه شهداء
موزه در حقيقت بازتاب كليه فعاليتهاي انسان از محيط طبيعي و فرهنگي اوست .در همه تمدن ها از عقب افتاده ترين تا پيشرفته ترين آنها ، اشياء ، مواد ، نمونه هاي زيبا، گرانبها، كمياب وعجيب را جمع آوري مي نمايند . هم چنين ميراث هاي فرهنگي و ذخاير طبيعي در محلي انباشته و جهت استفاده ي عموم مهيا مي گردند. نقش حياتي موزه در جوامع بشري، نقشي بديع، ماندگار و مروج ناب ترين پديده هاي فرهنگي است . موزه ها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند . هر يك از اشياء در عين بي زباني به هزار زبان سخن مي گويند زيرا اسناد معتبري ازهنر، فرهنگ وتاريخ را ارائه مي دهند. (18)خداوند درقرآن درباره ي اهميت زنده نگه داشتن ياد اصحاب كهف چنين مي فرمايند »:وكَذلك أَعثَرْنا علَيهِم ليعلَموا أَنَّ وعد اللَّه حقٌّ و أَنَّ الساعةَ لاريب فيها إِذْ يتَنازعونَ بينَهم أَمرَهم فَقالُوا ابنُوا علَي هِم بنْياناً ربهم أَعلَم بِهِم قالَ الَّذينَ غَلَبوا علي أَمرِهم لَنَتَّخذَنَّ علَيهِم مسجِداً« )اين چنين مردم را متوجه حال آنها كرديم، تا بدانند كه وعده خداوند (درمورد رستاخيز) حق است و در پايان جهان و قيام قيامت شكّي نيست! درآن هنگام كه ميان خود درباره ي كارخويش نزاع داشتند، گروهي مي گفتند » :بنايي برآنان بسازيد (تا براي هميشه از نظر پنهان شوند ! واز آنها سخن نگوييد كه پروردگارشان از وضع آنها آگاه تر است«! ولي آن ها كه رازشان آگاهي يافتند) وآن را دليلي بر رستاخيزديدند) گفتند»: ما مسجدي دركنار (مدفن) آنها مي سازيم(تا خاطره آنان فراموش نشود (19)
يك موزه با مجموعه اي كه در خود اندوخته است بيش ازهرچيز مبين گذشته »دفاع مقدس« است.
آثار به جاي مانده از شهدا ،آثاري واجد ارزشهاي تاريخي و فرهنگي و وجود يك رابطه خويشاوندي و هويتي ما بين هر چيزي با دوره اي خاص از تاريخ يك ملّت يا تمدن كه به نوعي روايت گر كيفيت بخشي ازآن عهد،چگونگي زندگي، رويدادي خاص، نوعي تفكّر و در مجموع ، ساختارهاي تاريخي و فرهنگي و اجتماعي يك دوران برخوردار كرد.مصداق كلّيت هاي فوق در آثار و اشياء بر جاي مانده از ايام انقلاب ، ساليان دفاع مقدس و در رأس آن ميراث شهداء نيز قابل بحث و بررسي است.
در واقع هويت و شخصيت اين آثار مرهون وابستگي آنان به زماني است كه در آن ، مكاني ويژه براي فردي خاص، رويداي منحصر به فرد رخ داده است و آن مفهوم شهادت و يا عروج است . اين آثار با توجه به ارزش سندي خود و متّصل به اشخاص و مكان ها و لحظاتي كه بخش مهمي از تاريخ يك ملّت رقم زده اند داراي هويت گرديده ، از شكل» جنس « به يك» اثر« تبديل مي شود.
موزه ي شهداء مي تواند يكي ازگنجينه هاي ارزشمندي باشد تا به وسيله آن به تداوم و استمرار ياد و نام شهيدان پرداخت.
-3 -2-3 تقويت فعاليتهاي فرهنگي مساجد
مساجد از بدو تأسيس علاوه بر اين كه جايگاه عبادت و محل اداي فرائض ديني مسلمانان بود، به عنوان يك كانون فراگير، مركز تمام فعاليت هاي آموزشي، سياسي و اجتماعي آنان نيز به شمار مي آمد . اما هيچ يك از معابد موجود آن زمان ازچنين عملكردهايي برخوردارنبود .اسلام برحضورمسلمانان درمسجد و مشاركت در امور تأكيد فراواني دارد و آيات قرآن و احاديث منقول در دين بيانگر وجود رابطه بين حضور درمسجد و روحيه ايثارگري و شهادت طلبي و گرايش به ارزش هاي اسلامي است . هر امري كه خالص و درجهت رضايت و تقرّب به خداوند باشد ، نوعي عبادت و بندگي محسوب مي شود. اعتقاد به وحدانيت خداوند و نفي هرگونه شرك موجب تقرّب روح به خداوند است. به خاطر همين پيوستگي هاست كه مسجد محل سجده در برابر خدا - محراب خواهد داشت و فرد با سجده دربرابر عظمت الهي ، به جنگ با شياطين دروني و بيروني مي رود و مسجد ، مشهد خونين بهترين بندگان خدا مي شود. در مسجد ، تمام امور عبادي ، اعم از ، تعليم دروس قرآني ،و سياست گزاري ، تجهيز مجاهدان اسلا م ، سازماندهي و تدارك جنگ ، قضاوت ، و... برگزار مي شود .