ابن کثیر و قرائت او
نويسنده:دکترعباس همامى
چکیده
کلید واژهها: ابن کثیر، بزى، قرائات سبع .
1) مقدمه
2) شرح حال ابنکثیر
ابن کثیر از تابعینى است که گروهى از صحابه را درک و از آنها نقل کرده است . ابى عمر و بصرى - که خود یکى از قاریان هفتگانه است - از او بهره جسته و وى را در زبان عربى از مجاهد داناتر مىداند .
قرائت او را علاوه بر ابى عمر و بصرى، پیشوایانى چون خلیلبناحمد و شافعى نقل کردهاند . ابنکثیر تا هنگام مرگ پیشواى مورد پذیرش مردم مکه در قرائتبوده است . بخارى و مسلم در صحیحین از وى نقل حدیث نموده و گروهى او را به وثاقتستودهاند . قرائت ابنکثیر توسط بزى و قنبل نقل شده، ولى این دو راوى هیچیک مستقیما از وى اخذ ننمودهاند [1].
3) شرح حال بزى
بزى را در قرائتبا القابى چون استاذ، محقق، ضابط، متقن، وثقه ستودهاند; ولى گروهى حدیث او را ضعیف شمردهاند . وى در قرائت از احمدبنمحمد معروف به قواس، ابىالاخریط، عبداللهبنزیادبنعبداللهبن یسار مکى و ابوالقاسم عکرمهبن سلیمان بهره گرفته است [2].
4) روش کلى بزى
1- بجز میان سورههاى انفال و براءة که همه قراء سبعه بدون بسمله خواندهاند، در میان بقیه سور بسمله را ذکر مىکند [3].
2- مد منفصل را به قصر (دو حرکت) مىخواند [4].
3- "م" جمع را چنانچه پیش از حرف متحرکى باشد، مضموم مىخواند و به آن واو صله مىدهد; مانند "علیهم غیر" که "علیهمو غیر" مىخواند [5].
4- "ه" ضمیر را چنانچه پیش از حرف متحرکى باشد، به "و" یا "ى" صله مىدهد; مانند "و شروه بثمن" که "و شروهو بثمن" و "فیه هدى" که "فیهى هدى" مىخواند . شایان ذکر است على رغم اینکه در "عنه تلهى" وى "ت" را مشدد مىخواند و تشدید در این مورد حکم ساکن را دارد، باز به "ه" صله مىدهد; یعنى آنرا "عنهو تلهى"مىخواند [6].
5- "ث" ساکن را در "ذ" ادغام نمىکند . تنها مورد آن (یلهث ذلک) مىباشد [7].
6- در مورد "ارکب معنا" و "ویعذب من" هر دو وجه ادغام و اظهار از وى نقل شده است [8].
7- در هیچ موردى اماله کبرى یا تقلیل بین بین ندارد [9].
8- در هنگام وقف بر کلماتى چون لم، بم، عم، فیم و مم که حرف جر بر سر "ما" آمده و "الف" آن حذف شده است، یک "ه" ساکن به آن اضافه مىکند; یعنى مىخواند: لمه، بمه، عمه، فیمه و ممه [4].
9- "ت" تانیث را حتى اگر به شکل "ة" نوشته نشده باشد، به هنگام وقف "ه" ساکن مىخواند; مانند "ان رحمت الله" که به هنگام وقف بر "رحمت" آنرا "رحمه" مىخواند .
البته از این قاعده موارد ذیل مستثنى است: اللات، ذات، لات و مرضات که به هنگام وقف به "ت" مىخواند . ضمنا کلمات "هیهات" و "یا ابت" را به هنگام وقف با "ه" ساکن مىخواند [11].
10- "ى" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مفتوح باشد، مفتوح مىخواند; مانند «انى اعلم» که آن را «انى اعلم» مىخواند . از این قاعده ده مورد مستثنى است که عبارتند از: اجعل لى آیة [3/41 و 19/10]، فى ضیفى الیس [11/78]، سبیلى ادعو [12/108]. من دونى اولیاء [18/102]، یسرلى امرى [20/26]، لیبلونىء اشکر [27/40]، "ى" کلمه انى [12/36] و نیز "ى" کلمه "لى" [12/80].
در مورد "عندى اولم" [28/78] هر دو وجه فتح یاء و اسکان آن روایتشده است [12].
