شکوفایی سلیقه ایرانی در بازارهای محلی
نويسنده: گالیا توانگر
بررسی وضعیت بازارهای هفتگی در ایران
از نگاه دیگر چنین بازارهایی فرصت مناسبی برای اشتغال زایی ایجاد می کند، فرصتی طلایی که اغلب جوانان به دنبال آن هستند. متأسفانه نتوانسته ایم از پتانسیل بالای این قبیل بازار ها استفاده کرده ، علاوه بر عرضه هویت ایرانی به چرخه اقتصادی مناطق مختلف کشور کمک کنیم و به ایجاد فرصت های شغلی برای جوانان هر شهر بپردازیم.
در تحقق این امر مهم ضرورت کار کارشناسی منسجم و برنامه ریزی دقیق کاملاً احساس می شود.
زنان گردانندگان اصلی اغلب بازارهای محلی در سراسر کشور هستند. این قشر سختکوش و هنرمند در یک روز خاص هفته گرد هم می آیند تا هم گوشه ای از هنر خود را به نمایش گذاشته و هم در جایگاه سرپرست خانوار امرار معاش کنند.
«ماه نساء» زنی از جنوب که صبر بر مرگ همسرش و عهده دار مسئولیت سه فرزند بودن او را در ذهن هر آشنایی خودکفا و مستحکم جلوه می دهد، هر روز سینی ماهی های تازه ای را که پسربزرگش صید کرده بر سر می گیرد و در امتداد بازار به دنبال مشتری می رود و می آید. رفتن و آمدنش نشان این دارد که بودن و زندگی کردن حق مسلم او و فرزندانش است.
«صبریه» زن دیگری است که از شاخه های درخت خرما جارو، سبد، حصیر و سفره های گرد بزرگ می بافد. سفره های زیبا و رنگارنگی که هیچ کجا نظیرش یافت نمی شود. «صبریه» در حاشیه سنگرهای به جا مانده از زمان جنگ در چند قدمی مناطق جنگی و رود کارون بساطی گسترده است. مسافران از سفره های این زن سوغات می برند تا برکت خانه شان را از سفره های اصیل ایرانی برگیرند.
این جا سخن از سود و زیان نیست، سخن از استقامت زنانی است که همچنان در تلاشند تا قلب تپنده شهرشان «بازارهای محلی مناطق جنوب» پر جنب و جوش باقی بماند.
● بدون گبه و لباس محلی این بازارصفایی ندارد
علی برازجانی یکی از اهالی بوشهر توضیح می دهد: «هر سال که می گذرد، رنگ و بوی سنتی بازارهای محلی بیشتر رنگ می بازد و به سمت مدرن شدن با شتاب به پیش می رود. اگر به بازار محلی شهر سری بزنید، می بینید که به سختی می توان گبه های دست بافت را پیدا کرد و یا دیگر از حصیرهای زیبای گذشته که به جای موکت در زیر فرش پهن می کردند، خبری نیست. مغازه دارها ترجیح می دهند قالی و موکت ماشینی بفروشند. محصولات محلی تنها در نمایشگاه های صنایع دستی آن هم هرچند سال یکبار عرضه می شوند.»
برازجانی به معرفی گبه یکی از صنایع دستی مشهور جنوب می پردازد و می گوید: «گبه، نوعی قالی است که پودهای دراز دارد و برجسته ترین صنعت دستی و خانگی استان بوشهر محسوب می شود. گبه بافی تقریباً در بیشتر نقاط روستایی و حتی شهری این استان رایج بوده است. گبه بافان برای ایجاد نقوش برروی فرآورده های خود از نقشه استفاده نمی کنند و اکثراً به طور ذهنی به این کار می پردازند. وجه مشترک تمامی گبه های تولیدی در این منطقه گونه ای نقش پردازی سنتی است که طی هزاران سال شکل گرفته و شامل اشکال هندسی و نگاره های پرندگان و حیوانات یا انواع گل (نقوش ترکمنی) و یا راه راه (دستبافت قشقایی) و یا یک تا سه ترنج در هر گوشه است. گاهی نیز زمینه مرکزی به چند مربع تقسیم می شود و یا بر حسب روش زیرینه و باورهای ذهنی هر هنرمند از ردیف های بته جقه ترکیب می شود.»
