مختار، منتقم خون امام حسین(علیه السلام) نیست! (2)
به اهتمام: امیر محسن عرفان
اشاره:
بازشناسی اهداف امام حسین(علیه السلام) در راستای تبیین مفهوم انتقام
قیام مختار به هیچ وجه در حد و اندازه اهداف امام حسین(علیه السلام) نمیباشد. به عبارتی، کار مختار بسیار کوچکتر از آن بود که مرهمی بر زخم بزرگ و پر چرک دین بگذارد؛ او تنها چند مهره از جبهه باطل را از بین برد. کربلا، تقابل جاهلیت و تقابل جبهه باطل با حق و عدالت بود. در کربلا، عدالت و حقیقت، قربانی شد؛ بنابراین تا منتقم و موعود آخرالزمان نیاید و ظلم را از گسترة جهان ریشهکن نکند، انتقام خون حسین(علیه السلام) گرفته نخواهد شد.
به خاطر گستردگی و اهداف ارزشمند امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا نبایستی زیاد دلخوش به قیام وانتقام مختار از جنایتکاران و قاتلان واقعه عاشورا بود و مطالبه واقعی خون شهیدان کربلا از جانب ما، نوعی آمادگی برای ظهور منتقم واقعی آن حضرت است.
لازم میدانم در تبیین این مسئله این نکته را نیز متذکر شوم که در طول تاریخ، از زوایای گوناگون به حادثه کربلا پرداخته شده است. عدهای در طول تاریخ، عاشورا را حادثهای صرفاً سیاسی میدانستند؛ عدهای نیز عاشورا را حادثهای خونبار و مقدّس میدانند و با نگاهی عاطفی و احساسی به آن مینگرند. اما در مکتب ائمه(علیهم السلام)، عاشورا یک ارزش مذهبی جاودان و پویا در تاریخ است. در این نگاه در لحظه لحظههای قیام عاشورا، آموزههایی است برای همه نسلها و عصرها در بیکران روزگاران. نتیجه چنین نگاهی، ایجاد هویتی عاشورایی برای آدمیان است؛ هویتی که آدمی را به کوششی مقدس در جهت رهگیری آرمانهای بلندش فرا میخواند. حال اگر عاشورا را یک حادثه خونبار بدانیم که با کشته شدن قاتلان و جانیان آن، دردهای قلبی انسان تسکین مییابد باید مختار را منتقم خون حسین(علیه السلام)، دانست؛ اما آرمانها و اهداف عاشورا چنان بلند مرتبه میباشد که جز آخرین حجتالهی را نمیتوان منتقم خون آن حضرت دانست.
لزوم توجه به موضوع ولیّ دم در شهادت امام حسین(علیه السلام)
نکته بسیار مهم دیگری که توجه به آن باعث میشود تا به هیچ وجه مختار، خون خواه امام حسین(علیه السلام) نباشد، آن است که در شریعت اسلام، در صورت کشته شدن یک انسان، ولیّ مقتول، حق قصاص و خونخواهی او را دارد نه دیگری. و انتقامجویی یک دوست یا همسایه و سایر منتسبینِ مقتول از قاتل، شرعاً درست نیست. قانون اسلام آن است که حق عفو یا قصاص با ولیّ دم مقتول است و دیگران بدون اذن او، نمیتوانند قصاص کنند. این نکته در آیه 33 سوره اسراء نیز چنین بیان شده که: «مَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا»1 کما اینکه امام باقر(علیه السلام) در تفسیر آن فرمودند: «مقصود از «مَن قُتِلَ مظلوماً»، حسین بن علی است که مظلوم کشته شد و ما، اولیای او هستیم و قائم ما چون قیام کند، در طلب انتقام خون حسین(علیه السلام) بر میآید... مقتول، حسین(علیه السلام) و ولی او، قائم(عجل الله تعالی فرج الشریف) است».
دو فقره از زیارت عاشورا نیز به صراحت به این نکته اشاره میکند که منتقم واقعی آن حضرت، امام مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) میباشد؛ یکی آن که «بأبی أنت و امی، لقد عظم مصابی بک فاسئل الله الذی اکرم مقامک و اکرمنی بک اَن یرزقنی طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد» و دوم: «و أسئله أن یبلغنی المقام المحمود لکم عندالله و أن یرزقنی طلب ثاری کم مع امام هدی ظاهر ناطق بالحق منکم». یقیناً قیام مختار به هر نیت و انگیزهای که صورت گرفته، گامی است شیرین در کیفر دنیایی ظالمان ولی درک عظمت ولیّ خدا، آرمانهای او، عظمت فتنه و جنایت بر او و فقدان او، منتقمی را از سوی خدا میطلبد.
همسویی آرمانهای امام حسین(علیه السلام) و امام مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف)
اگر قیام امام حسین(علیه السلام)، دعوت به عدالت و برابری انسانها و شکستن سلطه تبعیض و بیداد در گسستن حصارها و بندهای بردگی از دست و پای مردم بود، قیام امام مهدی(علیه السلام) نیز نه تنها نهضتی برای گسترش عدل و داد و قسط است، بلکه او خود مظهر عدالت و دادگری است: «هو العدل المنتظر و هو الامام العادل».
اگر امام حسین(علیه السلام) در صدد ریشه کن کردن استکبار و ظلم و جور بود و با قرار گرفتن خلافت در دست فاسق و جائری چون یزید فرمود: «و علی الاسلام السلام، اذ قد بلیت الأمة براع مثل یزید»، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز به پا خواهد خاست تا ظلم، فساد، تباهی، فسق و جور را ریشه کن سازد، چنان چه رسول خدا فرمود: «فیظهر علی کل جبار».
اگر از علل و انگیزههای مهم نهضت عاشورا، حفظ دین اسلام، احیای آموزههای متعالی آن، بدعت ستیزی و تحریف زدایی از چهره غبار گرفته آن بوده، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرج الشریف) نیز نه تنها بزرگترین انقلابی و عدالت جوی عصرها است، بلکه اوگرانمایهترین و مهمترین مصلح دینی تاریخ کهن ادیان است. حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرج الشریف) در گامهای نخستین مأموریت خطیر الهی خویش، از چهره تابناک دین مبین اسلام، این یگانه نسخه شفابخش آرام جوامع بشری، غبار روبی مینماید و تبیین معارف دینی، احیای کتاب و سنت و تحریف زدایی از پیکره دین از مهمترین برنامههای آن حضرت به شمار میرود.
با این توضیح، در قیام مختار، آنچه که بسیار قابل توجه است، مسأله مجازات قاتلان واقعه کربلاست. بر حسب آنچه که تاریخ نویسان نگاشتهاند. شیوه مختار در مجازات مجرومین بر مبنای قوانین کیفری اسلام نبوده و او افرادی را تکه تکه کرده و یا در روغن داغ میافکنده که این اقدامات، خلافت قوانین اسلام به عنوان دین حق است.
سخن آخر
منبع: نشریه امان ،شماره 29 ،فروردین و اردیبهشت 1390
/ج