نماز كه از فرايض مسلمانان است ، به جماعت برگزار مي شود.لذا مسجد به وسعت يك مكتب جامع ، رسالت جهاني مي يابد و به مرتبه خانه خدا در روي زمين مي رسد ».ان بيوتي في الارض المساجد.« (20)اما نقش اساسي مسجد كه همان ساختن يك انسان ايثارگر و شهادت طلب است كه در طول هشت سال دفاع مقدس به خوبي ديده شده است و دشمنان به دنبال انزوا كشيدن اين پايگاه بزرگ اجتماعي مسلمانان هستند . طوري كه دكتر حيدر علي كرمن ، استاد اعظم فراماسونري در نشريه داخلي» محفل وحدت « به اهميت مسجد و اين سدي كه در برابر توطئه هاي آن هاست ، اشاره مي كند »:صداي اذان كه از رديف مسجد بلند مي شود مگر غير از صداي الصلوه است كه مي گويد من زنده ام و نمرده ام و نخواهم مرد ؛ اين بانگ تخدير كننده ي افكار و اذهان روشنفكران ، براي ما به منزله فريادي است كه روشنگري ما را به ياد آوري و اخطار مي كند«.(21)
-4-2-3زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا :
مهم ترين عامل در اشاعه و ترويج فرهنگ ايثار و شهادت ، توجه به اعتقادات مردم و پروراندن باورهاي ديني در آنهاست . اركان اصلي دين ما توحيد و معاد مي باشد و نبوت نيز براي نشان دادن راه تربيت آدمي براي شناخت خدا و رسيدن به مقصد و معاد است .روزعاشورا، روزحماسه، شجاعت،دلاوري،ابتلا و آزمايش بزرگ الهي، روز فداكاري وعزّت است.ازآن جايي كه امام حسين 7درقيام عاشورا توانست فرهنگ ايثار و شهادت طلبي را زنده كند و رنگ جاودانه زند كه تا قيامت ، هرآزادي خواهي با ياد حماسه عاشورا در خط خون و قيام وعزّت و اقتدار فرياد مي زند:
الْموت اولي منْ ركوبِ الْعارِ والْعار اولي منْ دخولِ النّارِ
مرگ ، بهتر از پذيرفتن ننگ است وشكست ظاهري ، بهتر از ورود در آتش است .اين فرهنگ نقش به سزايي بر روي جوانان ما دارد .چرا كه منطق امام 7زنده ماندن شريعت الهي است.ارزش و اعتباروعظمت شخصيت امام حسين 7و نهضت آن بزرگوار ،امروزه همه را تحت تأثير قرار داده ، به طوري كه بيشتر توجه ها و انديشه هاي حق طلبان و آزادي خواهان را ازهرمسلك و عقيدهاي به خود معطوف كرده تا آن جا كه مهاتما گاندي از رهبران آزاد انديش جهان در خصوص اهداف خود براي پيروزي كشورهندوستان مي گويد»: من زندگي امام حسين 7آن شهيد بزرگ اسلام را به دقت خوانده ام و توجه كافي به صفحات كربلا نموده ام و بر من روشن است كه اگر هندوستان بخواهد يك كشور پيروزگردد،بايستي از سرمشق امام حسين 7پيروي كند« (22) هم چنين اقبال لاهوري استقلال و نجات پاكستان را مرهون قيام عاشورا دانسته است و دراين باره چنين سروده است:
رمز قرآن از حسين آموختيم *** زآتش او شعله ها افروختيم
تا قيامت قطع استبداد كرد *** موج خون او چمن ايجاد كرد
خون او تفسير اين اسرار كرد*** ملّت خوابيده را بيدار كرد
(23)
علائلي از انديشمندان اهل تسنّن در خصوص امتيازات تشيع نسبت به تسنّن مي گويد : شيعه هر سال خاطره ي عاشورا را به منظورهاي تربيتي و ديني تجديد مي كند و اين زنده يادي است بسيار مهم و سازنده كه با نمايش جانبازي ها ي دلاوران كربلا،روح شهامت وفداكاري به انسان ها مي دهد وآنها را برضد قدرتهاي ستمگر بسيج مي كند ، از اين رو ما معتقديم كه فقط با آموزش و پيگيري نهضت حسين 7 است كه مي توانيم درراه مبارزه با استعمارگران غرب و شرق و حكومت هاي دست نشانده آنان موفّق گرديم(24)