وی در ادامه می گوید: «گبه های بافت بوشهر اکثراً دارای ابعادی به طول ۲۰۰سانتی متر و عرض ۱۰۰سانتی متر هستند و برای بافت هر تخته آن همکاری یک ماهه دو بافنده با روزی شش ساعت کار الزامی است. گبه معمولاً با پشم رنگ شده گوسفند و مخلوط موی بز از نژاد عدنی بافته می شود. امروز گبه حتی برای نسل جوان شهر ناشناخته است. آن تعداد اندک که بافته می شود در نمایشگاه های خاص و محدود به معرض نمایش می گذارند که یادمان نرود یک روز چه داشته ایم و حالا اثری از آن نیست!» در چند قدمی بازار «صفا» بوشهر بازار «کویتی ها» برپاست. انواع و اقسام کالاهای وارداتی از شلوار جین ترک تا کت و شلوار چینی فروخته می شود. هرچه می گردیم حتی یک نمونه سوزن دوزی بوشهری نمی بینیم. شاید پوشیدن لباس محلی و یا حتی دیده شدن آن کسر شأن است! در بازار محلی لرستان هم چنین بود. خاطره مسافرت آشنایی در ذهنم تداعی می شود که تمام بازار را برای حداقل دیدن یک دست لباس محلی و یا روسری طرح چاپی لر گشته بود و هیچ نیافته بود! حالا افتخار این است که آن چه در بازارهای پایتخت فروخته می شود در دور افتاده ترین بازار کشور هم به همان سبک و سیاق یافت می شود. نهایتاً در آرزوی تنوع ، یک دست لباس متفاوت با طرحی برگرفته از مدل های سنتی در مزون های پایتخت به قیمت گزاف می دوزند تا شیک پوشان مرفه خیال کنند بدیع پوشیده اند، بدون این که بدانند همه این طرح ها را از چند صدسال پیش داشته و داریم و فراموششان کرده ایم!
● عدالت اقتصادی با حذف واسطه ها جان می گیرد
درحال حاضر متأسفانه با رشد چشمگیر واسطه ها در بازار عرضه و تقاضا مواجه هستیم، این شیوه نادرست به بلوکه شدن سرمایه ها می انجامد، درحالی که برپایی بازارهای محلی در روزهای خاص هفته توسط تولیدکنندگان عرضه مستقیم کالا را درپی خواهد داشت و علاوه بر آزاد شدن سرمایه ها و رونق تولید به اشتغال زایی نیز می انجامد.»
این استاد اقتصاد در ادامه می گوید: «در بازارهای محلی- که عموماً به جمعه بازار مشهورند ولی امکان دارد در سایر روزهای هفته نیز برپا شوند- تولیدکننده اطمینان پیدا می کند که دستمزد کار خود را خودش برداشت می کند. این اطمینان خاطر انگیزه تولید را تقویت کرده و بالا می برد. برعکس اگر تولیدکننده متصور شود که بخش عمده عایدی اش را واسطه ها برداشت می کنند، انگیزه تولید از بین می رود، اتفاقی که برای خیلی از کارگاه های داخلی رخ داده است.
بنابراین اگر بازارهای محلی را شکوفا کنیم هزینه تولید کالا پایین می آید، با حذف واسطه ها سرمایه جذب تولید می شود، کارگاه ها رونق می گیرند و بهره وری سرمایه و نیروی کار در اقتصاد کشور افزایش پیدا می کند. مجموعه این اقدامات زمینه را برای عدالت و رشد اقتصادی فراهم خواهدکرد.»
کهندل به پیامد مثبت دیگری که درپی رونق بازارهای محلی در اقصی نقاط کشور رخ می دهد اشاره کرده و می گوید: «شرایط رقابت مثبت در تولید داخلی ایجاد می شود. در حال حاضر شاید کالای (الف) ارزش کمتری نسبت به کالای (ب) داشته باشد، اما چون واسطه های فروش کالای (الف) بیشتر هستند، قیمت آن نسبت به کالای (ب) بیشتر است. این موضوع شفافیت بازار را زیر سؤال می برد. ولی اگر واسطه ها را حذف کنیم، ارزش واقعی هر کالایی روشن خواهد شد.»
وی در تکمیل صحبت هایش می گوید: «اگر فاصله تولید و مصرف را کم کنیم، اتفاق بزرگی در اقتصاد می افتد. یکی از اتفاقات خوب این است که از ورود برخی کالاها به بازار سیاه جلوگیری می کنیم. واسطه ها که زیاد شوند، یک سری از افراد یک شبه به ثروت های هنگفتی می رسند. پس روی دیگر سکه انتقال ثروت اقشار کم درآمد به اقشار تازه به دوران رسیده است، ثروت هایی که بادآورده می خوانیم و عدالت را زیر سؤال می برد. چنانچه بتوانیم بازارهای محلی را رونق دهیم به عدالت اقتصادی کمک کرده ایم.»
