معمایی به نام محتوا
نويسنده:محمود اروجزاده
● با نگاهی به طرح تسما
از نخستین آثار فناوریهای ارتباطی این بود که بعد جدیدی به زندگی شهروندان افزوده شد، دنیای مجازی در حقیقت این فناوری چشمانداز انسان را به فضایی جدید گشود که البته بکر و لاجرم خالی بود.
این دنیای بزرگ، پرقابلیت و جذاب، محتاج عنصر دیگری بود که به سرعت پا به این دنیا گذاشت و خود را به ذهن و دست انسانها سپرد. از همین نقطه بود که قواعد همیشگی جامعه بشری به دنیای جدید نیز پای گذاشت.
«محتوا» البته چندان غریب نبود. پیشتر هم وجود تالیف و تولید ذهنی و در نتیجه «کتاب» شاخص رشد ملتها بود و جوامع پیشرفته، در حقیقت جوامع «برخوردارتر از کتاب» بودند. اما در دنیای جدید «محتوا» بود که شاخص میشد و حتی به عرصه سرمایهگذاری و رقابت بدل میگشت.
این سخن گزافی نیست که در دنیای تازه، کشورها و جوامعی بیشتر «هستند» و «موثرند» که بیشتر «تولید محتوا» میکنند، طبعا محرومان از قدرت تولید محتوا کمتر زنده به نظر میآیند.
از بدو ورود فناوریهای نوین به ایران، اهمیت موضوع «محتوا» چندان که باید مورد توجه قرار نگرفته است، حتی در چند سال گذشته که طرح ملی «تکفا» موجب حرکتی شایان توجه در حوزه ICT کشورمان بود.
به نظر میرسد نگاه سنتی که اسباب و وسایل قابل لمس(همان سختافزار) را مصادیق انحصاری ICT میداند، همچنان در ذهن مدیران ما حاکم است و تا چنین است، از رقابت در دنیای جدید بازخواهیم ماند.
● تسما
در کنار تدوین طرحی با محور «محتوا» با نام «تسما»(تولید وساماندهی محتوای الکترونیکی) جشنوارهای نیز توسط این نهاد برپا شد که به نظر میرسد میتواند قابلیت ترسیم اهمیت مسئله محتوا در سطح جامعه و نیز مدیریت کلان را داشته باشد.
با این وجود، و با سابقه ایدهها و طرحهای ناکام و یا ناقص در کشورمان که غالبا واجد آثاری منفی بودهاند، به نظر میرسد کنکاش در طرح تسما، خواهد توانست در نهایت به تعمیق مفوم « محتوا» یاری رساند.
● معمای «محتوا»
واقعیت این است که «محتوا» در واقع از آثار و نتایج پیدایش و رشد فضای مجازی است، و البته شبکه جهانی اینترنت، مصداق اصلی آن است. بنابر این منطقی است که مفهوم محتوا، اساسا همزاد اینترنت (و به تعبیر رساتر: وب) به شمار آید، و جستوجو در عرصهای دیگر، قرین صواب نخواهد بود. اما آنچه از نظرات متولیان محترم طرح تسما برمیآید متاسفانه نشاندهنده دقت شایسته در این زمینه نیست.
پرداختن به مصادیق دیگری برای محتوا، مانند تولیدات چندرسانهای و نشر الکترونیک(که غالبا با دیدگاههای صرفا فرهنگی و... صورت گرفته و به محصولات فرهنگی میانجامد) و انحصار مفهوم محتوا در آن، جا را برای مصداق اصلی محتوا تنگ خواهد نمود، البته نگاههای مبتنی بر مفاهیم فرهنگی و دینی هم ارزش ویژه خود را دارند، هم دارای دستگاهها و مجموعههای متولی هستند (مانند تبیان و...) و هم اینکه مدتی پیش وزارت ارشاد با همین دیدگاه به «جشنواره ملی چندرسانهای» پرداخت و طبعا لزومی به تکرار این نگاه نیست.
البنه در توجیه این مسئله شاید بتوان صبغه فرهنگی و نرمافزاری مدیریت جدید این شورا را عامل اصلی دانست که به محتوا در ادبیات وب به مفهوم رایج آن کمتر عنایت داشته و بیشتر ادامه دهنده فعالیتهای پیشین خود است. برای روشن شدن بیشتر این ابهام میتوان با مروری بر کارنامه این نهاد، و نیز جزئیات طرح تسما، به وضوح جای خالی محتوای اصلی را حس کرد.
هنوز چندان از زمانی که وبلاگهای ایرانی با شتاب عجیبی به تولید محتوا در وب پرداخته و کشورمان را به رتبههای دوم و سوم در جهان رساندند نگذشته است، اما جالب اینکه در این طرح، از وب، وبلاگ و سرویسهای ارائهدهنده خدمات وبلاگ و وب اثری به چشم نمیخورد، به نظر نگارنده البته این نکته میتواند تعمدی و از سر محافظهکاری و جریدهروی باشد، اما باید بیاد داشت که این حوزه، نیازمند شجاعت و جسارت نیز هست تا بتوان از توان بالقوه و مزیت نسبی آن به خوبی بهره برد.
● دولتی یا خصوصی
ثانیا مجموعههای دولتی طبق قانون موظفند به این خدمات مبادرت ورزند و برای این منظور بودجه و الزام و ناظر خود را دارند، پس دیگر چه نیازی به تقدیر و تشویق آنها؟ به ویژه که فعلا از گردونه عقبند و حتی مستوجب عقوبت!
حرکت ملی برای توسعه و ساماندهی محتوا، به جای تلاش برای انتشار مثلا بخشنامههای دولتی بر روی وب، باید از فعالیتهای بخش خصوصی حمایت کند، و آیا تحرک جدید نظام مدیریتی کشور در پی ابلاغیه رهبری برای اجرای اصل چهل و چهار و تقویت بخش خصوصی، با این نگاه سازگارتر نیست؟
اجبار دستگاههای دولتی در لحظات آخر برای حضور در این جشنواره، نشان از نگاهی میدهد که مورد نقد قرار دارد.
● نتیجه حمایت از محتوا چه خواهد بود؟
در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشورمان متاسفانه غالبا همه چیز با سعی و خطا پیش میرود و نتیجه مشخص و قابل اندازهگیری به دست نمیآید.
در مورد طرح تسما، دبیر محترم شو.رای عالی اطلاعرسانی دو هدف اساسی را برای این طرح و شورا برشمرده است. یکی «تعیین آثار و وضعیت تولید اطلاعات در کشور»، و دوم «سنجش آمادگی الکترونیک ایران».
در این خصوص البته به نظر میرسد هدف دوم یعنی «یافتن شاخص آمادگی الکترونیک کشور» از آنجا که مستلزم اطلاعاتی فراتر از بحث محتوا میباشد، چندان در حوزه فعالیت فعلی این شورا نگنجد.
اما هدف اول یعنی یافتن شاخص تولید محتوا در کشور، در صورتی که با نکات پیشگفته و با اتکا به مفهوم متعارف و واقعی محتوا انجام گیرد، اقدامی درخور تحسین است و چنانچه پس از اجرای جشنواره، اعداد و ارقام مشخص و مستند و قابل دفاع درباره وضعیت تولید محتوا در ایران ارائه گردد، گامی موثر در توسعه IT خواهد بود.
بهتر است منتظر بمانیم.
منبع : آفتاب
اخبار فنآوری اطلاعات ایتنا
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : amirpetrucci0261