-4 عوامل انحطاط
 

به طوركلي هرزمينه و پديده اي كه بسترخود محوري و خودخواهي را گسترش دهد و توجه به فرديت انسان را گسترش دهد، درنقطه مقابل با فرهنگ ايثارو شهادت است.

1-4 عدم ايمان به خدا
 

يكي از موانع ايثار، نداشتن ايمان به خدا است. كسي كه به جهان بيني مادي اعتقاد دارد و زندگي را فقط در همين دنيا مي داند، ايدئولوژي و رفتار خاص مطابق با جهان بيني بر مي گزيند.بديهي است كه جهان بيني مادي ، درس ايثار و از خود گذشتگي به انسان نداده و ايثاررا مساوي با جنون وديوانگي وانتحار مي داند. قرآن دقيقاً موضوع را بيان كرده است و ايمان نداشتن به خدا و عدم درك زندگي اخروي را سبب فرار ازجبهه و جنگ و سستي درمقاومت و پايداري مي داند و مي فرمايد:
يأَيهَا النَّبي حرِّضِ الْمؤْمنينَ علي الْقتَالِ إِن يكُن منكُم عشْرُونَ صبرُِونَ يغْلبواْ ماْئَتَين وإِن يكُن منكُم ماْئَةٌ يغْلبواْ أَلْفًا منَ الَّذينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهم قَوم لَّا يفْقَهونَ« اي پيامبر! مؤمنان را به جنگ(با دشمن) تشويق كن! هر گاه بيست نفر با استقامت از شما باشند ، بر دويست نفر غلبه مي كنند و اگر صد نفر باشند ، بر هزار نفر از كساني كه كافر شدند ، پيروز مي گردند چرا كه آنها گروهي هستند كه نمي فهمند. ( انفال/65 (
در جنگ ، جنگ جويان و رزمندگان هر اندازه آمادگي داشته باشند باز قبل از شروع به جنگ بايد آنها را از نظر روحي تقويت كرد، و اين در برنامه تمام ارتش هاي آگاه جهان گنجانيده شده است كه فرماندهان و افسران سپاه قبل از حركت به سوي ميدان جنگ و يا درميدان قبل از آغاز حمله با ذكر مطالب مناسبي روحيه جنگي آنان را تقويت مي كنند و از خطر شكست بر حذر مي دارند.منتها دامنه اين تشويق و تحريض در مكتب هاي مادي و مشابه آن محدود است ، ولي در مكتبهاي آسماني بسيار گسترده تر است ، توجه به فرمان پروردگار، و تأثير ايمان به خدا ، و يادآوري مقام شهداي راه حق ، فضيلت و پادا شهاي بي حسابي كه در انتظار آن ها است وافتخارها و مواهب معنوي كه درپيروزي بر دشمن در صحنه جهاد وجود دارد ، بهترين وسيله براي تشويق و تحريك روح سلحشوري و استقامت و پايمردي در سرباز ان مي باشد ، در جنگ هاي اسلامي گاهي تلاوت چند آيه از قرآن مجيد آن چنان سربازان مجاهد را آماده مي ساخت كه سر از پا نمي شناختند و يكپارچه عشق و شوروهيجان مي شدند.پس معلوم مي شود بي ايماني به خدا،روحيه ي ايثار را درانسان سست مي كند و برعكس ايمان به خدا، اين روحيه را درانسان پرورش مي دهد و براي همين است كه نخست ، دعوت به توحيد و ايمان به آخرت سر لوحهي دعوت انبياي الهي قرار مي گيرد .