● تقویت سلایق بومی در ذهن نسل آینده
وی به مانتو سنتی طرح ترکمن که به تن دارد، اشاره کرده و می گوید: «به همین مانتوهای پوشیده طرح ترکمن نگاه کنید، قیمت مناسب، جنس خنک و تابستانی پارچه، طرح زیبا و... همه از محاسن آن است. تعجب می کنم که چطور تا به حال نتوانسته ایم فرهنگ سازی و تبلیغ مناسبی داشته باشیم. نسل امروز مانتوهای تنگ و غربی و کارهای ترک و چینی را بهتر از کارهای داخلی می شناسند.»
مهدوی در ادامه می گوید: «الان ۴جمعه است که به این مکان می آیم و هربار هم چیزهای تازه تری دیده ام که قبلاً بی توجه بوده ام و اصلاً آنها را ندیده ام، حتی فامیل را هم تشویق کرده ام که به این مکان بیایند.»
این شهروند تهرانی به فضای امن جمعه بازار اشاره کرده و می گوید: «این جا آدم هایش هم خوبند. وقتی در بین بساط ها چرخ می زنیم احساس امنیت و آرامش داریم. کاش دخترم هم سلیقه سنتی و ایرانی داشته باشد.»
● اگر مسئولان بها دهند...
وی در ادامه می گوید: «اتفاقاً اگر بها داده شود و بازار محلی رونق بگیرد، استقبال مردم خوب است. ضمناً برای جوان ها هم فرصت خوبی است که اشتغال داشته باشند و کسب روزی حلال کنند.»
در هیاهوی بازار که غرق شوید این احساس می جوشد که زندگی جریان دارد. آدم های مختلف با دارایی های متفاوت از لابه لای بساط های جمعه بازار می گذرند و هر یک توشه ای برمی دارند. فردا صبح نیز این هیاهو و رفت و آمد جاری است. در جمعه بازار اتفاقات جالبی رخ می دهد. زنان سرپرست خانوار با جدیت در تلاشند که ماحصل ذوق و سلیقه خود را عرضه کنند.
خانواده هایی را می بینی که به همراه فرزندانشان برای دیدن گوشه هایی از هویت و میراث ایرانی آمده اند تا با سلیقه بومی انتخاب کرده و خرید کنند و این گونه یک آخر هفته شاد و لبریز از حال و هوای اجدادی شان را رقم بزنند.
به نظر می رسد پتانسیل جمعه بازارها چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ فرهنگی بسیار بالاست. این که چرا نتوانسته ایم تا به حال آنچنان که انتظار می رود شاهد رشد و شکوفایی شان باشیم؟ یک سؤال اساسی است که مسئولان باید به آن پاسخ مناسبی بدهند.
در بازار محلی بابل زنان ترکمن با همان لباس سنتی و گویش خاص خودشان مشغول فروختن صنایع دستی و محصولات دست ساز خود هستند. دو پیرزن ترکمن درحالی که روسری های سفید بزرگ به سر کرده اند و دنباله گیس های بافته شده شان که به سفیدی برف است، از گوشه روسری بیرون خزیده درباره سوزن دوزی ها و پیراهن هایی که در بساط شان دارند به مشتری ها توضیحاتی می دهند. البته بازار اصلی ترکمن ها در ساحل خزر و در زیر آلاچیق هایی برپاست که بیشتر ترکمن ها در آن بازار به خرید و فروش انواع روسری های معروف خاص خودشان، لباس های محلی، کیف های سوزن دوزی و... مشغولند. اتفاقاً بازار پررونقی هم دارند. رنگ در بازار ترکمن ها حرف اول را می زند. هرجا که سر برمی گردانی باغچه های پر از گلی می بینی که در طرح پارچه های ترکمنی چشم ها را خیره می سازد.
روسری های ترکمن از ۷تا ۲۴ هزار تومان فروخته می شوند. حقیقتاً زندگی جریان دارد. آدم ها می آیند و می روند، ولی این هویت اصیل ایرانی هاست که از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا می کند و تحسین همگان حتی گردشگران خارجی را برمی انگیزد.