11- "ى" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مکسور باشد، ساکن مىخواند; مگر دو مورد: ابائى ابراهیم [12/38] و دعائى الا [71/6] [13].
12- "ى" ضمیر را چنانچه پیش از همزه مضموم باشد، ساکن مىخواند و اگر قبل از "ال" تعریف باشد، مفتوح مىخواند; مگر در مورد "اتین الله" [27/36] که "ى" را چه در وقف و چه در وصل حذف مىکند [14].
13- "ى" ضمیر را چنانچه پیش از همزه وصل باشد، مفتوح مىخواند; مگر در "یلیتنىاتخدت" [25/27] که ساکن خوانده است [15] .
14- "ى" ضمیر را چنانچه پیش از سایر حروف باشد، ساکن مىخواند; مگر در پنج مورد: محیاى [6/162]، من ورائى [19/5]، مالى [27/20] و [36/22] و این شرکائى [41/47] [16].
البته در مورد "ولى دین" [109/6] هر دو وجه فتح و اسکان روایتشده است .
15- "ى" حذف شده در رسمالخط را در مواردى تلفظ مىکند; مانند "یدع الداع الى که "یدع الداعىالى" مىخواند . تفصیل این موارد را مىتوان در کتب قرائات مشاهده کرد [17].
16- اگر دو همزه در یک کلمه کنار هم قرار گرفتند، دومى را تسهیل مىکند، بدون اینکه میان دو همزه الفى داخل کند; مانند ءانتم، ائنکم و اؤنبئکم [18].
17- اگر دو همزه مفتوح در دو کلمه پشتسر هم قرار گرفتند، همانند قالون اولى را حذف مىکند; مانند: "شاء انشزه" که "شاانشزه" قرائت مىکند [19].
18- اگر دو همزه مکسور یا دو همزه مضموم در دو کلمه پشتسر هم قرار گرفتند، همانند قالون اولى را تسهیل مىکند; مانند «من النساء الا» و «اولیاء اولئک» [20]. 19- اگر دو همزه در دو کلمه پشتسر هم قرار گرفتند و حرکت آنها یکى نبود، همانند ورش و قالون دومى راتسهیل مىکند، مانند: وجاء اخوة، جاء امة، السفهاء الا، یشاء الى و من الماء او [21].
منابع:
1) ر . ک: معجمالقرائات 1/79 ، البیان 128، الوافى 17، التمهید 2/187، ابوعبدالله زنجانى، تاریخالقرآن 59، التیسیر 4، الاعلام 4/115، سراجالقارى 12، پژوهشى در تاریخ قرآن کریم 316 والنشر 1/121 .
2) ر . ک: الاعلام 1/204، التیسیر 5، البیان 128، سراجالقارى 12، معجمالقرائات 1/88، التمهید2/200، الوافى 17، النشر 1/121 و ابوعبدالله زنجانى، پیشین .
3) ر . ک: التیسیر 17 و 18، النشر 1/259- 271، الوافى 45 و 46 و سراج القارى 37- 40 .
4) ر . ک: التیسیر 30، النشر 1/313- 316، الوافى 74 و سراج القارى 68 و 69 .
5) ر . ک: التیسر 19، النشر 1/273، الوافى 51 و سراج القارى 42 .
6) ر . ک: التیسر 29 و 30، النشر 1/305، الوافى 68 و سراج القارى 62 .
7) ر . ک: التیسر 44، النشر 2/13 و 14، الوافى ص 137 و سراج القارى ص 127 .
8) ر . ک: التیسیر 45، النشر 2/10- 12، الوافى 137 و سراج القارى 127 .
9) ر . ک: التیسیر 46- 53، النشر 2/مبحث امالة، الوافى 139- 157 و سراج القارى130- 146 .
10) ر . ک: التیسیر 61 و 62، النشر 2/134- 135، الوافى 183 و سراج القارى 165 .
11) ر . ک: التیسیر ص 60، النشر 2/129- 133، الوافى 180 و 181 و سراج القارى 163 .
12) تا 17) ر . ک: التیسیر 63- 71، النشر 2/161- 194، الوافى 183- 198 و سراج القارى 165- 187 .
18) تا 21) ر . ک: التیسیر 31- 34، النشر 1/362- 390، الوافى 84- 98 و سراج القارى77- 92 .
منبع:سایت پارسی یار
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :j133719