2-4 تحريف واقعيتها و ارزشها:
 

تحريف، كنشي ارادي و آگاهانه براي منحرف كردن و كج كردن يك چيز از مسير ومجراي اصلي آن است. خداوند مي فرمايد»: و منَ النَّاسِ من يعبد اللَّه علي حرْف فَإِنْ أَصابه خَيرٌْ اطْمأَنَّ بِه و إِنْ أَصابتْه فتْنَةٌ انقَلَب علي وجهِه« )بعضي ازمردم خدا را تنها با زبان مي پرستند (و ايمان قلبيشان بسيار ضعيف است) همين كه (دنيا به آنها روكند ونفع و) خيري به آنان برسد،حالت اطمينان پيدا مي كنند اما اگر مصيبتي براي امتحان به آنها برسد ، دگرگون مي شوند(و به كفر رو مي آورند) ( حج/11)
زمخشري در تفسير اين آيه مي گويد»: يعني اينان خود را در گناه دين جاي دهند نه در وسط و قلب آن ؛ و اين مثل است كه بازگو مي كند اينان در دينشان همواره با نگراني واضطراب به سرمي برند نه درسكون و آرامش ؛ مثل كسي كه در كناره لشگر جاي مي گزيند تا اگر بوي پيروزي وغنيمت به مشامش خورد آرام گيرد وسكون يابد ودرغير اين صورت بگريزد.« (25)
حادثه كربلا كه نقطه اوج ايثار و شهادت است و براي مردم يك حادثه ي بزرگ اجتماعي است اين حادثه در تربيت ما ، در خلق و خوي ما اثر دارد ، حادثه اي است خود به خود ، بدون اينكه هيچ قدرتي مردم ما را مجبور كرده باشد ، لحظات بي شماري براي شنيدن و استماع قضاياي مربوط به آن صرف مي كنيم . اما در نقل و بازگو كردن حادثه عاشورا ما هزاران تحريف وارد كرده ايم و اين تحريف ها در جهت پايين آوردن ومسخ كردن قضيه بوده است .از تحريفات لفظي مي توان به حادثه كربلا اشاره نمود كه ليلا در كاروان اهل بيت امام حسين حضور داشت و يا عروسي قاسم بن الحسن و كشته شدن هزاران نفر توسط حضرت ابولفضل و امام حسين و از تحريفات معنوي آن به اين صورت است كه اين حادثه يك حادثه استثنايي بود كه امام حسين فداي گناهان امت شد و قيام او كفّاره ي عمل بد ديگران قلمداد كردند تا گناهكاران ازعذاب بيمه شوند شبيه فلسفه اي كه مسيحيان در خصوص مصلوب شدن حضرت عيسي به آن اعتقاد دارند(26)