● فعالیت زنان در سایه امن بازارهای محلی
حسن خالقی از شیرگاه قائم شهر به بازار ۲تا۳ کیلومتری بابل اشاره کرده و می گوید: «این بازار محلی، بالای دویست سال قدمت دارد. در این بازار مسافران می توانند چیزهای ناب و بکری پیدا کنند که در هیچ جای دیگر نظیرش را سراغ نداریم. در این بازارها علاوه بر صنایع دستی به ویژه صنایع دستی چوبی، انواع میوه جات و سبزی های معطر و تازه منطقه، مرغ و خروس و بوقلمون و ترشی جات مختلف فروخته می شود.»
وی گله مندانه می گوید: «برخی از فروشندگان بعضی وقت ها اجناس لوکس به بازار می آورند، ولی در قدیم تماماً تولیدات روستایی و محلی بوده است. اگر بازار به فروش اجناس لوکس اختصاص پیدا کند که اصالت بازار محلی زیر سؤال می رود. لطافت و زیبایی بازار محلی به همان اجناس محلی اش است.»
ترشی سیر و انواع لواشک و آلوجنگلی از سوغاتی های پرطرفدار بازارهای محلی شمال کشور است. زنان سرپرست خانوار با اندک سرمایه خود ترشی های معطری درست کرده و برای فروش به بازار می آورند. این قبیل بازارها از امنیت خوبی برای فعالیت زنان برخوردارند. در بازار ترکمن صحرا نیز انواع پارچه های رنگارنگ به اندازه یک پیراهن بلند زنانه برش خورده اند و به همراه روسری های همرنگ پارچه ها فروخته می شوند.
● خرید ارزان تر با صرف زمان کمتر
وی در ادامه می گوید: «من در شهر گرگان ساکن هستم. اخیراً از خیابانی رد می شدم دیدم شهرداری پارکینگی را به چهارشنبه بازار گرگان اختصاص داده است. البته برخی فروشندگان به گرفتن هزینه جا از سوی شهرداری معترضند. به نظر می رسد اگر شهرداری هزینه جا را کم کند، فروشندگان راضی تر باشند. نظارت مأموران شهرداری و کنترل قیمت بر چنین بازارهایی الزامی ست. ممکن است برخی از فروشندگان به بهانه جمعه بازار اجناس را که دارند نه تنها ارزان نفروشند، بلکه گران تر از قیمت واقعی عرضه کنند که این موارد تخلف به اصالت و شرایط بازارهای محلی در دراز مدت ضربه می زند.ضمنا شهرداری می تواند برای فروشندگانی که از روستا می آیند تسهیلات رفاهی فراهم کند .»
● افزایش کیفیت کالا با افزایش رقابت در تولید
«باید تلاش کنیم با حذف واسطه ها سرمایه را به سمتی ببریم که تسهیلات لازم به تولیدکنندگان به ویژه در بخش صنایع دستی اختصاص پیدا کند. در مسائل اقتصادی کلان کشور باید مدنظر داشته باشیم که بالاخره یک روز ذخایر طبیعی روبه زوال می روند و آن روز باید جایگزینی مناسب برای درآمدهای نفتی داشته باشیم، پس هرچه چاره اندیشی کنیم و سرمایه ها را به سمت تولید ببریم به آینده اقتصادی ایران کمک کرده ایم.»
این استاد دانشگاه در ادامه می گوید: «در کنار احیا و تقویت بازارهای محلی می توان به احیای بازارهای سنتی در سراسر کشور که امروز متروکه مانده و تعطیل شده اند، اقدام کنیم. هزاران جوان جویای کار در اقصی نقاط کشور می توانند به سمت تولید و داد و ستد دراین بازارها هدایت شوند. این قبیل بازارها می تواند با جذب گردشگران میلیون ها دلار ارز وارد کشور کند. حفظ ساختارهای معماری سنتی در بازارها نیز حائز اهمیت است. اگر قرار است هویت ایرانی را در دل بازارهایمان به بینندگان عرضه کنیم، پس به اصالت و واقعی بودن آن چه که ارائه می دهیم، دقت داشته باشیم. در جوار مغازه ای که محصولات ایرانی عرضه می کند نباید بساط و غرفه کارهای وارداتی پهن کرد.»
● نظارت فقط برای اخذ هزینه مکان!
لیلا علی نژاد زن جوانی است که در جمعه بازار به فروش تی شرت و لباس های به اصطلاح مد روز مشغول است. به او می گویم: «فکر نمی کنید اگر هنری یاد بگیرید و کار دست را وارد بساطتان کنید از لحاظ سود بهتر باشد؟
وی می گوید: «آنقدر مشغله فکری دارم که فکر نمی کنم شرایط یادگیری هنری را داشته باشم. از بازار اصلی جنس می خرم و در جمعه بازار با سود کمی می فروشم.»
وی که اشک در چشمانش جمع شده به سختی بغض گلویش را فرو می دهد و می گوید: «روزی ۴۰ هزار تومان عایدی ام است. ۱۵ هزار تومان هزینه جا می پردازم. ۱۰ تومان هم هزینه آژانس می شود. از اطراف تهران ساعت ۶ صبح راه می افتم تا در بازار جا بگیرم. کف درآمد تنها ۲۰ هزار تومان باقی می ماند. با این ۲۰ هزار تومان چه می شود کرد؟»
وی می گوید: «چرا شهرداری به صورت منسجم کلاس های هنری و آموزشی برای زنان سرپرست خانوار برگزار نمی کند؟ انسجام مأموران شهرداری فقط به گرفتن هزینه جا ختم نشود، باید برنامه ریزی کنند و سازماندهی داشته باشند.
البته امنیت چنین مکان هایی تا حدود زیادی برای فعالیت زنان مناسب است، ولی باید به فکر احیای چنین بازارهایی با برنامه های منسجم و کارآمد در همه مناطق تهران باشیم. تجربه نشان داده که استقبال مردم هم خوب است.»
● سلیقه ایرانی برازنده نسل جوان
سارا زندی پور از مشتریان این بازار می گوید: «خیلی ها لباس های هندی و پاکستانی را بهتر از لباس های ایرانی می شناسند. علی رغم این که در سال های اخیر برای استفاده طرح های سنتی بر روی لباس های ایرانی کارهای زیادی ارائه شده ولی همچنان تولیدات محدود و فرهنگ سازی کم است. هنوز هم سلیقه جوانان به سمت کارهای ترک و چین، کارهایی با پارچه نامرغوب و تنها ظاهر زیبا تمایل دارد. این سلیقه ها را باید عوض کرد و به سمت تولیدات داخلی سوق داد. نسل آینده را متوجه خودکفایی هرچه بیشتر کنیم.»
در بازار محلی که حال و هوای فرهنگی و هنری دارد، همیشه هم صداقت حرف اول را نمی زند! دست هایی از سوی سودجویان درکارند که می خواهند این فضا را به فرصتی برای فروش اجناس در انبار مانده و یا به اصطلاح «بنجول» تبدیل کنند. عده دیگری کارهای وارداتی را به بساط های این بازارها می کشانند، همه این ها مواردی است که به پیکره اصیل جمعه بازار لطمه زده و مشتری را از دیدن اجناس با کیفیت و بدیع مأیوس می کند.
نظارت سازمان های متولی این امر نباید تنها به گرفتن هزینه مکان- به ازای هر ۳متر ۱۵هزار تومان- ختم شود. نظارت باید توأم با کار کارشناسی در راستای شناخت درست از سلیقه مشتریان و نیز نظارت بر کیفیت کالا باشد.
ضمناً جوانانی که کار تولیدی خود را به بازار می آورند باید در اولویت قرار گرفته و فضای جمعه بازار به فعالیت های این قشر اختصاص پیدا کند، وگرنه خرید چند تی شرت و شلوار جین از بازار اصلی و فروختن با درصدی سود در جمعه بازار اتفاق خارق العاده ای نیست و ما را به هیچ یک از اهداف تشکیل و رونق این قبیل بازارها نمی رساند.
جمعه بازارهای پایتخت تنها دو یا سه سالی است که جان گرفته اند. در این بازارها هنوز هم حضور هنرمندان و نیز محصولات روستاهای تهران بسیار کمرنگ است. کارهای هندی، پاکستانی، ترک و چینی از رواج بیشتری در چرخه فروش بازارهای محلی پایتخت برخوردارند و این یک چالش بزرگ است که با تدبیر متولیان باید هرچه سریعتر رفع گردد.