3-4 عجب
 

يكي از عوامل مهم انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت، عجب است كه آثارمنفي زيادي در پي دارد.عجب، يكي از رذايل اخلاقي است كه انسان در خويش حالت بزرگي احساس ميكند.در آيات و روايات آمده كه هرگاه انسان از خودش خشنود گردد يا از عملش شادمان گردد يا به نعمتهاي وجودي و كمالات نفساني اش بنازد و ببالد، به دام عجب گرفتار آمده است.حضرت علي در نهج البلاغه خطاب به مالك اشتر چنين فرمود »: إِياك و الْإِعجاب بِنَفْسك و الثِّقَةَ بِما يعجِبك منْها و ح ب الْإِطْرَاء فَإِنَّ ذَلك منْ أَوثَقِ فُرَصِ الشَّيطَانِ في نَفْسه ليمحقَ ما يكُونُ منْ إِحسانِ الْمحسنينَ« (27)زنهار از خودپسندي و زنهار از تكيه كردن به آنچه كه تو را به خودپسندي مي كشاند و زنهاراز شيفتگي به مدح و ستايش زيرا اينها ازمناسبترين فرصتهاي شيطان است تا نيكي نيكوكاران را بر باد دهد. خداوند در قرآن خودستايي را مذموم دانسته وآياتي كه درآنها به تعبير »كُلَّ مخْتالٍ فَخُور « اشاره شده است نيز در بردارنده ي مفهوم نكوهش وٍخودپسندي و خودستايي مي باشند. دامنه ي عجب گسترده است و افكار و گفتار و كردار شخص را در بر مي گيرد.عجب، ريشه و منشاء و اسبابي دارد كه عبارتند از: عدم شناخت خويش و جهل، عبادات،اعمال نيكو و صالح ، علم و دانايي، قدرت و زيبايي و...)

4-4 تكبر
 

يكي ديگر از رذايل و ضد ارزشهاي اخلاقي كبر است و آن حالتي است از حالات نفساني كه انسان احساس ترفيع و بزرگي ، راحتي و تكيه و اعتماد بر خود مي كند.
خود را برتر از ديگران مي پندارد و ديگران را كوچك. امام صادق (ع) فرمود»: اَلْكبرُ أن تَغمص النّاس و تُسفِّه الحقَّ « (28) (كبر آن است كه مردم را كوچك شمرده] و تحقير كني[ و حق را ناديده بگيري] و مورد توجه قرار ندهي ويا آنرا سفاهت و جهل تلقّي كني [) اين بيماري بر اثر خود بزرگ بيني و نيز به علّت ضعف نفس و احساس حقارت در آدمي ايجاد مي شود. همچنان كه امام صادق (ع) مي فرمايند »:ما منْ أَحد يتيه إِلَّا منْ ذلَّةٍ يجِدها في نَفْسه« )هيچ كس تكبر نمي ورزد مگر به خاطر ذلّتي كه در خود مي بيند).(29) لذا از كبر به عنوان بزرگ ترين خصلت رذيله و خبيثه نام مي برند كه از جمله بيماريهاي بسيارخطرناك روحي به شمارمي رود و اگردرمان نشود، منشاء پيدايش گناهان بزرگتر ديگر خواهد شد كه دنيا و آخرت انسان را به نابودي خواهد كشاند.
كبر داراي سه مرتبه است: تكبر برخداي متعال و اوامر الهي ، تكبر بر پيامبران و امامان ، تكبر بر مردم

5-4 حس اسطوره سازي و قهرمان سازي خيالي(غلو)
 

»غُلُو« بروزن فعول، مصدرفعل»غلي يغلو«و به معناي افراط،ارتفاع ، بالا رفتن و تجاوز ازحد وحدود هر چيز مي باشد. لذا وقتي قيمت چيزي از حد معمول خود بالاتر مي رود ، به آن »غال« به معناي (گران) مي گويند. چنان كه درباره ي مايعات هر گاه به ، جوشش آيند و در حد خود نگنجند ،مي گويند:غَلَيان كرده است .بنابراين ،هرگاه اين كلمه در مورد معتقدات ديني و مذهبي به كار رود ، به اين معناست كه انسان چيزي را كه به آن اعتقاد دارد ، از حد خود بسيار فراتر برده است.
خدا در قرآن درباره ي مسيحيان كه پيامبر خود ، حضرت عيسي (ع) را از حد فراتر برده ، او را پسر خدا دانستند و قائل به خدايان سه گانه ؛ يعني پدر ، پسر و روح القدس شدند فرمود »: يأَهلَ الْكتَابِ لَا تَغْلُواْ فيِ دينكُم و لَا تَقُولُواْ علي اللَّه إِلَّا الْحق إِنَّما الْمسيح عيسي ابنُ مرْيم رسولُ اللَّه و كَلمتُه أَلْقَاها إِلي مرْيم وروح منْه فَامنُواْ بِاللَّه و رسله و لَا تَقُولُواْ ثَلَاثَةٌ انتَهواْ خَيرًْا لَّكُم إِنَّما اللَّه إِلَاه واحد سبحانَه أَن يكُونَ لَه ولَد لَّه ما فيِ السماوات و ما فيِ الْأَرضِ و كَفَي بِاللَّه وكيلًا ( نساء 171 )
پيامبر (ص) درباره پرهيز ازغلو در دين مي فرمايند»: اياكم والغلو في الدين ، فانّما هلك من كان قبلكم بالغلو في الدين« (بپرهيزيد ازغلو - زياده روي- دردين خود؛ زيرا آنان كه قبل ازشما بودند به علّت غلو دردين خود،نابود شدند(30)
يكي از احساساتي كه در انسان هست،عشق و دوست داشتن شديد فرد يا جمع بدون آلايش و بي نظر نفع پرستي .انسان به عشقي مطلق، پاك و مقدس نياز دارد ، اما وقتي كه مي بيند همه ي عشق ها، آلودگي، هوس و خودخواهي دارند، نياز او برآورده نمي شود . مي بيند كه آن طور كه مي خواهد نيست ، پس چه بايد بكند ؟ رب النّوع عشق مي سازد، يك احساس ، يك فكر، شخصيت و تجسم خارجي پيدا مي كند، مي شود يك بت ، يك رب النّوع و يك شبه خيالي . انسان احتياج دارد كه در طول تاريخ جامعه انساني ، كسي را ببيند كه در حد اعلي و مطلق ، فداكاري دارد، يعني، وقتي پاي نفع ديگران مي رسد و عشق و محبت و دوستي به جامعه و مردم و خودش و انسانيت مطرح مي شود ، ديگر خودش نباشد همه ي منافع و مصالح خود را زير پا بگذارد و خودش را به سادگي فداي ديگران كند، مي بيند كسي نيست اساطير مي سازد.اساطير عبارت است از تاريخ ، آن چنان كه بايد باشد ،اما نيست.اساطير، مجموعه اي است از نمونه هاي عالي احساس و تقدس.نمونه هاي عالي هر زيبايي اعم از مادي و معنوي در هر سرزميني وجود دارد.در هر يك از فرهنگ ها و مذهب ها ، نمونه ي انسانهايي كه منبع خير و بركت و محبت و عشق به ديگران هستند ، ساخته مي شود.انسان همواره براي جبران كمبودي كه در اين عالم احساس كرده دست به ساختن، خلق و دست به آفرينش زده ، اساطيري ساخته و با آنها تلخي زيستن در اين عالم تنگ و عبث را در خود تخفيف داده است.
اصولاً انسان براي زيستنش نياز به پرستش نمونه اعلي و متعالي و مطلق و پاك دارد ولو واقعيت هم نداشته باشد. اما نمونه هاي خيالي و اسطوره هاي تاريخي . آنها كه در حد اعلاي انسانيت ، تقدس و زيبايي هستند ، همواره موجب اصلاح و تلطيف روح مي شوند.امروزه با فيلم ،رمان وتئاتر اسطوره را به تصوير و قلم مي كشند .اگر فرهنگ و قهرمانان ايثار و شهادت از قابليت تبعيت و الگو دهي خارج شوند(هر چند بسيار مقدس متعالي) ، ديگر كاربردي براي تشنگان حقيقت نخواهند داشت. در بعضي از فيلم ها و يا داستان هايي كه درباره ي دفاع مقدس ساخته مي شود،اين قضيه كاملاً به چشم مي خورد كه يكي دو نفر ازرزمندگان با ده ها و بلكه صدها نفر از بعثيان درگير مي شوند و بدون كوچكترين آسيبي ، همه ي آنها را از بين مي برند ! اين صحنه هرچند جالب ، مهيج و جذّاب است ، به سبب غير واقعي بودن ممكن است ما را دچار اشتباه خود بزرگ بيني و دل زدگي كند تا آنجا كه كليه ي رشادت ها و ايثارگري هاي واقعي آن عزيزان ممكن است زير پرده ي ابهام قرار گيرد و در نهايت اعتماد ما را از آن ها سلب نمايد(31)
حاصل سخن آن كه :مهم ترين عوامل انحطاط فرهنگ ايثار و شهادت ،آسيب هاي اعتقادي و فرهنگي و اقتصادي است .دنيا محوري و بي ايماني به خدا و آخرت موجب تزلزل پايه هاي ايثار مي شود .بنابراين وظيفه ي همگان است ، تا با تأسي از اولياي الهي بنيان هاي ايمان به خدا و روز قيامت را در وجود خود مستحكم تر نمايند. با توجه به اين كه در ملل ديگر براي ايثارگران و قربانيان جنگي و بازماندگان آنان ارزش خاصي قايل هستند در كشور ما نيز لازم است تا به امور ايثارگران توجه منطقي صورت پذيرد البته ضروري است مروجان فرهنگ ايثار و شهادت خود مرد عمل باشند و از غلو بپرهيزند،كه پيامدهاي سويي به دنبال خواهد داشت.ونيز به روز كردن برنامه هاي فرهنگي مراكز علمي و ديني براي آشنايي هر چه بيشتر نسل سوم انقلاب با فرهنگ ايثار و شهادت از اموري است كه بايد سرلوحه موضوعات فرهنگي جامعه قرار گيرد.
<