● چه قدر به اهداف برپایی جمعه بازار نزدیکیم؟
موسوی یکی از زنان سرپرست خانوار است که ۵۳سال دارد و در جمعه بازار رومیزی، روبالشتی و کوسن سوزن دوزی می فروشد. گله مندانه می گوید: «ما از هیچ کس کمک نمی خواهیم. شهرداری اگر می خواهد به این قشر کمک کند، هزینه جا نگیرد. همین امروز ۱۵هزار تومان هزینه جا، ۵هزار تومان پول آژانس برای آمدن و ۵هزار تومان برای برگشتن (چون ناراحتی زانو دارم) و ۳هزار تومان پول نهار باید بپردازم. شما خیال می کنید نهایتاً چقدر عایدی خواهم داشت؟»
وی درحالی که اشک در چشمانش حلقه زده و صدایش می لرزد، می گوید: «شوهرم مریض و از کار افتاده است. دو پسر دارم که هر دو بیکارند. به جای آن که برای آنها شغلی پیدا شود، من مجبورم با این سن و سال از ۶صبح به این جا بیایم و رومیزی بفروشم. من هیچ کمکی نمی خواهم، تنها تقاضایم این است که برای جوان های در خانه کاری ایجاد شود.»
پس از شنیدن صحبت های این فروشنده در ذهن ارزیابی می کنم که برپایی جمعه بازار پایتخت چه میزان نتیجه فرهنگی و اقتصادی درپی داشته است؟ وقتی در یک گوشه آن سوزن دوزی چینی و ترکی می فروشند، یک سمت دیگر لباس هندی و در گوشه دیگری تی شرت هایی که هرجای دیگر هم نمونه اش یافت می شود. به نظر می رسد برای رسیدن به هدف اصلی اشتغال زایی با بهره گیری از پتانسیل بالای جمعه بازار نیازمند کار و برنامه ریزی بسیار شفاف تر و منسجم تری هستیم.
● برپایی بازارهای سنتی در سطح بین المللی
این استاد دانشگاه به نمایشگاه های بین المللی از محصولات داخلی کشور اشاره کرده و می گوید: «یکی از شیوه های رونق تولید کشورمان برپایی بازارهای محلی و سنتی در گستره بین المللی است، چراکه یکی از نیازهای اساسی در رونق تولید کشور گسترش صادرات است و تشکیل نمایشگاه هایی به سبک بازارهای محلی در سایر کشورها به عرضه محصولات وطنی و رونق چرخه اقتصادی می انجامد. تا زمانی که مشتریان جهانی از طریق بازارهای بین المللی در جریان تولیدات ایران قرار نگیرند، امکان صادرات گسترده غیرنفتی در کشورمان وجود ندارد. لازم است دولت و مسئولان وزارت بازرگانی به تشکیل بازارهای بین المللی و سنتی همت گمارند.»
وی در ادامه می گوید: «کالاهای هر کشوری معرف فکر، ذوق، اندیشه و هنر آن ملت است. صنایع دستی یکی از بارزترین نمونه ها هستند. تقریباً ۴الی ۵میلیون نفر از مردم کشور ما در این صنعت مشغولند که می توان با تلاش بیشتر براین تعداد افزود.
● اولویت تسهیلات با تولیدکنندگان باشد
وی در ادامه می گوید: «خیلی ها چون قدیمی هستند، جای ثابتی دارند، اما بساطشان کار تولیدی نیست. بعضی جوان ها را می بینم که کار تولیدی خود را به جمعه بازار آورده اند، اما چون فضا محدود است، «نه» شنیده و از راه برمی گردند. شهرداری باید یک مکان بسیار بزرگ را در پایتخت به جمعه بازار اختصاص دهد و برروی قیمت ها و کیفیت کالا و نیز تولیدی بودن آن نظارت داشته باشد.»
● شوک بزرگ تعطیلی کارگاه ها
علی جاهدی در گوشه دنجی از جمعه بازار مشغول فروختن باقیمانده گل های مصنوعی در طرح ها و رنگ های مختلف است. وی می گوید: «قبلاً از بازار پارچه می گرفتیم و در کارگاه خودمان گلبرگ، برگ و ساقه تولید می کردیم، اما با ورود جنس چینی به بازار کارگاه تعطیل شد و درحال حاضر همه مواد را از چین وارد کرده و تنها در منزل سرهمش می کنیم.»
وی متوسط درآمدش از جمعه بازار را ۳۰۰هزار تومان طی ۴جمعه در یک ماه بیان کرده و تقریباً راضی است.
● تنها مصرف کننده نباشیم
وی در ادامه می گوید: «باید خرید تولید داخل را در اولویت قرار دهیم تا سرمایه گذاری اتفاق بیفتد و به رونق اقتصادی بیانجامد وگرنه صرفاً مصرف کننده بودن که هنر نیست.»
منبع: روزنامه کیهان ( www.kayhannews.ir )
ارسال توسط كاربر محترم:omidayandh