پي نوشت ها :
 

1-صفوي ، امان الله ، 1370 ، ص305-306
2-انوري، 1381،ج 1ص 675
3-فارسي، 1374 ،ج 1ص178
4-دهخدا، 1352 ،ج 5 ص543
5-مصطفوي 1360 ،ص 32
6-ابن منظور، 1414 ق،ج 3ص 243
7-راغب اصفهاني، 1375ص268
8-الحسيني الزبيدي ، 1385 ،ج 8ص261
9-كرماني، 1381 ص12
10-تبريزي 1362 ،ج 3ص 1418
11-عميد، 1365 ،ج 3ص 1837
12-مشيري، 1369 ص 766
13-ربيع نتاج ، 1386ص 100
14-باقري ، 1368 ص 64
15-خميني، 1368 ص 327
16-سيوطي، 1404 ه،ج96:2
17-ابوالفتوح رازي، 1408 ،ج 5 ص 158
18- پهلوان،1387 ص7
19- كاشاني، 1336 ،ج 5ص 323
20-ميزباني، 1380 ص 16
21-مباني فراماسونري، 1376 ص 196
22-هاشمي نژاد، 382:1386
23-بهشتي ، 1382 ص 33
23-فرحي، 1386 ص 531
25-زمخشري،1974 ،ج 146:3
26-مطهري، 1380 ،ج 1 ص68
27-نهج البلاغه،نامه 53
28-كليني، 1365 ج 2ص 215
29-مجلسي، 1404 ،ج 70 ص 225
30-حنبل، بي تا، ج 1ص 215
31-احمدي، 1387 ص 58
 

منابع:
- قرآن مجيد (ترجمه محمد مهدي فولادوند).
- نهج البلاغه ،ترجمه ي محمد دشتي ، 1381 ش ، انتشارات لاهيجي ، قم.
- ابن منظور، محمدبن مكرّم ، 1414 ق ، لسان العرب ، چاپ سوم ، دارالصادر، بيروت.
- ابوالفتوح رازي ، حسين بن علي ، 1408 ق ، روض الجنان و روح الجنان في تفسيرالقرآن ، انتشارات بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي.
- انوري، حسن ، 1381 ،فرهنگ بزرگ سخن ،نشر سخن ،تهران.
- باقري،خسرو، 1368، نگاهي دوباره به تربيت اسلامي، دفتر اموركمك آموزشي و كتابخانه ها ، تهران.
- بهشتي ، ابوالفضل ، 1382 ، فلسفه و عوامل جاودانگي نهضت عاشورا، بوستان كتاب ،قم.
- پهلوان ، محمدرضا ، 1387 ، موزه هاي استان خراسان رضوي ، مشهد.
- تبريزي، محمدحسين بن خلف،1362،برهان قاطع،به اهتمام محمد معين ،انتشارات اميركبير ، تهران.
- الحسيني الزبيدي ،سيدمحمد مرتضي،1385،تاج العروس،داراحياءالتراث العربي ، بيروت.
- حنبل ، احمد، بي تا ،مسند، دارالفكر ، بيروت.
- خميني، روح الله ، 1368 ، تحريرالوسيله، مترجم علي اسلامي ، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي.
- دانشگاه اصفهان، 1387 ، مجموعه مقالات همايش ملي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت " آسيب شناسي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت، فريبااحمدي :، انتشارات دانشگاه.
- دانشگاه مازندران، 1386،مجموعه مقالات همايش ملي ايثار و شهادت ، " آسيب ها و عوامل ترويج فرهنگ ايثار و شهادت در اسلام،سيد علي اكبر ربيع نتاج" انتشارات دانشگاه.
- دشتي،محمود، 1376 ، انگيزه هاي قيام عاشورا ، موسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين ، قم.
- دهخدا،علي اكبر، 1352 ، لغت نامه، زير نظر محمدحسين معين وجعفر شهيدي، انتشارات دانشگاه تهران.
- راغب اصفهاني، حسين بن محمد ، 1375 ش، مفردات في غريب القرآن ، ترجمه خسروي حسيني، انتشارات مرتضوي ، تهران ، چاپ سوم.
- زمخشري ، جارالله ، 1974 ، الكشّاف، دارالكتاب العربي ، بيروت.
- سيوطي،جلال الدين، 1404 ق ، الدرالمنثور في تفسير المأثور، انتشارات كتاب خانه آيت الله مرعشي نجفي ، قم.
- صفري فروشاني،نعمت الله،1378،غاليان؛كاوشي درجريان ها وبرآيندها، آستان قدس رضوي ، مشهد.
- صفوي، امان الله ،» 1370كليات روش ها و فنون تدريس« نشر معاصر ، تهران.
- طريحي ، فخرالدين ، 1367،مجمع البحرين ، انتشارات الثقافيه الاسلاميه،بي جا.
- فارسي، جلال الدين، 1374 ، فرهنگ واژه هاي انقلاب اسلامي، بنياد فرهنگي امام رضا 7مشهد، چاپ اول.
- فرحي ،سيد علي، 1386،بررسي و تحقيق پيرامون نهضت حسيني ،دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران ، چاپ پنجم.
- كاشاني،ملّا فتح الله،1336ش،تفسيرمنهج الصادقين في الزام المخالفين، انتشارات كتاب فروشي محمدحسن علمي، تهران .
- كرماني، طوبي، 1381، شه يد و شهادت ، موسسه فرهنگ ي دانش و اند يشه ي معاصر.
- كليني ، محمد بن يعقوب، 1365 ش، الكافي، دار الكتب الإسلاميه تهران.
- مباني فراماسونري ، گروه تحقيقات علمي، 1376 ، ترجمه جعفر سعيدي ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تهران.
- مجلسي،محمد تقي ، بحا رالانوار ، 1404 ق ، موسسه صفا ، بيروت .
- مشيري،فرشيد، 1369، فرهنگ زبان فارسي (الفبايي، قياسي)، انتشارات سروش ، تهران.
- مصطفوي،حسن، 1360 ش ، التحقيق في كلمات القرآن الكريم ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب. مطهري، مرتضي، 1380 ،حماسه حسيني ،انتشارات صدرا ، تهران ،چاپ سي و ششم.
- ميزباني، مهنازوهمكاران، 1380 ،نقش مساجد و دانشگاه ها در پيروزي انقلاب اسلامي.
- هاشمي نژاد،عبد الكريم، 1386، درسي كه حسين به انسان ها آموخت، نشر شاهد ، چاپ پنجم.

منبع:مجموعه مقالات همايش ملي فرهنگ ايثار و شهادت/ دانشگاه زنجان


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.